شهرنوش پارسیپور: نماد جسارت و درخشش در ادبیات معاصر
شهرنوش پارسیپور: نماد جسارت و خلاقیت در ادبیات معاصر ایران؛ آینده نویسندگی در ایران درخشان است
شهرنوش پارسیپور نماد جسارت و خلاقیت در ادبیات معاصر ایران، آینده نویسندگی درخشان و آثار تاثیرگذار او الهامبخش نسل جدید است.

محمد سعادت و شهرنوش پارسیپور، دو نام برجسته در ادبیات معاصر ایران، هر یک تاثیرات عمیقی بر جامعه فرهنگی و زنان ایران گذاشتهاند. پارسیپور، نویسندهای که هرگز خود را محدود به قالبهای زنانه نکرد، با آثارش توانست تأثیرگذاری فراوانی بر نسلهای مختلف زنان ایرانی داشته باشد.
کتاب «زنان بدون مردان» که اکنون بیش از پنجاه سال از انتشار آن میگذرد، یکی از آثار برجسته اوست. این اثر، روایت پنج زن است که در جامعهای مردسالار برای دستیابی به استقلال و آزادی مبارزه میکنند. این رمان جسورانه در زمانی نوشته شد که صحبت درباره حقوق زنان در جامعه ایرانی تابو بود و نشاندهنده شجاعت و جسارت نویسنده در بیان مسایل مهم زمانهاش است. مجموعهای از داستانهای کوتاه که بین سالهای 1353 تا 1356 نوشته شده، در نهایت در سال 1368 پس از دوازده سال توقیف و سانسور منتشر شد و پیامدهای زیادی برای نویسنده داشت، از جمله احضار و محکومیت و مهاجرت او.
با وجود مهاجرت، پارسیپور هرگز از تأثیرگذاری بر جامعه زنان دست نکشید. آثار او، چه در داخل و چه در خارج از ایران، نقش مهمی در آگاهیبخشی و تغییر نگاهها داشتند. او با کسب دکترای افتخاری در ادبیات و حقوق بشر و حضور در سمینارها و کارگاههای معتبر بینالمللی، جایگاه ویژهای در عرصه ادبیات جهانی پیدا کرد. در سال 2010، این دانشگاهها از او تقدیر کردند و در سال 2016، جایزه «بیتا» در بخش هنرهای فارسی به او اعطا شد.
من شخصاً شهرنوش پارسیپور را تنها یک نویسنده نمیدانم، بلکه او نماد جسارت، خلاقیت و قدرت بیپایان در عرصه ادبیات است. زندگی و آثارش، به ویژه داستانهایش پر از خیال و اسطوره است و همیشه برایم الهامبخش بوده است. فرصت گفتوگو با او، که به
در دوران نوجوانی، علاقهمند به نویسندگی شدم، چرا که از کودکی کتابهای زیادی میخواندم و با نویسندگان بزرگ آشنا شدم. اولین نوشتهام مقالهای برای یک مجله بود و داستایفسکی، نویسنده مورد علاقهام، تأثیر زیادی بر من داشت. چالشهای آغاز راه، برایم مشکل خاصی نداشت، چون صرفاً به نوشتن و ابراز عقایدم میپرداختم، بدون توجه به چاپ یا نه.
در مورد دیدگاهش درباره جنسیت نویسندگی، میگوید که او برای همه انسانها مینویسد و هیچگاه خود را نویسنده زنانه نمیداند. شخصیتهای زن در داستانهایش، قوی و مستقل هستند، زیرا زمانه تغییر کرده و زنان امروز با قدرت بیشتری در جامعه حضور دارند. طراحی کاراکترهای داستانهایش عمدتاً بر پایه احساس و نیاز لحظهای است و کمتر به طراحی قبلی متوسل میشود.
در مورد کتاب «زنان بدون مردان»، او اشاره میکند که این اثر در ابتدا قرار نبود نوشته شود، بلکه مجموعهای از داستانهای کوتاه بودند که به هم پیوستند و تبدیل به یک رمان شدند. این اثر بعدها ترجمههای متعددی پیدا کرد و شهرت جهانی یافت. درباره ساخت فیلم بر اساس این کتاب، او توضیح میدهد که فیلم نسبتاً وفادار به متن نیست، اما نقطه قوت آن بداههگویی و خلاقیت در دیالوگها بود.
در پایان، پارسیپور درباره فضای ادبیات در ایران ابراز امیدواری میکند و معتقد است نسل جدید نویسندگان آثار قابل توجهی تولید میکنند و آینده ادبیات ایران بسیار درخشان است. او از نویسندگان مورد علاقهاش، مانند یعقوب یاوری و زویا پیرزاد، یاد میکند و در جمعبندی، برای همه مخاطبان آرزوی خوشبختی و موفقیت دارد.