کد خبر: 6776

خانه کتاب در آستانه تحول: شفافیت، شایسته‌سالاری و آینده‌ای نو

تغییرات مدیریتی در خانه کتاب پس از تغییر دولت | شفافیت، شایسته‌سالاری و آینده سیاست‌های فرهنگی

تغییرات مدیریتی در شبکه کتاب نشان‌دهنده نیاز به شفافیت، شایسته‌سالاری و نظارت دقیق برای تحقق وعده‌های فرهنگی و ارتقای اعتماد عمومی است.

تغییرات مدیریتی در خانه کتاب پس از تغییر دولت | شفافیت، شایسته‌سالاری و آینده سیاست‌های فرهنگی

با آغاز فعالیت دولت جدید به رهبری پزشکیان، بسیاری از نهادها و سازمان‌های دولتی و بخش‌های خصوصی تحت تأثیر تغییرات مدیریتی و ساختاری قرار گرفتند. این تحولات، که در برخی موارد به صورت آرام و در دیگر موارد به شکل عمیق و بنیادین انجام شد، نشان‌دهنده نگاه نوین به سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و اجرایی کشور بود.

یکی از نمونه‌های بارز این تغییرات، «خانه کتاب ایران» است؛ نهادی غیردولتی که تحت نظر مستقیم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کند. پس از تغییر دولت، بخش‌هایی از این نهاد تغییرات محدودی را تجربه کردند، اما در بخش خاصی یعنی «تلویزیون اینترنتی کتاب ایران»، تحولات گسترده و بنیادی رخ داد.

در دوران دولت قبلی، این بخش با ابتکار علی رمضانی، مدیر سابق خانه کتاب، تأسیس شد و هدف آن ترویج فرهنگ کتابخوانی از طریق برنامه‌های تصویری بود. اما با روی کار آمدن دولت جدید، نه تنها مدیریت این بخش تغییر کرد، بلکه ساختار و حتی نام آن به «شبکه کتاب» تغییر یافت.

مدیریت تازه، ساختاری نوین

با انتصاب مجید شمس‌الدین‌نژاد به عنوان مدیر شبکه کتاب، تغییرات گسترده‌ای در نیروی انسانی و ساختار اداری این بخش صورت گرفت. وی که سابقه تدریس در دانشگاه و مدیریت نشر «خاموش» را در کارنامه دارد، هم‌اکنون به عنوان مشاور ارشد مدیرعامل خانه کتاب، ابراهیم حیدری، فعالیت می‌کند.

در زمان ورودش، مجید شمس‌الدین‌نژاد تمامی پرسنل و روش‌های قبلی را کنار گذاشت و ساختاری نوین را پایه‌گذاری کرد. وی در گفت‌وگویی با ما بر اهمیت نوسازی رویکردها و انطباق با نیازهای روز تأکید کرد. او بر این باور است که ساختار قبلی بیشتر بر ظواهر و کمیت تمرکز داشت و کمتر به تولید محتوای عمیق و باکیفیت توجه می‌کرد. در دوره جدید، شبکه کتاب قصد دارد به مرجعی محتوایی و تحلیلی در حوزه کتاب تبدیل شود، نه صرفاً یک رسانه تصویری.

آیا تغییر فرصت است یا تهدید؟

اکنون سوال اصلی مطرح می‌شود: آیا انجام چنین تغییرات اساسی، به‌خصوص در بازه زمانی کوتاه، می‌تواند منجر به نتایج مؤثر و قابل‌توجهی شود یا خیر؟ آنچه واضح است، این است که تغییر در مدیریت و ساختار منابع انسانی بدون داشتن یک نقشه راه مشخص و ارزیابی‌های میان‌مدت ممکن است به سردرگمی، ناکارآمدی یا حتی کاهش عملکرد منجر شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که ارزیابی نتایج این نوع تغییرات نیازمند حداقل دو سال زمان است، اما در همان دوره کوتاه‌تر نیز می‌توان شاخص‌هایی مانند کیفیت تولیدات، تعداد مخاطبان و میزان تعامل با نویسندگان و ناشران را به‌عنوان معیارهای اولیه برای سنجش موفقیت یا شکست مورد بررسی قرار داد.

اندازه‌گیری فاصله بین انتظارات و واقعیت‌ها

در وضعیت کنونی، شبکه کتاب نیازمند شفافیت در اهداف، استحکام در فرآیندهای اجرایی و پیوستگی در تعامل با بدنه فرهنگی کشور است. مجید شمس‌الدین‌نژاد وعده داده است که این شبکه به فضایی برای نقد، معرفی و ترویج حرفه‌ای کتاب تبدیل خواهد شد، اما تحقق این وعده‌ها نیازمند حمایت نهادهای بالادستی و ثبات در مسیر اجرای برنامه‌ها است.

تغییر دولت هرچند لزوماً به معنای تغییر در سیاست‌های فرهنگی نیست، اما تجربه خانه کتاب نشان می‌دهد که در سطوح میانی، این تغییرات می‌توانند تاثیرگذار و سرنوشت‌ساز باشند. در این شرایط، مهم است که عملکرد مدیران جدید به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد و فاصله میان وعده‌ها و واقعیت‌ها سنجیده شود. نکته‌ای که نباید از نظر دور داشت این است که آیا این تغییرات بر اساس تخصص و شایستگی صورت گرفته یا صرفاً بر مدار رفاقت و روابط حزبی استوار شده است.

در بسیاری موارد، تجربه نشان داده است که تغییر مدیران و ساختارها در آغاز دولت‌ها بیشتر بر پایه روابط شخصی، گرایش‌های سیاسی و وفاداری‌های جناحی استوار است تا تحلیل دقیق کارآمدی‌ها؛ موضوعی که در صورت غالب شدن، می‌تواند منجر به تضعیف شایسته‌سالاری و کاهش سرمایه اجتماعی شود. پرسش اصلی در مورد انتصابات پس از تغییر دولت‌ها این است که این انتخاب‌ها تا چه اندازه بر اساس اعتماد به توانمندی‌های حرفه‌ای بوده یا بیشتر نتیجه روابط سیاسی، ارتباطات خاص یا نزدیکی فکری با مدیران ارشد است.

پاسخ به این سوال نیازمند شفافیت در فرآیندهای انتصاب و پاسخ‌گویی درباره اهداف و عملکردها است. در نهایت، اگر هدف واقعی ما ساختن جامعه‌ای عدالت‌محور باشد، باید روحیه مطالبه‌گری در جامعه تقویت شود و این امر بدون آگاهی عمومی ممکن نیست. اولین قدم در این مسیر، شناخت مناسب از مناسبات مدیریتی، وعده‌ها و اهداف است.

اگر مردم از روند کار نهادها آگاه باشند، قدرت پرسشگری و درخواست پاسخ پیدا می‌کنند. بنابراین، رسانه‌ها، نخبگان و مدیران باید در مسیر شفاف‌سازی و اطلاع‌رسانی دقیق گام بردارند. تنها با مردمی آگاه است که می‌توان به جامعه‌ای مطالبه‌گر و در نهایت به نظم عادلانه دست یافت.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار