کد خبر: 8057

آینده بازیگران مطرح در دام برنامه‌های مبتذل

ابتذال جوکر و آینده بازیگران مطرح؛ چه کسی بعد از مجید مظفری در دام این برنامه‌ها خواهد افتاد؟

بررسی ابتذال جوکر و آینده بازیگران مطرح؛ چه کسی بعد از مظفری در دام این برنامه‌ها خواهد افتاد؟

ابتذال جوکر و آینده بازیگران مطرح؛ چه کسی بعد از مجید مظفری در دام این برنامه‌ها خواهد افتاد؟

در نگاه نخست، شوخی‌های سطحی و تکراری عبدی که از سابقه‌اش در این حوزه بهره‌مند است، باعث خنده می‌شود، اما این شوخی‌های تلخ تنها چند لحظه دوام می‌آورند.

سپس، تمرکز اصلی بر روی افول یک چهره مهم و قدیمی در دنیای سینما و تلویزیون قرار می‌گیرد؛ مجید مظفری. او اکنون مرزهای لودگی را پشت سر گذاشته و در آستانه 75 سالگی، با حضور در یک برنامه رئالیتی‌شو در نمایش خانگی، تمامی تصاویری که از او در «مسافران»، «جنگ نفت‌کش‌ها» یا سریال «روزهای زندگی» داشتیم، در یک لحظه می‌شکند؛ آن هم با چه بهایی!

با این حال، مظفری اولین بازنده این بازی در عرصه رئالیتی‌شوها نیست. در چند سال اخیر، این برنامه‌ها که در واقع اصلاً رئال نیستند، چهره‌های زیادی را به بازی گرفته‌اند.

آغاز برنامه‌های واقع‌نمای تلویزیونی

تاریخچه رئالیتی‌شوها به اواخر دهه ۱۹۸۰ برمی‌گردد؛ زمانی که بیژن بیرنگ تصمیم گرفت با الهام از برنامه‌های «بفرمایید شام» شبکه‌های خارجی، دوربین‌های خود را بردارد و مسابقاتی را میان بازیگران در خانه‌هایشان برگزار کند که بعدها به عنوان «شام ایرانی» شناخته شد. این برنامه مشابه رئالیتی‌شوهای جهانی، بازیگران را خارج از نقش‌های معمولشان نشان می‌داد و مخاطبان را به خانه‌های چهره‌هایی می‌برد که همیشه تمایل داشتند درباره زندگی شخصی‌شان بیشتر بدانند.

در همان زمان، مشخص بود که «شام ایرانی» کاملاً واقعی نیست و بیرنگ برای جذب مخاطب، آن را با مدیریت و کارگردانی ساخته است. با استقبال گسترده مخاطبان، این نوع برنامه‌ها رواج یافت و پس از ظهور پلتفرم‌های شبکه‌نمایش خانگی و ادامه حیات آن‌ها، همچنان محبوب باقی مانده‌اند. اما همواره چهره‌های شرکت‌کننده در «شام ایرانی» بیشتر بازیگران و افراد وابسته به سینما بودند و بازیگران و شخصیت‌های مهم‌تر تمایلی به حضور در این برنامه‌ها نشان نمی‌دادند.

با توسعه پلتفرم‌ها از اواخر دهه ۹۰ و همچنین محبوبیت بازی‌هایی مانند «مافیا» در میان عموم مردم، نوع دیگری از رئالیتی‌شوها در قالب مسابقات و بازی‌های گروهی در میان برنامه‌ها جای گرفت. در این مسابقات، از بازیگران، خواننده‌ها، مجریان، ورزشکاران و نویسندگان دعوت می‌شد تا در مسابقاتی که ظاهراً بر پایه اصول واقعی بازی طراحی شده بودند، شرکت کنند. با شروع ساخت این برنامه‌ها، تعداد بیشتری از هنرمندان و شخصیت‌های شناخته‌شده وارد این مسابقات شدند و هر کدام به نوعی در آن‌ها مشارکت داشتند.

