کد خبر: 6957

طنین حماسه در قلعه‌ باستانی فلک‌الافلاک با کامبیز روشن‌روان

اجرای حماسی «فلک‌الافلاک» در قلعه باستانی لُرستان؛ گفت‌وگو با کامبیز روشن‌روان درباره تلفیق موسیقی نواحی با ارکستر جهانی

گفت‌وگو با کامبیز روشن‌روان درباره اجرای سمفونی «فلک‌الافلاک» در قلعه باستانی، تلفیق موسیقی نواحی ایران با ساختار جهانی، نوآوری‌های ارکسترال و نقش آموزش در شکل‌گیری هویت موسیقایی معاصر ایران.

اجرای حماسی «فلک‌الافلاک» در قلعه باستانی لُرستان؛ گفت‌وگو با کامبیز روشن‌روان درباره تلفیق موسیقی نواحی با ارکستر جهانی

در آستانه‌ روز ملی لرستان و در قلعه‌ تاریخی فلک‌الافلاک، قطعه‌ای با همین نام و با آهنگ‌سازی استاد کامبیز روشن‌روان اجرا خواهد شد. این اثر، یک قطعه ارکسترال و حماسی است که در چهار موومان ساخته شده و می‌توان آن را روایت موسیقایی‌ای از دوران دفاع مقدس دانست. این برنامه با همراهی ارکستر سمفونیک تهران و به رهبری نصیر حیدریان در روز پنج‌شنبه اول خرداد برگزار می‌شود و برای نخستین‌بار در تاریخ این ارکستر، در این مکان اجرا می‌شود.

قطعه «فلک‌الافلاک»، که در سال ۱۳۷۷ توسط روشن‌روان نوشته شده است، اثری روایی، پرشور و مبتنی بر الگوهای موسیقی کلاسیک غربی است، اما درون‌مایه‌ای بومی و ملی دارد. موومان‌های آن نمادهای مختلفی هستند؛ از آرامش قبل از جنگ، غم و ویرانی، شور بسیج تا پیروزی نهایی. ساختار و محتوای این اثر، از دیدگاه موسیقی‌شناسی، نوعی روایت دراماتیک-سمفونیک را نشان می‌دهد.

اولین خبر در مورد تلاش برای اجرای این اثر در قلعه‌ فلک‌الافلاک، در دی‌ماه ۱۴۰۰ منتشر شد. اگرچه به دلیل شرایط کرونایی آن زمان، عملی نشد. قرار بود این سمفونی در اردیبهشت ۱۴۰۳ همزمان با روز ملی خرم‌آباد اجرا شود، اما به دلایل نامعلوم، مجدداً به تعویق افتاد. اکنون پس از سه سال انتظار، «فلک‌الافلاک» به‌ عنوان سندی صوتی از حافظه‌ تاریخی و جمعی مردمی که زخم خوردند، اما ایستادند، به اجرا در می‌آید.

فلک‌الافلاک و دیدگاه نوآورانهٔ آهنگ‌ساز

کامبیز روشن‌روان، آهنگ‌ساز برجسته ایرانی، با سابقه‌ای در نوازندگی در ارکستر ژونس موزیکال و تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، پس از اخذ مدرک ممتاز در رشته آهنگ‌سازی از دانشگاه کالیفرنیا (USC)، وارد دوره‌ای خلاقانه در آهنگ‌سازی شد. در این دوره، با نگرشی نوگرایانه، تلاش کرد موسیقی ارکسترال را با عناصر بومی و فرهنگی ایران تلفیق کند.

این هدف در موومان اول قطعه «فلک‌الافلاک» به تحقق پیوست و روشن‌روان برای اولین‌بار از تکنیک‌ها و روش‌های نوین در آهنگ‌سازی و ارکستراسیون بهره برد. به عنوان نمونه، در بخش‌هایی از قطعه، سازهای ارکستر در حالت روباتو و با آزادی کامل نسبت به ریتم و زمان‌بندی، بدون پیروی از الگوهای ثابت، در سرعت بالا نواختند. این آزادی در زمان و اجرای هم‌زمان سازها، نوعی آوانگاردیسم را وارد فضای موسیقی کلاسیک ایرانی کرد که پیشینه‌ای کم‌نظیر داشت.

