گفتوگو با بامداد افشار؛ آینده هنر و صدا در عصر دیجیتال
گفتوگو با بامداد افشار؛ خالق موسیقی فیلم مغزهای کوچک زنگزده و آینده هنر در عصر دیجیتال
گفتوگو با بامداد افشار، خالق موسیقی فیلم و هنر صوت در عصر دیجیتال، آینده هنر و تحولات صوتی تهران را بررسی میکند.
بامداد افشار معتقد است تهران دارای صدایی منحصر به فرد است. او که پایاننامهای در همین زمینه دارد و در حال حاضر در تلاش است تا مرجعی صوتی و قابل استناد از صدای تهران تهیه کند، فردی است که در عرصه موسیقی و طراحی صوت، جایگاهی برجسته و جوان در ایران و جهان یافته است.
آثار او، از موسیقی متن فیلمهای سینمایی گرفته تا اجراهای تئاتری و پروژههای چندرسانهای، گواهی بر گستردگی و تنوع خلاقیت او است. افشار برای ساخت موسیقی متن فیلم «پوست» توانست سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر کسب کند؛ نشان از توانایی او در تلفیق صدا، موسیقی و روایت سینمایی دارد.
علاوه بر فعالیت در زمینه آهنگسازی، او در حوزههای طراحی صدا، موسیقی الکترونیک، هنر صدا و ساخت رباتهای صوتی نیز فعال است. جدیدترین حضور او در برنامه کارناوال به کارگردانی رامبد جوان بود، جایی که در گروه چهارم با دیگر شرکتکنندگان رقابت کرد و بار دیگر نشان داد که میتوان در عرصه موسیقی و صدا فراتر از سینما و تئاتر نیز تجربههای نوآورانه داشت. با این پسزمینه، گفتوگو با بامداد افشار فرصتی است برای نگاهی عمیقتر به دنیایی که در آن موسیقی و صدا ابزارهای روایت، خلاقیت و تجربههای متفاوت در هنر معاصر ایران هستند.
بازگشایی درهای سینما از منظر طراحی صدا
بامداد افشار مسیر حرفهای خود را با سالها تجربه در زمینه موسیقی تئاتر آغاز کرد. او این نقطه شروع را چنین توصیف میکند: «سالها فعالیت در موسیقی تئاتر نقش بسزایی در توانایی من برای انتقال تجربیاتم به حوزه سینما داشت. قبل از ورود به صنعت فیلم، تقریبا شش یا هفت سال با بزرگان تئاتر ایران همکاری کردم، از جمله مرحوم آتیلا پسیانی، امیررضا کوهستانی، رضا ثروتی، محمد مساوات، جابر رمضانی و علی رفیعی.»
در آن زمان، او در صحنه تئاتر به ساخت موسیقی مشغول بود و علاقه زیادی به این کار نشان میداد. افشار مسیر ورودش به دنیای سینما را از طریق صداگذاری آغاز کرد، چون طراحی صدا یکی از علاقهمندیها و تخصصهای اصلی او بود. به تدریج توانست جایگاه حرفهای خود را در این حوزه تثبیت کند: «همیشه در من گرایشی به ترکیب صدا و موسیقی وجود داشت که در آثارم به وضوح دیده میشود و نقش مهمی در شکلگیری سبک شخصی من ایفا کرده است.»
برخی تصور میکنند که افشار در فیلم «ارغوان» نقش آهنگساز را داشته است، اما او این موضوع را تصحیح میکند: «در فیلم «ارغوان» من آهنگساز نبودم؛ آن پروژه توسط بردیا کیارست ساخته شد و من در واقع صداگذار آن فیلم بودم. اولین تجربه من در حوزه آهنگسازی در فیلم بلند، مربوط به فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» به کارگردانی هومن سیدی است.» یکی از آثار برجسته افشار، فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» است که در آن ترکیب موسیقی و طراحی صدا بسیار چشمگیر است. او در این باره میگوید: «فکر میکنم دلیل دیده شدن این فیلم، بیشتر از صرف موسیقی، به خود فیلم مربوط است.»
او ادامه میدهد: «این اثر از نظر فیلمنامه و ساخت، اثری ماندگار است و سبک هومن سیدی از ابتدا تاکنون مورد توجه قرار گرفته است. همچنین، ترکیب آواهای چوپانی با موسیقی سینماتیک و دراماتیک و استفاده از افکتها و طراحی صوتی، نقش مهمی در تمایز موسیقی این فیلم داشت. ما صدای چوپانها را در شمال کشور ضبط کردیم و آن را با صداهای مختلف و طراحی صوتی ترکیب کردیم؛ این کار باعث شد موسیقی اثر برجستهتر شود و در سینما دیده شود.»