این بازی چه قیمتی دارد؟

تا زمانی که برنامه‌های واقع‌نمایی مانند «مافیا»، «شام ایرانی» و نمونه‌های مشابه برای یک دوره برگزار شدند و بازیگران در آن‌ها شرکت کردند، نقد خاصی بر آن وارد نبود، چرا که صرفاً به عنوان یک تجربه تلقی می‌شدند. تنها زمانی مسئله‌ساز شد که اعتراض‌های مخفی برخی از بازیگران نشان داد که در واقعیت، بازی‌ها ساخته و پرداخته عوامل برنامه است و شرکت‌کنندگان فقط نقش بازی می‌کنند تا برنامه جذاب‌تر شود. این موضوع بخشی از مخاطبان را از تماشای ادامه مسابقات منصرف کرد.

حالت بحرانی‌تر زمانی شکل گرفت که در هر پلتفرم، چندین بازی شبیه به هم طراحی می‌شد و بازیگران ثابت در تمامی این برنامه‌ها حضور داشتند. بازیگرانی که زمانی در تئاتر مخاطب را متحیر می‌کردند، اکنون در چند برنامه تکراری و با روندی مشابه، طی یک یا دو سال در پلتفرم‌های مختلف ظاهر می‌شدند. این روند به تدریج خاطرات بازی‌های قدرتمند این بازیگران را محو کرد و تصویر تکراری آنها در حال کشف «مافیا» و عناوین مشابه، پررنگ‌تر شد.

در نهایت، فهرستی بلند از بازیگرانی شکل گرفت که دیگر جز در برنامه‌های واقع‌نمایی، در جایی دیگر حضور نداشتند. در چند روز اخیر، بهنام تشکر، یکی از این بازیگران، از مسیر طی‌شده ابراز پشیمانی کرد. اما او که در شش برنامه واقع‌نمایی از این نوع شرکت داشته، به‌صراحت علت حضورش را فقط پول عنوان کرد.

جوکرتایم

در سال 1400، احسان علیخانی تصمیم گرفت برنامه‌ای مشابه برنامه‌های جهانی و محبوب در قالب یک مسابقه رئالیتی‌شویی با حضور بازیگران کمدی بسازد. هدف این بود که این بازیگران با کنترل کامل بر عدم‌خندیدن، در مسابقه شرکت کنند و بر کسی که نتواند بخندد، برنده شود. در فصل اول، گروهی از بازیگران کمدی به برنامه پیوستند و با وجود حواشی مربوط به سانسور، کارگردانی و مسائل دیگر، برنامه تا حدی محبوب شد. مخاطبان انتظار داشتند از چهره‌هایی مانند سام درخشانی، امیرمهدی ژوله و غلامحسین نیکخواه، تلاش برای خنداندن آن‌ها دیده شود.

در فصل‌های بعدی نیز همین روند ادامه یافت و برنامه «جوکر»، با وجود نقدهای ساختاری، توانست در چارچوب موردنظر پیش برود. در فصل دوم، مجوز جمع‌آوری بازیگران زن کمدین‌ها دوباره برنامه را در مرکز توجه قرار داد. اما در واقع، این برنامه جز تکه‌های کوتاه و لحظات محدود، کار خاصی در حوزه کمدی انجام نداد. متأسفانه، در فصل دوم، برنامه دچار مشکل شد و بازی‌های مافیایی، که شامل انتخاب شرکت‌کنندگان از میان بازیگران درام بود، بر آن حاکم شد.

