بحران حقوق مؤلفان و کپیرایت در ایران؛ راهکارهای اصلاح
بیقانونی در نشر و کپیرایت در ایران؛ بحران حقوق مؤلفان و راهکارهای اصلاح
تحلیل بحران حقوق مؤلفان و کپیرایت در ایران؛ راهکارهای اصلاح نظام نشر و مقابله با کتابسازی و سرقت ادبی

قصه ساختن کتاب، مقالهسازی و فربه کردن رزومههای علمی، همچنان ادامه دارد و نباید از اهمیت پرداختن به این موضوع غافل شد. هرچند به نظر میرسد که گوش شنوا برای شنیدن این هشدارها کم است و بسیاری از این مسائل تکراری است، اما ضروری است که درباره وضعیت نشر و آسیبهایی که بر آن وارد شده است، صحبت کنیم تا زمانی که تغییری اساسی رخ دهد. تا زمانی که افراد از نوشتههای دیگران سوءاستفاده میکنند و برای خود عنوانهای خیالی و پرطمطراق میسازند و در برنامهها و نشستهای علمی، عناوین ساختگی خود را به عنوان دستاوردهای واقعی اعلام میکنند، این بحثها باید ادامه یابد.
با وجود اطلاعرسانیها و افشاگریهای مکرر، هنوز هم کسانی هستند که به رفتارهای نادرست خود ادامه میدهند و سیاستهای بازدارندهای برای مقابله با این روند اعمال نمیشود. در حالی که انتشار کتابهای جعلی در مقیاس وسیع و با تعداد بالا توسط ناشران مختلف انجام میشود و وزارت ارشاد نیز تنها به صدور مجوز محدود میپردازد، این روند همچنان ادامه دارد و راهکارهای بازدارنده کارآمدی ارائه نمیدهد.
وزارت ارشاد بدون توجه به محتوا، چه انتحال باشد، چه خرافه یا حتی نسخهای که فرد بدون زحمت از اینترنت یا کتابخانه گرفته است، مجوز انتشار صادر میکند. این مجوزها بدون بررسی علمی و دقیق، به ناشران سپرده میشود و کتابهای چاپنشده، در سایتهای خبری به صورت عمومی اعلام میشوند: «بدین وسیله اطلاع داده میشود که فلان کتاب از مجموعه کذا به بازار نشر عرضه شد.» این روند نشان میدهد که نظام نظارتی در حوزه نشر نیازمند بازنگری و اصلاح اساسی است.
کپیرایت در ایران، بدون نیاز به مجوز قانونی!
این موضوع تنها به فهرست نویسندگان افزوده شدن محدود نمیشود، بلکه در این روزگار هر فردی میتواند ادعای نویسندگی کند. این بخش تنها بخشی از ماجرا است. مسئله مهمتر، حقی است که از نویسنده و مؤلف اصلی سلب میشود؛ حقی که به دلیل نبود قوانین مناسب نادیده گرفته میشود و هیچ مرجع قانونی برای مقابله با این بیعدالتی وجود ندارد. قانون «کپیرایت» که در سطح جهانی برای حفاظت از حقوق خالقان در حوزههای مختلف تدوین شده است، در بسیاری از کشورها نقش حیاتی ایفا میکند.
عدم حضور ایران در این قانون جهانی، در طول سالها، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان در رشتههای مختلف را با مشکلات جدی مواجه کرده است. برخی از آنان ناامید شده و از دفاع از حقوق خود دست کشیدهاند، تنها به تصاحب اثرشان بسنده کرده و از مالکیت واقعی آن صرفنظر کردهاند. در مقابل، این نبود قانون کپیرایت باعث شده است آثار غیرایرانی بدون مجوز در ایران مورد استفاده قرار گیرند، که این امر حقوق مؤلفان خارجی را نیز زیر سوال میبرد.
نمونه این وضعیت، استفاده از کتابهایی است که در خارج از کشور منتشر شده و در داخل ایران به راحتی برای ترجمه در دسترس قرار میگیرند. تعداد کمی از مترجمان برای ترجمه اثر، با نویسنده اصلی تماس میگیرند و اجازه رسمی میگیرند، در حالی که بسیاری بدون رعایت این اصول اخلاقی، اقدام به ترجمه میکنند. این بیتوجهی نه تنها حقوق مؤلفان خارجی را نادیده میگیرد، بلکه حقوق مترجمان همزبان خود را نیز مخدوش میکند. به همین دلیل، در بازار بارها شاهد هستیم که یک اثر با چندین ترجمه مختلف عرضه میشود.
این ترجمهها گاهی به دلیل ارائه نسخهای بهتر یا بهروزتر توسط مترجمان نامآشنا انجام میشود، و گاهی صرفاً بر مبنای هوس و نیاز به تولید اثر زیاد صورت میگیرد. در سالهای اخیر، نبود نظارت کافی از سوی وزارت ارشاد بر محتوا، تعداد مترجمان و صاحبان اثر را افزایش داده است، به طوری که هر فردی میتواند با ترجمههای جعلی وارد این حوزه شده و نام خود را در کنار بزرگان قرار دهد.
این نوع جعل اثر، علاوه بر آسیب زدن به حقوق مؤلفان، باعث سردرگمی مخاطبان در انتخاب کتاب میشود. در حالی که نمیتوان انتظار داشت همه خوانندگان، تمامی نویسندگان و مترجمان ایرانی را بشناسند، طبیعی است که در فرآیند انتخاب، مرتکب اشتباه شوند. آنها ممکن است بارها کتابهایی را خریداری کنند که نه تنها اصالت ندارند، بلکه ارزش افزودهای برایشان ایجاد نمیکنند و در نهایت، تنها وقت و هزینهشان هدر میرود.
نیازی احساس نشده است که نیاز به بررسی داشته باشد.
در سالهای اخیر، مقالات مستدل و مبسوطی توسط صاحبنظران در حمایت از پیوستن ایران به میثاق جهانی «کپیرایت» منتشر شده است. در مقابل، افرادی نیز بارها در مجلات و نشریات معتبر مخالفت خود را با این اقدام اعلام کردهاند. این موضوع همواره مورد توجه نویسندگان و ناشران قرار گرفته و بحثهای زیادی در این زمینه شکل گرفته است.
با این حال، تاکنون توجه کافی از سوی مسئولان وزارت ارشاد و دیگر تصمیمگیرندگان دولتی نسبت به اهمیت و ضرورت پیوستن به این پیمان دیده نشده است؛ امری که به نظر میرسد هنوز درک درستی از آن وجود ندارد. به همین دلیل، ناشران ایرانی همچنان بدون رعایت حقوق مولفان و ناشران خارجی، اقدام به ترجمه و چاپ آثار میکنند.
این وضعیت منجر شده است که برخی کتابهایی که در ایران منتشر میشوند، در کشورهای دیگر ترجمه یا تجدید چاپ شده و حقوق مولفان و ناشران داخلی در نظر گرفته نمیشود. این مسأله نیازمند بحث و بررسی دقیق است تا مزایا و معایب آن به صورت کارشناسانه و بیطرفانه ارزیابی شود و در نهایت تصمیمی اتخاذ گردد که منافع اهل قلم و صنعت نشر در ایران را تأمین کند.
مقالات بیکیفیت تبدیل به کتاب میشوند.
میرجلالالدین کزازی، پژوهشگر شاهنامه و استاد ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی، بر این باور است که در حال حاضر، مقالات بیارزش به صورت کتاب منتشر میشوند و کسی به آنها توجه نمینماید.
خواننده بتواند حقیقت را از دروغ تشخیص دهد.
او در اینباره اظهار داشت: «این مسئله در هر حوزه و هر محصولی به راحتی قابل تحلیل است؛ هم نوع اصیل و خوب در بازار وجود دارد و هم نوع نادرست و ساختگی. نمیتوان ادعا کرد که یکی از این دو نوع نباشد. این قاعده بازار است. در مورد کتابهای فرهنگی هم همین قضیه صدق میکند. بر عهده خواننده است که بتواند خوب را از بد و صحیح را از ناصحیح تشخیص دهد، وگرنه نمیتوان انتظار داشت که اثر بد، بدون پایه و اساس، منتشر نشود.»
سعی و کوشش واقعی قابل مشاهده خواهد بود.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این سوال که این روند ممکن است منجر به تضییع حقوق پژوهشگران شود، توضیح میدهد: «قطعا اینطور نیست؛ اما چارهای جز آن نداریم. همانطور که در آن حکایت پارسی آمده است: تا زمانی که وضعیت بد نباشد، وضعیت خوب به درستی شناخته نخواهد شد. هر چیزی را میتوان با دیدن و درک نادرست و ناپایدار آن بهتر شناخت. از این منظر، میتوان گفت که تلاشهای نویسندگان و پژوهشگران حقیقی نه تنها بیثمر نخواهد بود، بلکه بیشتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و شناخته میشود.»
نقش کتابسازان باید مورد پیگرد قرار گیرد.
کزازی در مورد ممیزی و تأثیر آن بر کیفیت کتابها اظهار نظر کرد و گفت: «به نظر من، تنها راهی که نمیپسندم، ممیزی کتاب است. پیامدهای این روند از دید من، زیانبارتر از سود آن است.» این استاد دانشگاه افزود: «در کشوری که تأکید زیادی بر مدارک تحصیلی وجود دارد، خطر این هست که افراد با جعل کتاب، مقالهسازی و دزدی از آثار دیگران، به راحتی ارتقاء پیدا کنند.»
وی تأکید کرد که باید برخورد قضایی قوی با این نوع جرائم صورت گیرد و مکانهایی برای مقابله با آنها وجود داشته باشد. او گفت: «بخش عمدهای از مجرمان در این حوزه، کسانی هستند که تنها به دنبال مدارک تحصیلی هستند و شایستگی لازم را ندارند. متأسفانه، جایی برای پیگرد قانونی این افراد وجود ندارد و همین باعث میشود که به سرقت آثار دیگران روی آورند.»
سازندگان و ناشران باید وضعیت را منظم و مرتب کنند.
او در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان از پختهخواری جلوگیری کرد، گفت: «هرگاه در ارزیابی و داوریها، دانش و مهارت کارشناسانه و تخصصی به کار گرفته شود، مطمئناً آن ارزیابی به شکل بهتری و با دقت بیشتری انجام خواهد شد.»
به نظر من، تمامی کسانی که در حوزه تولید، توزیع و نشر کتاب فعالیت میکنند، قادر به سازماندهی این فرآیند هستند. مهمترین و اجتنابناپذیرترین عامل، مشارکت افرادی است که در نوشتن، تولید و مواجهه با مشکلات چاپ و نشر آگاهی دارند. تا زمانی که این افراد بتوانند در فرآیند ارزیابی و داوری کتاب، که کاری بسیار حساس و حیاتی است، موفق عمل کنند.
کتابهای بیفایده و ساختگی
کزازی در پاسخ به سوالی درباره انتشار چندباره متون کهن با تصحیحهای مختلف، اظهار داشت: «بدون تردید، برخی ویرایشها از متنهای قدیمی که قبلاً با دقت و تلاش ویراستاران ماهر منتشر شدهاند، بهصورت عجولانه و تنها برای کسب درآمد یا شهرت مجدد چاپ میشوند. در این فرآیند، تنها چند واژه تغییر مییابد و دیباچهای کوتاه و کممحتوا ساخته میشود که در واقع، در زمره کتابهای بیارزش و ساختهوپرداخته قرار میگیرد.»
انتقاد، مانعی برای فرآیند ساختن کتاب است.
این پژوهشگر شاهنامه بر این باور است که افزایش تعداد کتابهای تقلیدی عمدتاً به دلایل اقتصادی برمیگردد. وی میافزاید: «برخی افراد برای رفع مشکلات مالی خود به این راه روی میآورند و گروهی دیگر برای کسب امتیازات اداری. اما در زمان حاضر، با وجود امکانات مربوط به مالکیت معنوی و حقوق فکری، میتوان این مشکل را کاهش داد. یکی از ابزارهای مؤثر در این زمینه نقد است که بزرگترین مانع در مقابل تکرار و تقلید ناپذیر بودن آثار است.»
دانش، پدیدهای است که به عنوان گوهرِ تفکر و تحقیق شناخته میشود.
او در توضیح این محدودیت گفت: «در بررسی آثار، باید محل انتشار آنها مشخص باشد. برخی تصور میکنند که تحقیق و تفکر تنها اموری سطحی و عرضی هستند، در حالی که عنصر اصلی دانش، یک پدیدهی جوهری است. به عبارت دیگر، باید در مسیر زندگی یک متفکر یا محقق، علم به تدریج به صورت یک گوهر درآید.»
آگاهی وجدان اولین قدم در مسیر اصلاح است.
این استاد دانشگاه در پاسخ به سوال درباره راهکارهای مقابله با ناشران غیرحرفهای گفت: «فعالان فرهنگی باید دارای وجدان آگاه باشند. وجدان آگاه، انسانی را که به سوی علم حرکت میکند، اگر پختهخواری کند و منافع شخصی را بر منافع علمی ترجیح دهد، هرگز آرام نمیگیرد. اگر کسانی که به علم احترام میگذارند، سکوت کنند و این موضوع را مطرح نکنند، کار ناپسندی است.»
او معتقد است که آگاهی و شناخت نخستین گام در جلوگیری از آسیبها و مشکلات است. وقتی بدون اطلاع وارد این حوزهها شویم، طبیعی است که سخنانمان بیاثر باشد و آسیبها بیشتر شوند. اما با استفاده از نقد سازنده و وجدان علمی، میتوان این آسیبها را کاهش داد. اگر نگاه جامع و واقعبینانه داشته باشیم، فرصت برای پنهانکاری و پختهخواری کاهش مییابد و ناشر درک میکند که چنین کارهایی ارزشمند نیست، درخور عرضه نیست و آثار مورد نظر جایگاهی نخواهد داشت.
قوانین از پختن و مصرف غذاهای پخته محافظت میکنند.
در پایان، با ابراز تاسف گفت: «متأسفانه قوانینی وجود دارد که از پختهخواری حمایت میکنند. به عنوان نمونه، پس از گذشت سی سال از درگذشت مؤلف، ناشران آثار او را با حروفچینی نادرست منتشر میکنند. این تعداد افراد و ناشران در جامعه قابل شناسایی هستند.»