رئالیسم جادویی و دنیای سایبرپانک
افشار در رابطه با گرایشهای هنری خود اظهار میدارد: «از آنجایی که فیلمهای رئالیسم جادویی را دوست دارم و در ایران کارگردانان کمی به سراغ این سبک رفتهاند، و آثار موفق در این حوزه نیز کم است، به این ژانر تمایل خاصی دارم.» او اضافه میکند که علاوه بر رئالیسم جادویی، دنیای سایبرپانک و فضای سایبری نیز برایش جذابیت دارد و همین دو علاقه باعث میشود ترجیح دهد با کارگردانانی همکاری کند که گرایشهای تجربی دارند. او درباره این اصطلاح توضیح میدهد:
«منظورم کارگردانهایی است که کمتر درگیر تولید آثار اجتماعی صرف هستند و کمتر به روایتهای رئالیستی اجتماعی میپردازند، اما داستانهایی میسازند که در آنها فضاهایی فراتر از واقعیت وجود دارد.» این آهنگساز تأکید میکند که این علایق، چه در حوزه تئاتر، چه در موسیقی و طراحی صدا، همواره نقش داشتهاند و به همین دلیل، انتخابهای او در همکاری با کارگردانان غالباً بر اساس فیلمنامههایی است که با این رویکرد همسو باشند.
موسیقی نقش شکلدهنده و ساختن خط داستان را ایفا میکند.
افشار در مورد فرآیند شکلگیری موسیقی در فیلمها نظرات متعددی دارد و معتقد است که این فرآیند بسته به پروژه متفاوت است. او میگوید: «در بسیاری موارد، موسیقی قبل از تدوین ساخته میشود و بر اساس ریتم، فضا و اتمسفر آن، روند تدوین صحنهها شکل میگیرد یا حتی بخشهایی از داستان و تصویر بر اساس موسیقی طراحی میشود. این رویکرد در پروژههایی مانند سریال «نوبت لیلی» به کارگردانی روحالله حجازی کاملاً مشهود است و نمونههایی قبلی نیز وجود دارد که موسیقی یا ایدهپردازی اولیه مسیر تدوین را تعیین میکرد.»
این آهنگساز درباره هویت هنری خود اظهار نظر میکند و میگوید که هنوز نمیتوان آن را به طور قطعی قضاوت کرد. او توضیح میدهد: «برای درک کامل امضای هنریام باید در طول یک دهه فعالیت و مسیر حرفهایام بررسی انجام شود تا مشخص شود از چه نقطهای شروع کردم و چه مسیری را طی کردم.» در عین حال، او همواره تلاش میکند خود را بهروز نگه دارد و از علاقهاش به فناوری بهرهمند شود تا از امکانات نوین در ساخت موسیقی بهرهبرداری کند. او در این باره میگوید: «اگر بخواهم خودم را ارزیابی کنم، هنوز به جایگاهی که تصور میکنم باید به عنوان آهنگساز و کارگردان تئاتر برسم، نرسیدهام. فکر میکنم در مراحل اولیه هستم و امیدوارم فرصت و زمان کافی داشته باشم تا این مسیر را بهتر ادامه دهم و آثارم را توسعه دهم.»
صدا فراتر از یک عنصر موسیقی است.
افشار در مورد دیدگاهش نسبت به صدا و موسیقی میگوید: «آنچه برای من اهمیت دارد، موسیقی الکترونیک، صدا و سیستم صوتی است. من هرگز باند صوتی فیلم را جدا نمیدانم، چون معتقدم آنچه میشنویم و میبینیم، اهمیت زیادی دارد.» او بر این باور است که صدا چیزی فراتر از موسیقی است و ترکیبی است از صدابرداری، صداگذاری، طراحی صدا و موسیقی؛ «صرفاً آشنایی با تئوری موسیقی کافی نیست تا آهنگساز خوبی شد، بلکه باید به داستان، درام و جزئیات صحنه و صدا توجه کرد. هر صدایی که وارد داستان میشود، ماهیت دراماتیک پیدا میکند و بسته به موقعیت تغییر میکند. در این میان، ابزار مورد استفاده، چه ساز باشد چه صدا، اهمیت چندانی ندارد؛ مهم این است که هر رویداد صوتی در خدمت روایت باشد و در داستان نقش ایفا کند.»
این آهنگساز بر این باور است که موسیقی و صدا همواره در کنار هم قرار دارند و موسیقی، سازها و تئوری، ابزارهای اصلی آهنگساز محسوب میشوند. بخشهای دیگر مانند ایدهپردازی، ساخت صدا و هر چیزی که بتواند در خدمت داستان و درام باشد، اهمیت ویژهای دارد.
تجربه چندوجهی افشار در کارناوال
افشار درباره اجرای «رمانتیک دیجیتال» در برنامه کارناوال میگوید: «این پروژه داستان مفصلی دارد و تاکنون فرصت گفتوگوی کامل درباره آن فراهم نشده است، اما به طور خلاصه، پروژهای در دست ساخت داشتم که بیش از دو سال در مرحله پیشتولید و تولید آن صرف شده است. کارناوال باعث شد تا این اجراها مسیر خود را پیدا کنند.»
این آهنگساز توضیح میدهد که علاقهمندیاش به موسیقی معاصر و داستانهای سایبرپانک، که در سینما به اندازه کافی دیده نمیشود، همراه با علاقهاش به کارگردانی تئاتر، باعث شکلگیری این پروژه شد: «در این اثر، بخش رباتیک، استفاده از هوش مصنوعی، آهنگسازی، کارگردانی، توسعه ایده، نوشتن متن و داستان، مجسمهسازی، رقص و کروگرافی همگی در یک نقطه جمع شدند.» او معتقد است که در سینما نمیتوانست همه این عناصر را در کنار هم داشته باشد، اما در «رمانتیک دیجیتال» این امکان فراهم شد: «این پروژه فضایی ایجاد کرد که بتوانم فناوری، رباتها و هنرهای مختلف را به هم پیوند دهم و تجربهای فراتر از صرفا ساخت موسیقی ارائه دهم.»
صداهای شهر تهران؛ نغمههای موبایلها و تجهیزات الکترونیکی
افشار در مورد وضعیت سلیقه عمومی اظهار میدارد: «در یک کلمه، وضعیت فعلی سلیقه عمومی چندان رضایتبخش نیست، اما باید توجه داشت که سلیقه مردم همواره در حال تغییر است و فرصت کافی برای ظهور آثار باکیفیت و جای دادن آنها در زندگی روزمره فراهم نشده است. بسیاری از آثار صرفاً برای تفریح کوتاه مدت خلق شدهاند و محدودیتهای زیادی در این زمینه وجود دارد، اما امیدوارم در آینده این روند بهبود یابد و آثار تاثیرگذار و باکیفیت بتوانند جایگاه خود را پیدا کنند.»
این هنرمند همچنین درباره پروژهای که در حال انجام است، توضیح میدهد: «این پروژه با همکاری حدود ۱۰۰ نفر از هنرجویانم که در طول این سالها فرصت آشنایی با آنها را داشتهام، در حال پیشرفت است و از حدود یک سال پیش آغاز شده است.» هدف این پروژه ضبط صداهای شهر تهران است و برنامه دارند در صورت فراهم بودن شرایط، این کار را طی چند سال ادامه دهند و در نهایت آرشیوی بزرگ از این صداها ایجاد کنند.
«برای این آرشیو قصد داریم یک وبسایت طراحی کنیم تا بتوان این صداها را مرور و مورد استفاده قرار داد و امیدوارم در چند سال آینده این آرشیو به مرجعی مهم تبدیل شود و بتوان به آن استناد کرد.» او در پایان درباره تغییرات صوتی شهر نیز میگوید: «حتی در همین چند سال اخیر، از زمان پایاننامه لیسانسم، تغییرات صوتی شهر کاملاً مشهود است. صداهایی که اکنون میشنویم، از جمله صدای موبایلها، موتورسیکلتها، وسایل الکترونیک و آلودگی صوتی، نسبت به گذشته تفاوتهای زیادی پیدا کرده است و این تغییرات در طول زمان کاملاً قابل مشاهده است.»
هنر در مرز تحول دیجیتال
افشار در مورد آینده هنر اظهار میدارد که به زودی شاهد تحولات گستردهای در این حوزه خواهیم بود. او معتقد است این تغییرات تنها محدود به هنر نیست و در حوزههایی مانند پزشکی و سایر صنایع نیز رخ خواهد داد، اما تمرکز اصلی او بر هنر است و تغییرات در این عرصه بسیار ملموس و مشخص خواهند بود. همچنین او اشاره میکند که در چند سال اخیر روند ساخت موسیقیها دگرگون شده و انتظار دارد این روند همچنان ادامه یابد.
افشار تصریح میکند که ممکن است روزی فرا رسد که یک کارگردان بتواند همزمان وظیفه تدوین و آهنگسازی اثر خود را بر عهده گیرد و این امر دیگر چندان دستنیافتنی نیست. او درباره جذابیت اجراهای زنده میگوید: «برای من یکی از هیجانانگیزترین بخشهای هنر، اجرای زنده است؛ اجراهایی که در تئاتر یا کنسرت همچنان پویا و زنده باقی میمانند.» در مورد آینده سینما، او باور دارد که رویکردها تغییر خواهند کرد، اما ساختار اصلی صنعت سینما در کشور عمدتاً ثابت میماند و مسیرها متفاوت خواهند شد.
این آهنگساز توضیح میدهد که همانطور که هنر از فضای آنالوگ به دیجیتال و اینترنت خانگی منتقل شده است، تغییرات کنونی نیز تحت تأثیر فناوری و تکنولوژی قرار دارند. او بر این باور است که هوش مصنوعی میتواند بزرگترین تحولات را در این مسیر رقم بزند و تأکید میکند این تغییرات نه صرفاً مثبت یا منفیاند، بلکه نحوه مواجهه و استفاده ما از آنها اهمیت دارد. او معتقد است که ساختار هنر و شیوههای تولید آثار حتماً دستخوش تغییرات گستردهای خواهند شد و هنرمندان باید خود را با این تحولات سازگار کنند.