چند پول می‌خواهی تا بخندانی؟

در فصل دوم برنامه «جوکر»، با ورود مجید مظفری به صحنه و باز شدن در سالن، بسیاری او را در کنار دیگر بازیگران به عنوان تعادلی میان بازیگران کمدی و درام تلقی کردند. اما در واقع، او چندان با فضای برنامه سازگاری نداشت. شاید شخصیت طبیعی مظفری، که فردی خوش‌مشرب است، دلیل اصلی حضور او در این برنامه بود، یا شاید هم نقش بهنام تشکر در این موضوع تاثیرگذار بود. در هر صورت، مجید مظفری پس از سه قسمت حذف شد و بازی جوکر دوباره در اختیار چهره‌هایی قرار گرفت که در اکثر رئالیتی‌شوها حضور دارند. متأسفانه، در قسمت جدید «جوکر» که با عنوان «جوکر خانوادگی» پخش شد، مجید مظفری در کنار دخترش، علی اوجی، همسرش الیکا عبدالرزاقی و همسرش و دیگران حضور داشت.

مجید مظفری بازیگری را پیش از انقلاب آغاز کرد و پس از آن، در دهه ۷۰ به خاطر نقش‌هایش در آثار بهرام بیضایی مورد توجه و تقدیر قرار گرفت. هنوز هم، استیصال ظاهری او در فیلم «سگ‌کشی»، یکی از بهترین نمونه‌های بازیگری او است، که پشت ظاهر شرور، عمق احساس و توانایی او را نشان می‌دهد. یا خاطره‌انگیزترین بازی او در فیلم «جنگ نفت‌کش‌ها» است. اما نسل جدید، او را بیشتر به خاطر موتورسواری با اکبر عبدی و نقش زن‌پوش در «جوکر» به یاد می‌آورد. بازیگر، باید توانایی بازی در نقش‌های منفی، مثبت و کمدی را داشته باشد.

اما بازی با لودگی سطحی، که نه فیلمنامه‌ای دارد و نه پیامی برای مخاطب، تنها هدف آن جذب ترافیک و فروش بیشتر پلتفرم است، چه چیزی از یک بازیگر مهمی مانند مجید مظفری باقی می‌ماند؟ همان بازیگر که در آخرین اثر انتقادی بهرام بیضایی، «وقتی همه خوابیم»، نقش‌آفرینی کرد و نماد وضعیت ناپایدار و نقش‌فروشی در سینما شد.

آیا این وضعیت به صورت نظام‌مند و ساختاربندی شده است؟

اغلب بازیگران به حضور در برنامه‌های واقع‌نمایی و مسابقاتی مانند «جوکر» تمایل نشان می‌دهند. برخی از آن‌ها این فرصت را می‌پذیرند و در این برنامه‌ها ظاهر می‌شوند، اما پس از مدت کوتاهی حذف می‌شوند. اما آن‌هایی که مجدداً به این نوع برنامه‌ها بازمی‌گردند، در چندین برنامه مشابه حضور پیدا می‌کنند و کارنامه حرفه‌ای‌شان تحت‌تأثیر این نوع محتوا قرار می‌گیرد. شاید ندانند که در حال پیوستن به جریانی هستند که به تدریج بر فرهنگ و ذائقه عمومی تأثیر منفی می‌گذارد و در عین حال، آن‌ها را از مسیر اصلی سینما و بازیگری کنار می‌زند.

مثلاً مجید مظفری، بازیگر با سابقه و صاحب کارنامه‌ای درخشان، اگر در یک فصل در برنامه‌ای مانند «جوکر» بازی کند، این اتفاق ممکن است برای هر بازیگری رخ دهد. اما زمانی که مظفری بار دیگر به این نوع بازی‌ها تن می‌دهد و تا پایان در مسیر آن جریان مبتذل باقی می‌ماند، سوال این است که سرنوشت دیگر بازیگران چه می‌شود؟ آیا قرار است این روند، چند بازیگر دیگر را هم به این مسیر سوق دهد و با ادعای نیاز مردم به خنده، شخصیت‌های مهم و محترم سینما را یکی پس از دیگری به مهره‌هایی سوخته در برنامه‌های واقع‌نمایی تبدیل کند؟

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار