تحلیل نقش و چالشهای ممیزی در توسعه نشر ایران
بررسی نقش و تاثیر ممیزی در توسعه نشر ایران؛ آسیبها، چالشها و راهکارهای اصلاح
بررسی تأثیر ممیزی در توسعه نشر ایران، آسیبها، چالشها و راهکارهای اصلاح ساختاری برای ارتقاء آزادی و کیفیت نشر در ایران.

مهسا کلانکی: مسئله ممیزی و مناقشه بر سر وجود یا عدم وجود آن، موضوع جدیدی نیست، اما در بیست سال گذشته، ابعاد و گستره آن به شکل قابل توجهی توسعه یافته است. بر اساس قوانین موجود، ناشران قبل از انتشار آثار خود، باید کتابهایشان را به اداره ممیزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه دهند تا مورد بررسی قرار گیرند و مجوز انتشار دریافت کنند. در فرآیند بررسی، ممیزان ممکن است کتاب را غیرقابل چاپ اعلام کنند، یا با اعمال اصلاحات، حذف یا تغییراتی، آن را قابل انتشار سازند، یا در برخی موارد، بدون تغییر اجازه چاپ دهند. ناشران وظیفه دارند پس از انجام اصلاحات لازم، کتاب را چاپ کنند. معمولاً، ممیزان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت ناشناس فعالیت میکنند.
جنبش مشروطه، مبارزه علیه سانسور
یکی از دستاوردهای دوره مشروطیت و نظام پارلمانی در ایران، آزادی قلم، بیان و انتشار مطبوعات مستقل و منتقد بود. با وجود مشکلات فراوان و تندرویهایی که در برخی نشریات عصر مشروطیت مشاهده میشد، روند انتشار مطبوعات آزاد و مستقل در این دوره به صورت پیوسته رو به رشد بود. در نتیجه، کمکم نشریات و روزنامههایی در حوزههای سیاسی و اجتماعی شکل گرفتند که نویدبخش آیندهای درخشان در عرصه روزنامهنگاری به نظر میرسیدند. اما با روی کار آمدن رضاشاه، نهادهای مرتبط با مشروطه، از جمله آزادی مطبوعات و مقررات مربوط به محتوا، تعطیل و متوقف شدند. در این دوران، تقریباً هیچ روزنامهای منتقدانه در کشور منتشر نمیشد و سانسور شدیدی بر فعالیت مطبوعات حاکم گردید. هرچند در دوره پهلوی اول، هنوز نهادی مانند ممیز یا نهاد مشخصی برای اعمال ممیزی تأسیس نشده بود و آنچه انجام میگرفت غالباً به صورت غیررسمی و اغلب با اقدامات پلیسی توسط شهربانی و اداره کل مطبوعات صورت میگرفت.
در زمان سلطنت پهلوی، دورهای پر از سانسور و محدودیتهای شدید در ایران بود.
در دوران سلطنت پهلوی دوم نیز، همچون دوره پیشین، سایه سنگین سانسور بر سر کتابها و مطبوعات سایه افکند. هرچند در اوایل حکومت محمدرضا پهلوی، تا سال ۱۳۳۲، فضای مطبوعاتی و نشر کشور دوران طلایی آزادی بیان را تجربه میکرد، اما پس از این تاریخ و وقوع کودتای ۲۸ مرداد، این آزادیها به شدت محدود شد. به طوری که نشریهای جرأت نمیکرد به راحتی و بدون ترس، مطالب انتقادی علیه حکومت منتشر کند. کودتای ۲۸ مرداد نه تنها رویاهای بسیاری را به خاک و خون کشید، بلکه آزادی مطبوعات و نشر کتاب را نیز به تعطیلی کشاند. در این برهه، شاه دیگر تمایلی به ریسک کردن نداشت و دایرهای از ممیزی در وزارت فرهنگ و هنر تشکیل شد که مسئولیت نظارت و سانسور مطالب را بر عهده داشت.
زمانی که قانون و قانونگذاری وجود ندارد و سانسور حکمفرماست
با تغییر حکومت در ایران و وقوع انقلاب اسلامی، تصور بر آن بود که محدودیتهای مربوط به سانسور که در دوران پهلوی بر کتابها و رسانهها تحمیل میشد، کاهش یافته و دیگر آن شدت سابق را نخواهد داشت. با این حال، نمیتوان نادیده گرفت که هر حکومتی خط قرمزهایی برای خود تعیین میکند، خطوطی که مبنای اعمال ممیزی و کنترل بر آزادی بیان و مطبوعات قرار میگیرند. بنابراین، در دوران جمهوری اسلامی نیز قوانینی در زمینه ممیزی وضع شد.
اما این قوانین چندان پایدار نماندند. پس از گذشت نزدیک به بیست سال از تأسیس حکومت، ممیزی حوزه نشر بیشتر به شکلی سلیقهای و غیرقابل پیشبینی تبدیل شد؛ رویکردی که در دهه ۷۰ شمسی به آن اطلاق شد. این سلیقهای عمل کردن تا حدی پیش رفت که با تغییر هر وزیر فرهنگ و ارشاد، قوانین تغییر میکردند. آنچه در دوران وزیر قبلی مجاز و قابل انتشار بود، در دوره بعد ممکن بود مجاز نباشد، و این نشاندهنده نبود شفافیت در قوانین و تصمیمگیریها بود.
این عدم شفافیت و ناپایداری در قوانین، حوزه نشر را دچار آشفتگی کرد. نه تنها ناشران و نویسندگان، بلکه صاحبان مطبوعات نیز که گاه درگیر ممیزیهای سختگیرانه و رفتارهای قهری میشدند، از جزئیات و چارچوبهای قوانین سانسور و ممیزی مطلع نبودند. هر مورد ممکن بود بر اساس دلایل جدید و تغییر یافته به قوانین قبلی مرتبط باشد، اما در دورههای بعد، دلایل قبلی دیگر مرجعیت نداشتند و موارد جدید جایگزین آنها میشدند. این وضعیت باعث شد که ممیزی به شدت متغیر و غیرشفاف شود، به طوری که تفسیرهای خاص و انتقادها منجر به جرح، تعدیل و حتی حذف ابیات حافظ یا داستانهایی مانند «لیلی و مجنون» گردید.
هدف از این مقدمه تمرکز بر حوزه مطبوعات نیست، بلکه پرسشی است که مطرح میشود: آیا ممیزی و سانسور به توسعه و ارتقاء نشر کمک میکند یا در مقابل، آسیبهایی جدی به این حوزه وارد میسازد؟
ممیزان، کوتاهقدانی که بر دوش غولان عظیم سوارند.
اصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه ادبیات در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، در مورد نقش ممیزی در بازار نشر و ضرورت آن اظهار نظر کرده است. او معتقد است: «آنچه امروزه در قالب کتابسازی در حوزههای مختلف علوم مشاهده میکنیم، نتیجه نقدهای ضعیف و ممیزان بیاطلاع است. متأسفانه در سالهای گذشته، بررسی آثار ما بیشتر بر پایه زور، زر و تزویر بوده است. به همین دلیل، برخی افراد ترجیح میدهند که اثری ننویسند. از سوی دیگر، روابط دوستانه و مصالح گروهی نیز در این روند نقش دارند. بارها دیده شده است که اثری چاپ میشود که هیچ حرفی برای گفتن ندارد.»
او ادامه میدهد: «در نگاه ما ایرانیان، همواره یکی خوب و دیگری بد است، یا تاریکی و روشنایی. نگاه میانهرو و خاکستری جایگاهی ندارد. گاهی میتوان گفت که ممیزان ما در حال حاضر کوتاه قامتانی هستند که بر دوش غولان بزرگ ایستادهاند.» در پاسخ به این که بهترین راه برای انجام ممیزی و تشخیص آثار صحیح از ناصحیح چیست، دادبه تصریح میکند: «یکی از مشکلات اصلی، نبود نقد صحیح است. بخشی از این مشکل را میتوان با آموزش شیوههای درست نقد و نظریهپردازی در دانشگاهها و مجامع علمی برطرف کرد. نتیجه این اقدامات نیازمند گذر زمان است و باید دید که در آینده چه نتایجی حاصل میشود.»
بازنویسی این جمله میتواند به صورت زیر باشد: "ممیزی، در مقایسه با چاپ کتاب، آسیبزنندهتر است."
میرجلالالدین کزازی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی که نامش با شاهنامه پیوند خورده است، در این باره معتقد است: «ممیزی به کتاب آسیب بیشتری وارد میکند. بهتر است اجازه دهند که کتاب به شکل اصلی و اولیه خود منتشر شود». او با تأکید بر این نکته که تنها راهی که از نظر من مناسب و شایسته نیست، ممیزی کتاب است، میافزاید: «پیامدهای این اقدام، از نظر من، زیانبارتر از سود آن است. اگر کتابی بیمزه و بیکیفیت منتشر شود، آسیب کمتری دارد تا زمانی که ممیزی را بپذیریم. برای جلوگیری از چاپ کتابهای ضعیف، باید کار را به دست کارشناسان و افراد متخصص سپرد. لازم است هر ارزیابی به صورت هنجار و کارآمد انجام گیرد. از نظر من، تمامی کسانی که در فرآیند تولید، توزیع و نشر کتاب نقش دارند، میتوانند آن را سامان دهند».