موسیقی محلی و هنرهای موسیقایی در نواحی مختلف و در شهر فلک‌الافلاک

ایران به عنوان یکی از کشورهای با تنوع موسیقایی بی‌نظیر در سطح جهان شناخته می‌شود. موسیقی محلی این سرزمین نه تنها یک مجموعه صوتی ارزشمند است، بلکه نمادی زنده از تاریخ، فرهنگ، آیین‌ها و زندگی اجتماعی اقوام مختلف ایرانی محسوب می‌شود. این میراث فرهنگی عمدتاً به صورت شفاهی و از طریق انتقال سینه به سینه بین نسل‌ها منتقل شده است و در واقع نقش حافظه تاریخی و فرهنگی اقوام ایرانی را بر عهده دارد.

موسیقی نواحی

یکی از جنبه‌های جذاب موسیقی نواحی ایران، تنوع بی‌مانند در سازها، ساختارهای ملودیک، ریتم‌ها، مقام‌ها و نقش‌های آیینی و روزمره است. هر منطقه‌ای مانند خراسان، کردستان، گیلان، مازندران و سایر مناطق، دنیایی جداگانه از بیان موسیقیایی را به نمایش می‌گذارند.

ارتباط فلک‌الافلاک با موسیقی جهانی

قطعه «فلک‌الافلاک» از یک سو با بهره‌گیری از ساختارهای کلاسیک غربی و فرم سمفونیک در فضایی قرار دارد که برای مخاطب بین‌المللی آشنا است. در عین حال، روشن‌روان با وارد کردن عناصر موسیقی ایرانی، چه در مدگردی، چه در ملودی‌پردازی و چه در ایجاد حس و حال دراماتیک اثر، توانسته پلی میان موسیقی هنری غرب و ریشه‌های فرهنگی ایران برقرار کند.

در عرصه موسیقی جهانی، توجه به هویت بومی در قالب‌های بین‌المللی یکی از اصول مهم و اساسی است که آهنگسازان معاصر بر آن تأکید دارند. نمونه‌هایی مانند بارتوک، خاچاتوریان و شوستاگوویچ نشان می‌دهند چگونه زبان موسیقی جهانی با سنت‌های ملی ترکیب شده است. در همین راستا، «فلک‌الافلاک» با روایتی ایرانی اما جهانی‌شده، تجربه‌های تاریخی و روحی یک ملت را بازگو می‌کند.

این اثر نه تنها یک قطعه ارکسترال ایرانی است، بلکه تلاشی است برای گفت‌وگو با جهان از طریق زبان مشترک موسیقی، بی‌آنکه هویت بومی خود را از دست بدهد. بهره‌گیری از تکنیک‌های معاصر و تم‌هایی که از میراث فرهنگی لرستان، به‌ویژه قلعه تاریخی خرم‌آباد، الهام گرفته شده است، به آن هویتی دوگانه می‌بخشد: هم جهانی و هم محلی.

موسیقی‌های محلی در ساخت موسیقی مدرن

در سال‌های اخیر، سوال مطرح شده است که آیا نغمات محلی ایران قابلیت استفاده در آهنگ‌سازی آکادمیک و معاصر را دارند؟ پاسخ این سوال را می‌توان در تجربیات بسیاری از آهنگ‌سازان برجسته ایرانی مانند ابوالحسن صبا، فرهاد فخرالدینی، محمد میرزمانی، محمدرضا درویشی و دیگران یافت، که در آثار خود، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، از موسیقی نواحی الهام گرفته‌اند.

در این زمینه، سمفونی «فلک‌الافلاک» اثر کامبیز روشن‌روان نمونه‌ای بارز از تلفیق هوشمندانه موسیقی نواحی با ساختار سمفونیک غربی است. این اثر در چهار موومان تنظیم شده و به‌طور مشخص از موسیقی لرستان، به ویژه قطعه معروف «دایه دایه»، الهام گرفته است. روشن‌روان با بهره‌گیری از نغمه‌ها و فواصل خاص موسیقی لری، توانسته فضایی ارکسترال ایجاد کند که در عین حال ساختاری جهانی دارد و ریشه در فرهنگ ایران را حفظ کرده است.

در مورد فلک‌الافلاک از دیدگاه آهنگ‌ساز صحبت می‌کنم.

