بحران کاهش خرید کتاب در خیابان انقلاب نیاز به اطلاعرسانی موثر
هفته کتاب در خیابان انقلاب؛ بحران کاهش خرید کتاب و نیاز به اطلاعرسانی مؤثر
بحران کاهش خرید کتاب در خیابان انقلاب؛ ضرورت اطلاعرسانی مؤثر و ترویج فرهنگ مطالعه در مواجهه با گرانی و کمتوجهی.
در آستانه سی و سومین دوره هفته کتاب، نیمه راه این رویداد هستیم و این بار به خیابان انقلاب، روبهروی دانشگاه تهران، سر زدیم. این خیابان همواره محلی برای علاقهمندان به کتاب و دانشجویان بوده است؛ جایی که افراد میتوانند افکار و کتابهای خود را با یکدیگر رد و بدل کنند. اما باید گفت که حال و هوای این مکان دیگر همانند گذشته نیست؛ انگار از آن شور و هیجان سابق فاصله گرفته و آن فضای پرجنبوجوش خریداران و فروشندگان در آن کمرنگ شده است.
اگر جزو آن دسته افرادی هستید که سالها در این خیابان خرید کردهاید یا گاهی تنها برای دیدن کتابهای جدید و اطلاع از تازهترین چاپها قدم میزنید، حتماً تغییرات را احساس میکنید. یکی از دلایل این تغییر ممکن است مشکل اقتصادی دانشجویان باشد؛ چرا که اکثر آنها درآمد مستقلی ندارند و برای خرید کتاب، وابسته به کمکهای مالی والدین هستند. افزایش قیمت کتاب نیز سبب شده است که بسیاری به جای خرید فیزیکی، ترجیح دهند نسخههای دیجیتال را تهیه کنند یا از نسخههای کپی استفاده کنند.
دانشجویان و کتابها
مهدی حیدری، دانشجوی رشته پزشکی، درباره وضعیت تهیه کتابهای این رشته میگوید که اوضاع بسیار بینظم و نابهسامان است. او اشاره میکند که قیمت کتابهای مورد نیاز آنقدر بالاست که او و همدانشگاهیانش چارهای جز کپی کردن یا خرید مشترک کتاب ندارند. اخیراً راهحلی جدید رایج شده است؛ برخی کتابهای گرانقیمت روی دیویدی رایت میشود و با قیمت پایینتر به فروش میرسد. خریداران این سیدیها آن را تهیه کرده و از آن پرینت میگیرند. این روند، به گفته او، تبدیل به روال معمول خرید کتاب در بین دانشجویان شده است.
در مقابل، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای اخیر با برپایی نمایشگاههای بینالمللی و هفته کتاب سعی کرده است برای دانشجویان تخفیفهایی در نظر بگیرد. اما بسیاری از جوانان و دانشجویان به دلیل کمبود اطلاعرسانی، از برنامههای هفته کتاب بیخبرند.
سارا، دانشجوی رشته حقوق در ترم سه، ۲۰ ساله، میگوید که افزایش قیمت کتابها باعث شده است توان خرید آنها را نداشته باشد و ترجیح میدهد پولش را صرف خرید لباس کند. او علاقهمند به آثار نویسندگان روسی، مانند داستایوفسکی و رمانهای جنایی است. وقتی پرسیده میشود که آیا میداند در هفته کتاب هستیم، با تعجب پاسخ میدهد که اطلاعی ندارد. سپس میگوید که برنامههای هفته کتاب خوب است، اما معتقد است برای ترغیب جوانان به مطالعه، باید به دانشجویان بن کتاب و تخفیف داده شود تا بتوانند کتاب بخرند. او عدم اطلاعرسانی کافی را دلیل بیخبری خود میداند و میافزاید که از رسانههای تصویری درباره این هفته چیزی نشنیده است.
عسل، ۱۹ ساله و دانشجوی رشته روانشناسی، هم از هفته کتاب بیخبر است. او بیان میکند که از زمانی که قیمت کتابها بالا رفته، دیگر نتوانسته است کتاب بخرد. او به کتابهای فلسفی علاقه دارد و از جمله آثار مورد علاقهاش، «دنیای صوفی» و نوشتههای نیچه است. در پاسخ به سوال درباره هزینه کردن برای کتابهای غیر درسی، او میگوید که به دلیل افزایش قیمتها، دیگر به کتابفروشیهای انقلاب نمیرود و کتاب نمیخرد. همچنین، درباره مراجعه به کتابخانهها، توضیح میدهد که عضو نیست و فرصت مراجعه ندارند؛ زیرا مکانهایی مانند کتابخانه ملی نیازمند مدرک کارشناسی ارشد هستند و او نمیتواند به آنجا مراجعه کند.
پیامی هشدارآمیز درباره کتابهای چاپی
در سالهای اخیر، کتابهای دیجیتال و پادکستها وارد بازار نشر شدهاند و در حال حاضر رقابت نزدیکی با کتابهای چاپی دارند؛ زیرا هم قیمت کمتری دارند و هم در دسترستر هستند. راضیه دشتی، دانشجوی رشته پرستاری، در حال حاضر در مترو نشسته و کتابی در دست دارد؛ تصویری که شاید در این روزگار کمی عجیب به نظر برسد.
از او میپرسم چگونه به مطالعه علاقهمند شده و زمانش را در مترو صرف مطالعه میکند. او پاسخ میدهد: «میخواهم از فضای مجازی فاصله بگیرم؛ ترجیح میدهم در مکانهای شلوغ کتاب بخوانم چون این کار میتواند دیگران را هم تشویق کند. اگر هم در مترو کتاب نخوانم، حتما پادکست گوش میدهم.»
او اضافه میکند: «من خیلی دوست دارم کتاب هدیه بدهم و کتاب هدیه بگیرم. برای اعضای خانواده و دوستانم معمولا کتاب میخرم.» در پاسخ به سوال من در مورد ترجیح نوع کتاب، تأکید میکند: «کتاب کاغذی.» زیرا نیاز دارد بخشهایی از کتاب را هایلایت کند، زیر آن خط بکشد و نکتهبرداری انجام دهد.
او میگوید در سالهای اخیر، به دلیل افزایش قیمت کتاب، میزان خریدهایش کاهش یافته است. با این حال، سال گذشته هفت کتاب خرید و در ابتدای امسال نیز پنج کتاب تهیه کرده است که بیشترشان در حوزه انگیزشی و موفقیت بودهاند. او تلاش میکند نسخههای
ضرورت ترویج فرهنگ استفاده صحیح از شبکههای مجازی
در این روزها، ابزارهای نوین ارتباطی، به ویژه شبکههای اجتماعی موبایلی، به سمت ترویج فرهنگ کتابخوانی سوق یافتهاند. البته این روند نکته منفی ندارد، به شرط آنکه آموزش صحیح استفاده از این شبکهها به جوانان و دانشجویان داده شود. سارا حسینی، دانشجوی ۲۳ ساله رشته ژنتیک، نمونهای از این نسل است.
در گفتوگو با او، از او پرسیدم که با وجود شبکههای اجتماعی، آیا زمانی را برای مطالعه اختصاص میدهد؟ او پاسخ داد: در گذشته بیشتر مطالعه میکردم، اما اکنون به دلیل افزایش مشغلههای کاری، بیشتر به پادکست گوش میدهم تا کتاب بخوانم.
او درباره هزینهای که در طول سال برای خرید کتاب صرف میکند، گفت: مبلغی را کنار میگذارم. بیشتر کتابهایی که میخوانم در حوزه روانشناسی و شخصیت است. معمولا در سال حدود پانصد هزار تومان برای خرید کتاب هزینه میکنم. درباره نقش مسئولان در افزایش میزان کتابخوانی، او پیشنهاد داد: ناشران باید یارانه بیشتری دریافت کنند تا بتوانند کتابهایشان را با قیمت پایینتر منتشر کنند، یا کتابهایی که تاثیر بیشتری بر جامعه دارند، با قیمت کمتر در اختیار مردم قرار دهند.
سارا معتقد است تنها کسانی که اهل کتاب هستند، از برنامههای هفته کتاب و رویدادهای مرتبط مطلعند. درباره تداوم این برنامهها در طول سال، گفت: بهتر است سه یا چهار بار در سال این هفتهها برگزار شود تا در ذهن مردم باقی بماند و تاثیرگذار باشد.
باید تلاش کنیم تا هفته کتاب را بیشتر معرفی کنیم!
یکی از چالشهای اصلی بازار نشر در حال حاضر، بحران اقتصادی است که بسیاری از ناشران را وادار به تغییر کاربری کرده است. به همین دلیل، بسیاری از کتابفروشیها و ناشران به تدریج جای خود را به کافهها، مغازههای اسباببازی و فروشگاههای لوازم آرایشی و بهداشتی میدهند، و پشت ویترینهایشان جای کتاب، «خرسک» و «ماشین کوکی» جایگزین شده است.
در این میان، ماجرای غمانگیز کوچه «حاجنایب» در خیابان ناصرخسرو نیز قابل توجه است. در دهههای 40 و 50، این کوچه محل استقرار مهمترین کتابفروشیهای شهر بود، اما اکنون بیشتر مغازههای آن به بازار لوازم آرایشی و بهداشتی تبدیل شدهاند. ناشرانی همچون اسلامیه، دارالکتبالاسلامیه، قدیانی، مرتضوی و جاویدان که در گذشته فعال بودند، یا به دلیل رکود اقتصادی تغییر کاربری دادهاند یا به خیابان انقلاب منتقل شدهاند.
تصور کنید که پنجاه سال است در یک کتابفروشی قدیمی کار میکنید و تنها به خاطر عشق به کتابها، همچنان در این حوزه فعالیت دارید. اما در مقابل، مغازههای همکاران خود را میبینید که به عطرفروشی تبدیل شدهاند. مردم همچنان رفت و آمد میکنند، اما در مغازه شما کسی وارد نمیشود. در چنین وضعیتی، چه دلیلی برای ادامه فعالیت باقی میماند؟
یعقوب پویامنش، مدیر نشر پیری، که از سال ۱۳۶۸ در این بنبست فرهنگی فعالیت دارد، درباره وضعیت کتابفروشیها میگوید: در این کوچه، ناشرانی مانند نشر احمدی بودند که سالها پیش درگذشتند، و بعضی دیگر نیز از این منطقه رفتهاند. کسانی که هنوز باقی ماندهاند، فعالیت چندانی ندارند. او فضای مجازی و رشد اینترنت را مهمترین عامل کاهش رغبت مردم به خرید کتاب میداند و معتقد است که این روند باعث کاهش فروش و کسادی بازار کتاب شده است.
انتشار و چالشهای مرتبط با آن
در سالهای اخیر، یکی از مشکلات اصلی ناشران و کتابفروشان، افزایش قیمت کاغذ و گاهی عدم اجرای قانون معافیت مالیاتی بوده است. در سراسر جهان، ارزش و جایگاه کتاب توسط خریداران حفظ میشود. زمانی که آمار چاپ کتاب در کشورهای مختلف را بررسی میکنیم، متوجه میشویم که مردم چگونه همراه با نیازهای دیگر، خرید کتاب را نیز جزو اولویتهای خود قرار میدهند.
در چند سال گذشته، مراکز مختلفی آمار سرانه مطالعه در کشور را منتشر کردهاند و آنچه مشخص است، این است که با وجود فرهنگ غنی کتابخوانی، سرانه مطالعه در کشور ما پایین است. برخی کارشناسان معتقدند که کتابخوانی در ایران به یک بحران تبدیل شده است و مسئولان باید اقدامات بیشتری برای رفع این وضعیت انجام دهند.
برگزاری نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، اقداماتی مثبت در جهت بهبود وضعیت بودند، اما کمبود اطلاعرسانی کافی در روزهای برگزاری این رویدادها، موضوعی است که هنوز دانشجویان و قشر کتابخوان از آن بیخبرند و نیاز است رسانهها نقش فعالتری در اطلاعرسانی ایفا کنند. سی و سه سال است که در کشور هفته کتاب برگزار میشود، اما اغلب با هدر رفتن بودجههای کلان همراه است و نه تحصیلکردهها و نه عموم مردم از برگزاری آن مطلع نیستند، جز چند پوستر در سطح شهر که تنها تکهای از این فعالیتها را نشان میدهد.