کزازی در ادامه تصریح میکند که ممیزی باید به دست کسانی سپرده شود که در فرآیند خلق متن فعال هستند: «آنچه ضروری و غیرقابل اجتناب است، مشارکت کسانی است که با نوشتن و تولید محتوا سر و کار دارند و با دشواریها و چالشهای چاپ و نشر آشنا هستند. ارزیابی و داوری کتاب، امری بسیار پیچیده و سرنوشتساز است، بنابراین باید افرادی در این حوزه وارد شوند که در این کار مهارت و دانش کافی داشته باشند. برای نمونه، ویرایش متنهای کهن ناپسند است. در این موارد، متنهایی که به سرعت و به قصد کسب سود و شهرت منتشر میشوند، باید توسط ممیز متوقف و اصلاح شوند. ممیز باید در این مسیر دخالت کند و اثرهای بیکیفیت و ساختهوپرداخته را اصلاح و بازسازی کند».
ممیزان تنها نسبت به مسائل خاص واکنش نشان میدهند.
بیشک حوزه چاپ و نشر حساس و نیازمند قوانینی مشخص است تا از تاثیر سلیقههای شخصی جلوگیری شود. با این حال، قوانین نباید اثرات مولف یا مترجم را از اصل اثر جدا کرده و تغییر دهند. این نظرات متعلق به حسین معصومیهمدانی، ویراستار و استاد تاریخ علم در دانشگاه تهران است. او با انتقاد از مداخله دولت و قوانین مربوطه میگوید: «این قوانین تأثیری بر بازار نشر ندارند.
محدودیتهای مربوط به ممیزی بیشتر بر مسائل خاص تمرکز دارند و به موضوع کتابسازی توجه کافی نمیکنند. اینکه یک اثر با بیدقتی یا با صرف وقت و تحقیق تهیه شود، اهمیت دارد. یکی از اقدامات مثبت دولت میتواند تخصیص یارانه به نویسندگان و ناشران باشد، بهخصوص در مورد کتابهای تحقیقی سنگین که بازار محدودی دارند. متأسفانه، امروزه بخش دولتی در انتشار کتابهای بیکیفیت رقیب بخش خصوصی شده است.»
او ادامه میدهد: «برای بهبود حوزه نشر، باید قوانین تغییر یابند. یکی از دلایل ضعف در این حوزه، کمتوجهی به نقد و بررسی کتاب است. اگر مکانهایی وجود داشته باشند که در آنها کتابها به صورت علمی مورد ارزیابی قرار گیرند و مؤلفان و ناشران بدانند که اثرشان در چه وضعیتی است، تمایل به تولید آثار ضعیف کاهش مییابد و نیاز به ممیزی کمتر میشود.»
ارتباط میان منتقد و ممیز، ساختار منسجم و نظاممند فرآیند ممیزی
محمدجعفر یاحقی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، معتقد است که نقاد و ممیز باید در کنار یکدیگر فعالیت کنند. وی میافزاید: «ترجیحاً هر دو نقش باید حضور داشته باشند. ممیزی به عنوان چارچوب و ساختار منسجم مسئله، میتواند نقش فیلتر مهمی ایفا کند، و جامعه نیز باید تفاوت میان اثر اصلی و بدل را تشخیص دهد. این فرآیند نیازمند زمان است؛ زمانی که محققان و مولفان بتوانند مسائل را بشناسند و در حوزههای مختلف نظارت و کنترل داشته باشند. حتی اصطلاح شرعی امر به معروف و نهی از منکر باید در این زمینه به کار گرفته شود. هدف این است که خطاهای مؤلفان و افراد خطاکار شناسایی و از آنها جلوگیری شود. فضای نقد، در واقع همان امر به معروف و نهی از منکر فرهنگی است.»
بیایید نقد کنیم، نه اینکه سانسور کنیم!
در طول تاریخ نشر در ایران، همواره مشخص بوده است که ممیزی و سانسور نتوانسته و اکنون نیز نمیتواند نویسندگان را مأیوس و مخاطبان را از اصل اثر دور کند. نویسندگان آثار اصیل برای اثبات زحمات و تلاشهای خود، بیشترین کوشش را میکنند. «ممیزی کتاب» برای نویسندگان کشورمان یک چالش قدیمی و همیشگی محسوب میشود.
این چالش در هیچ دولتی برطرف نشده است، و به نظر میرسد که هیچیک از دولتها تمایلی به حل آن نداشتهاند. هرچند در دولت جدید تصور میشد با تغییراتی در فضا و رویکرد، تفاوتی در این حوزه ایجاد شود، اما تاکنون تغییر قابل توجهی رخ نداده است. برخی صاحبنظران معتقدند در یک سال اخیر، ممیزی در حوزه نشر تنها با اندکی انعطافپذیری همراه بوده است، و با وجود این، آنها نیز بر این باورند که حذف کامل ممیزی امری غیرممکن است و هدف اصلی، کاهش سختگیریها و محدودیتها است.