فلک‌الافلاک، سمفونی چهارموومانی ساخته کامبیز روشن‌روان، در حالی که از زبان موسیقی کلاسیک جهانی بهره می‌برد، عمیقاً به تجربه‌های تاریخی، احساسات و فرهنگ ملت ایران در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق مرتبط است. روشن‌روان در یادداشت‌های همراه با پارتیتور این اثر، آن را توصیفی موسیقایی از روند وقایع جنگ و واکنش‌های درونی ملت ایران می‌داند. موومان نخست با یک تم آرام، شفاف و لطیف آغاز می‌شود که نماد «آرامش و معصومیت مردم» است که بعدها مورد تجاوز رژیم عراق قرار گرفتند.

در موومان دوم، آهنگ‌ساز با بهره‌گیری از خطوط ملودیک غم‌انگیز، رنگ‌آمیزی تاریک ارکستر و تم‌های دراماتیک، «ناراحتی و اندوه مردم از ویرانی‌ها و از دست‌دادن شهدا» را به تصویر می‌کشد. در کنار این غم، نشانه‌هایی از امید و پایداری نیز در این بخش دیده می‌شود.

موومان سوم با عنوان «بسیج»، پرتحرک‌ترین و حماسی‌ترین قسمت اثر است. ریتم‌های کوبنده، رنگ‌آمیزی قدرتمند برنج‌ها و کوبه‌ای‌ها و تم‌های مارش‌گونه، فضای رزم، فداکاری و انگیزش عمومی را تداعی می‌کنند. روشن‌روان حضور نیروهای مردمی بسیج را محور اصلی این بخش قرار داده و آن را ستایش می‌کند: «نیرویی که با حضور شهادت‌طلبانه‌اش در جبهه‌ها، حماسه‌های جاودانه آفرید». این موومان نقش پیونددهنده‌ای در بخش پایانی سمفونی ایفا می‌کند و زمینه‌ساز حال‌وهوای پیروزی در موومان چهارم می‌شود.

موومان چهارم، بازتاب‌دهنده پیروزی، امید و پایان‌بخشی است. گویی پس از پشت سر گذاشتن تاریکی و حماسه، نغمه موسیقی مجدداً به سوی روشنایی حرکت می‌کند.

مصاحبه با کامبیز روشن‌روان در آستانه اجرای برنامه در قلعه فلک‌الافلاک

از نغمه‌های مرگ تا آغاز فصلی نو در هم‌آهنگی‌ها

قطعه‌ فلک‌الافلاک باید در راستای مسیر منطقی و روشن‌فکرانه آهنگ‌سازی دیده شود. مسیری که از همان ابتدای فعالیت‌های هنری‌اش در عرصه موسیقی و حتی پیش از آن، در دوران آموزش، قابل مشاهده بود.

کامبیز روشن‌روان

تحسین و پذیرش در هنرهای زیبا: بررسی نظرات اساتید برجسته

در زمان تحصیل در هنرستان هنرهای زیبا، تمرینات هارمونی‌ام مورد تحسین اساتید قرار می‌گرفت و هیچ‌کدام ایرادی بر آن‌ها وارد نمی‌دانستند. اما پس از مدتی، اساتید بزرگ و شناخته‌شده‌ای مانند استوار، پورتراب و دهلوی اظهار نظر کردند که آنچه من نوشته‌ام، شباهتی به هارمونی سنتی ندارد. این گفته‌های روشن‌روان نشان‌دهنده مسیری است که او در طول فعالیت‌هایش در حوزه موسیقی طی کرده است، مسیری که امروز او را به یکی از اساتید برجسته و معتبر تبدیل کرده است.

راه آهنگ‌سازی علمی دگرگون شد.

روشن‌روان از همان ابتدا به این نتیجه رسید که مطالب آموزش‌دیده در متون مرسوم برای آهنگ‌سازی عملی کافی نیستند. او بیان می‌کند: «در کتاب‌ها چیزی یاد می‌دادند که در هیچ اثر موسیقایی واقعی نمی‌دیدم. بنابراین باید به دنبال هارمونی‌ای می‌رفتم که مرا به آهنگ‌سازی واقعی نزدیک‌تر کند.» بر اساس این دیدگاه، روش تدریس خاصی را توسعه داد که بعدها در قالب یک کتاب تألیف شده است. این کتاب را خودش «کامل‌ترین کتاب هارمونی نوشته شده در ایران» می‌نامد و هم‌اکنون در مدارس و دانشگاه‌های موسیقی تدریس می‌شود.

ترکیب نوآورانهٔ موسیقی سنتی با ارکستر غربی، یک انفجار فکری در عرصه هنرهای صوتی است.

در دوران تحصیل در آمریکا، روشن‌روان با فضای موسیقی معاصر جهانی آشنا شد و این تجربه را «نوعی انفجار فکری» توصیف می‌کند که برای او رخ داد. در این دوره، او اثر مهمی چون کنسرتو فلوت را خلق کرد که هنوز هم یکی از آثار برجسته در موسیقی ایران به شمار می‌رود. اما مسیر او از ابتدا با تلفیق سازهای مختلف همراه بود: «حتی زمانی که در هنرستان تحصیل می‌کردم، کار من بر ترکیب سازهای ایرانی با سازهای کلاسیک غربی تمرکز داشت. موسیقی من بر پایه سنت و فرهنگ خودمان استوار بود، اما برای تقویت بیان، از امکانات ارکستر غربی نیز بهره می‌بردم.»

ترکیب و تلفیق، مرزهای غیرممکن را می‌شکند

او معتقد است که این ترکیب، تلاشی برای شکستن مرزهای غیرقابل عبور در موسیقی ایرانی است. او می‌گوید: «برای گذر از دستگاه ماهور به شور، تنها گوشه‌ دلکش کافی نبود. من به دنبال روش‌های نوین می‌گشتم. در مرکب‌نوازی‌ها، مسیرها را تغییر می‌دادم و راه‌هایی پیدا می‌کردم که هم ساده‌تر باشند و هم صدای بهتر و خوش‌تری داشته باشند.»

صدای مرگ در قطعه «کسایی» از ارکستر ملی

روشن‌روان با بهره‌گیری از درک عمیق خود از هر دو فرهنگ موسیقایی، «هارمونی ایرانی» را خلق کرده است که هم با ساختار مقامی سازگار است و هم قابلیت ارکسترال دارد. یکی از نمونه‌های برجسته این رویکرد خلاقانه، تنظیم قطعه «هشت بهشت» اثر استاد حسن کسایی برای ارکستر ملی است. فخرالدینی پس از دریافت پارتیتور ابتدا احساس نگرانی کرد و آن را «صدای مرگ» نامید، اما پس از اجرای قطعه، خودش به روشن‌روان گفت که «اگر غیر از این بود، اشتباه می‌کردیم.» این تجربه نشان می‌دهد که نگاه نوآورانه روشن‌روان، حتی برای متخصصان نیز در نهایت قانع‌کننده و مؤثر است.

تجربه‌گرایی قربانی مخاطب عمومی است.

بازگشت روشن‌روان به ایران همزمان با انقلاب و تعطیلی نهادهای رسمی موسیقی صورت گرفت. وی در سال ۱۳۵۸ به وطن بازگشت و گفت: «در آن زمان، نه ارکستری وجود داشت و نه مخاطبانی برای موسیقی آوانگارد. حتی پایان‌نامه‌ام را بدون حضور ارکستر و گروه کر اجرا کردم.» در چنین شرایطی، او ناگزیر شد بخشی از رویکرد تجربی خود را کنار بگذارد و به آهنگ‌سازی برای عموم مردم روی آورد. با این حال، این تغییر به معنای کنار گذاشتن مسیر شخصی‌اش نبود، بلکه تلاشی برای بقا، برقراری ارتباط و تأثیرگذاری بود.

معمار دیدگاهی تلفیقی در موسیقی معاصر

کامبیز روشن‌روان را می‌توان آهنگسازی دانست که همواره در میان دو جهان حرکت می‌کند: موسیقی دستگاهی ایرانی و موسیقی آکادمیک غرب. او تلاش کرده است نه تنها در آثار خویش، بلکه در فرآیند آموزش و نظریه‌پردازی، پلی مستحکم میان این دو حوزه برقرار کند. از تدریس خلاقانه هارمونی و تنظیم‌های نوآورانه گرفته تا خلق موسیقی معاصر و آثار قابل فهم برای عموم، و از نگارش کتاب تا ساخت قطعات سمفونیک، تمامی این جنبه‌ها نشان می‌دهد که روشن‌روان نه تنها یک آهنگ‌ساز بلکه معمار یک نوع «نگاه تلفیقی» در موسیقی معاصر ایران است.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها