جنجال مرزبندی طبقاتی فریبا نادری و واکنشهای تند
فریبا نادری و جنجال مرزبندی طبقاتی در شبکههای اجتماعی؛ واکنشها و پیامدهای آن
واکنشهای منفی به سخنان فریبا نادری درباره مرزبندی طبقاتی در شبکههای اجتماعی، نشاندهنده حساسیت جامعه نسبت به فخرفروشی و نابرابری است.
در روزهای اخیر، بخشی از گفتوگوی فریبا نادری در یک برنامه اینترنتی پرمخاطب که معمولاً قسمتهایی از آن در فضای اینستاگرام و توییتر وایرال میشود، جنجالآفرین شد و واکنشهای منفی زیادی در شبکههای اجتماعی برانگیخت. در این قسمت، نادری با لحنی که سعی داشت شبیه به شوخی باشد، درباره رابطه و دوستیاش با نرگس محمدی—بازیگر—میگوید: «من از اون پولدار اداییها هستم، ولی اختلاف طبقاتی در دوستی برام مهم نیست، ما زعفرانیهایم و آنها پایینتر از میدان ونک، برای ما زعفرانیهنشنینها، ونک، پایین محسوب میشود.» این لحن، که در کنار پرسشهای مجری برنامه، امیرحسین قیاسی، سعی در حفظ جنبه شوخی داشت، به وضوح مرزبندی میان بالاشهر و پایینشهر را پررنگتر کرده و نوعی بالاشهرنشینی را به عنوان ارزش معرفی میکند. اگرچه شاید در گفتوگوهای روزمره این جملات بیاهمیت به نظر برسند، اما در فضای مجازی، بلافاصله نمادی از خودبرتربینی و فخرفروشی این بازیگر شدند و در عرض چند ساعت، واکنشهای گستردهای در شبکههای اجتماعی برانگیختند.
تهران شهری است که خیابانها و محلههای آن، فراتر از نقش شهری و معبری برای رفتوآمد، حامل معانی اجتماعی هستند. نام هر محله نه تنها برای آدرسدادن، بلکه گاهی بیانگر وضعیت اقتصادی، سبک زندگی و نوع روابط اجتماعی ساکنان آن است. از زعفرانیه و الهیه گرفته تا ونک، صادقیه یا نظامآباد، هر منطقه در ذهن شهروندان ارزشگذاری خاصی دارد؛ نوعی سلسلهمراتب نانوشته که مرزهای طبقات اجتماعی را ترسیم میکند. بنابراین، اشاره به محلههای شمالی یا جنوبی تهران، بهویژه از سوی یک بازیگر، تنها توصیف محل سکونت نیست، بلکه نشاندهنده جایگاه اجتماعی فرد است. چنین اظهارنظرهایی، حتی اگر در قالب شوخی باشد، واکنشهای جمعی را برمیانگیزد، بهویژه وقتی فرد در طول گفتوگو، بارها به بهانههای مختلف و با خاطرات پراکنده، تلاش میکند نشان دهد از سطح رفاه بالایی برخوردار است.
در واقع، جمله فریبا نادری تنها درباره «زعفرانیه» یا «ونک» نیست؛ بلکه زبانی است که در فرهنگ شهری امروز، نماد تمایز و برتری تلقی میشود. این لحن، بازتاب یک ذهنیت ریشهدار در بخشهایی از جامعه است که هنوز محل زندگی را با جایگاه اجتماعی فرد یکی میدانند. وقتی یک بازیگر در مقابل دیدگان مخاطبان، مرز میان خود و دیگران را با عنوان «پایینشهر» مشخص میکند، در واقع، تنها توصیف محل سکونت نیست، بلکه تأیید نابرابری و فاصله طبقاتی است که به نوعی فخرفروشی تلقی میشود.
واکنشهای شدید کاربران شبکههای اجتماعی به این سخنان، صرفاً بهدلیل مخالفت با شخص نادری نبود. در جامعه امروز، حساسیت نسبت به نشانههای تبعیض و فاصله طبقاتی بسیار بالا رفته است. مشکلات اقتصادی و تجربههای ملموس از فاصله طبقاتی، باعث شده است کوچکترین نشانههای فخرفروشی حتی در قالب شوخی، با واکنش منفی گستردهای روبهرو شود. نکته مهم در این ماجرا، سرعت و شدت واکنشها بود؛ در عصری که شبکههای اجتماعی هر سخن را ظرف چند ساعت به موضوع داغ تبدیل میکنند، تنها بخشی از گفتوگوی نادری کافی بود تا نام او در ترندهای روز قرار گیرد، هرچند این ترند، نتیجهای منفی برای او داشت و شهرت منفی به همراه آورد.
فریبا نادری که اخیراً با دریافت سیمرغ جشنواره فجر، در مسیر دیدهشدن دوباره قرار گرفته بود، حالا با موجی از انتقادات و واکنشهای منفی مواجه است؛ واکنشهایی که غالباً به دلیل لحن طعنهآمیز و حتی خشمگین او شکل گرفته است. این موضوع نشان میدهد که چهرههای شناختهشده نباید نسبت به بار اجتماعی صحبتهای خود بیتفاوت باشند.
از سوی دیگر، جمله نادری بیش از هر چیز، بازنمایی ذهنیتی است که در فرهنگ عامیانه به «نوکیسگی» معروف است؛ ذهنیتی که تمایل به تمایز و فاصلهگذاری طبقاتی را در پسِ شوخی پنهان میکند. در ادامه گفتوگو، او ناخودآگاه این برداشت را تقویت میکند؛ زمانی که میگوید: «حالا که اینها را میگویم، میگویند شوهرِ پولدار کرده و از این حرفها.» سپس برای تلطیف سخنانش، به سابقه خانوادگیاش اشاره میکند و میگوید مادربزرگش در محله مولوی تهران زندگی میکرده است، اما در پایان، با خنده، به شوخی میگوید: «اگر در خانه زعفرانیه هم نمانم، میروم خانه پدرم در ونک!» این جمله، عملاً گفتههای قبلی را تثبیت میکند و نشان میدهد که او همچنان در مسیر نشاندادن فاصله طبقاتی است.
در جامعهای که هر روز شکاف اقتصادی و فرهنگی میان «بالاشهر» و «پایینشهر» عمیقتر میشود، هر سخن درباره این مرزها، حساسیتبرانگیز است. واکنشها نشان دادند که افکار عمومی نسبت به این نوع مرزبندیها بیتفاوت نیست و حتی ممکن است به سرعت به نقد و بحث عمومی کشیده شود؛ نمونه آن، واکنشهایی است که علاوه بر نقد لحن و مفهوم صحبتهای نادری، زندگی شخصی، گذشته و ازدواج قبلی او را نیز موضوع انتقاد قرار دادند. این نشان میدهد که وقتی سخنی نشاندهنده فخرفروشی و فاصله طبقاتی باشد، جامعه نه تنها به خود جمله بلکه به تمامی موضوعات مرتبط با آن واکنش نشان میدهد، واکنشی که گاهی به قضاوت و برچسبزنی هم منجر میشود.
در نهایت، باید گفت که صداقت همیشه راه حل نیست. نادری در بخش دیگری از گفتوگو، با بیان خاطرات مختلف، خود را فردی «عصبی، لجباز، مغرور و فحاش» معرفی میکند. برخی کاربران این بخش را نشانهای از صداقت دانستند، اما در فضای رسانهای، هرگونه صراحت شخصی لزوماً ارزش حرفهای ندارد. برنامهای با مخاطبان فراوان، که بیشتر آنها از نسل زد هستند، هر گفتوگو را به سرعت در معرض دید عموم قرار میدهد و بخشی از تصویر عمومی فرد را شکل میدهد. در چنین فضایی، ابراز چنین ویژگیهایی، حتی اگر با قصد صداقت باشد، میتواند به عنوان رفتاری قابل الگوبرداری تلقی شود.
در پایان، این ماجرا نشان داد که چقدر ممکن است بیتوجهی به مرزهای گفتاری در رسانه، پیامدهای منفی در پی داشته باشد. سخنان نادری، هرچند با قصد صداقت یا شوخی، میتواند برداشتهای متفاوتی در جامعه ایجاد کند و اهمیت دارد که افراد مشهور در انتخاب کلمات و نحوه بیان، هوشیار باشند تا از بروز سوءتفاهمها و واکنشهای منفی جلوگیری کنند.