کد خبر: 47216

عشق بی‌پایان فریبا نادری به مسعود رسام و مبارزه با سرطان

بیوگرافی فریبا نادری و عشق بی‌پایانش به مسعود رسام؛ از مبارزه با سرطان تا ازدواجی پرمعنا

بیوگرافی فریبا نادری، عشق بی‌پایانش به مسعود رسام، مبارزه با سرطان، ازدواج معنادار و خاطرات کودکی در کنار او

بیوگرافی فریبا نادری و عشق بی‌پایانش به مسعود رسام؛ از مبارزه با سرطان تا ازدواجی پرمعنا

فریبا نادری، بازیگر، در گفتگویی به بخشی از زندگی شخصی‌اش با مسعود رسام اشاره کرد که در متن زیر می‌خوانید:

پس از آشنایی با مسعود رسام و گذر زمان، احساس خاصی نسبت به او در من شکل گرفت. مسعود به من ابراز علاقه کرد و روزی این احساس را به زبان آورد. من نیز در پاسخ، عاشق شدم؛ یا بهتر است بگوییم مسعود مرا به عشق رساند. پس از مدتی رابطه، تصمیم به ازدواج گرفتیم. ممکن است بسیاری تصور کنند که من نسبت به بیماری او بی‌اطلاع بودم و این تصمیم را بدون اطلاع از وضعیت سلامتی‌اش گرفتم، اما این‌طور نبود. من از سال ۱۳۸۳ از بیماری سرطان مسعود مطلع بودم. در سال ۱۳۸۵ که با او ازدواج کردم، پزشکان پیش‌بینی می‌کردند که زمان زیادی از زندگی او باقی نمانده است، اما عشق، امید و همراهی ما سبب شد او تا سال ۱۳۸۸ با این بیماری مبارزه کند.

نظرات و پرسش‌های افراد درباره ازدواج

در چنین شرایطی، نظرات زیادی از طرف دیگران مطرح می‌شود. ممکن است برخی تصور کنند دلیل ازدواج من با مردی که ۲۷ سال از من بزرگ‌تر است، صرفاً ثروت او بوده است؛ اما واقعیت چیز دیگری است. کسانی که مسعود رسام را از نزدیک می‌شناسند، می‌دانند که او فرد ثروتمندی نبوده است. این ازدواج برای من بسیار معنا دار و پر از عشق بود، به طوری که حتی با وجود مخالفت خانواده‌ام، تصمیمم را عملی کردم.

تغییرات و واکنش‌های خانواده و زندگی پس از ازدواج

حتی پدرم حاضر نبود من را ببینید و این دیدار تا زمانی که مسعود با سرطان مبارزه می‌کرد، محقق نشد. خاطرات کوتاه اما پرمعنای زندگی با مسعود برای من بسیار گران‌قدر و ارزشمند بودند. پس از ازدواج، حتی چند ماه را در کنار دختر او در یک خانه سپری کردم. این تصمیم برای من نمادی از قدرت عشق بود. عشق، محدودیت و محافظه‌کاری نمی‌شناسد و با وجود تمام قضاوت‌ها، تصمیم گرفتم با مسعود همراه باشم.

عشق نسبت به یادگاری‌های دوران کودکی

مسعود رسام برای من فردی خاطره‌انگیز و تاثیرگذار بود. از زمانی که کودک بودم، دیدن نام او و برادرش در پایان برنامه‌ها احساس شادی و افتخار را در من برمی‌انگیخت. هر چهارشنبه شب فرصت داشتم تا بیدار بمانم و سریال خانه سبز را تماشا کنم. او نقش مهمی در شکل‌گیری خاطرات نسل من داشت و همواره در ذهنم جای دارد.

شوهر دومش

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار