کد خبر: 51664

تهران قدیم در قاب تصویر: خاطرات، هنر و تغییرات شهر

تهران قدیم در قاب تصویر: خاطرات، هنر و تغییرات شهر در نگاه یک عکاس

کشف تهران قدیم و هنر تئاتر در قاب عکس‌های مهدی آشنا، روایتگر تغییرات شهر و تاثیرات هنر در زندگی امروز.

تهران قدیم در قاب تصویر: خاطرات، هنر و تغییرات شهر در نگاه یک عکاس

مهدی آشنا در سال ۱۳۶۱ به دنیا آمد و از کودکی علاقه زیادی به ثبت لحظات داشت. در سن هشت سالگی، دوربین آنالوگ خانواده را برداشت و شروع به عکاسی از اعضای خانواده کرد، هرچند بدون داشتن آموزش یا مهارت خاصی. در آن زمان، کیفیت دوربین‌های موبایل بسیار پایین بود و اکثر خانواده‌ها یک دوربین آنالوگ برای ثبت عکس‌های خانوادگی داشتند، و اولین عکس‌های او نیز با همان دوربین ساده گرفته شد. در دوره تحصیل، رشته گرافیک را انتخاب کرد و این علاقه به عکاسی همچنان در او ادامه داشت. از زمانی که خود را شناخت و شخصیتش شکل گرفت، همواره همراهش دوربین بود؛ چه دوربین شخصی‌اش و چه دوربین‌های دیگران.

در طول سال‌ها، مهدی آشنا همواره در جشنواره‌های مختلف حضور پررنگ و تحسین‌شده‌ای داشته است. او در بخش عکس جشنواره تصویر سال بین سال‌های ۸۸ تا ۹۳ برگزیده شده و در چند دوره جشنواره تئاتر فجر شرکت کرده است. همچنین، او موفق به کسب عنوان نفر سوم در سی‌امین جشنواره تئاتر فجر و دریافت مدال طلای جشنواره بین‌المللی عکس تاجیکستان شده است. او عضو انجمن عکاسان مطبوعات ایران، انجمن عکاسان ایران، فدراسیون جهانی عکاسی (FAIP) فرانسه و انجمن عکاسان تئاتر است. اکنون، فرصت را مغتنم شمرده‌ایم تا با او گفت‌وگویی صمیمانه و دوستانه داشته باشیم.

عکاسی برای من یک تجربه فردی و شخصی است.

نگاه آشنای او به عکاسی ریشه در تجربیات شخصی دارد و نه در آموزش‌های رسمی. او خود می‌گوید: «برای من، عکاسی یک تجربه شخصی است که بیشتر بر علاقه و تجربه فردی بنا شده تا آموزش‌های آکادمیک.» پس از شروع خودآموزانه در این حوزه، به تدریج دید حرفه‌ای و آکادمیک خود را توسعه داد. در مسیر او، نقش معلمانی مختلف ایفا شد که مهم‌ترینشان بهمن جلالی بود. حضور او و دیگر استادان، کمک بزرگی در شکل‌گیری نگاه عکاسی و روشن شدن مسیر حرفه‌ای‌اش کردند. این تجربه باعث شد تا حوزه تخصصی خود را پیدا کند، به‌ویژه در زمینه نمایش زنده و تئاتر.

در عکاسی مربوط به نمایش زنده، این عکاس است که پیش از وقوع رویداد، لحظه‌ها را تصور می‌کند و تصمیم می‌گیرد چه زمانی بهترین زمان برای ثبت تصویر است: «وقتی یک اثر نمایشی را می‌بینم، قبل از اینکه رویداد اتفاق بیفتد، آن تصویر را در ذهنم مجسم می‌کنم. لحظه‌ای که تصویر قطعی می‌شود و ثبت می‌گردد، زمانی است که درام شکل می‌گیرد.» او بر این باور است که این نوع نگاه محدود به تئاتر نیست و در عکاسی مستند اجتماعی یا سینما، هر لحظه‌ای که ثبت می‌شود، بر اساس نیازهای احساسی و لحن خاص موقعیت انتخاب می‌گردد.

تئاتر امروزی؛ میان هنر و تبلیغات قرار گرفته است

بر اساس نظر این عکاس، امروزه عکاسی تئاتر دیگر تنها محدود به جنبه‌های هنری یا تبلیغاتی نیست. او معتقد است که فاصله زمانی بین وقوع رویداد و ثبت آن کاهش یافته و سرعت حرکت افراد افزایش یافته است، که این عوامل همگی در کنار هم معنا می‌یابند و تجربه تماشاگر را شکل می‌دهند. به گفته او، هر اثری که با درام و شخصیت‌های انسانی ارتباط داشته باشد، به نوعی هنر است. او تأکید می‌کند که هر اثر هنری، چه یک عکس خانوادگی ساده باشد و چه تصویری در فضای تئاتر، زمانی ارزشمند است که پشت آن داستان و فکر نهفته باشد. حتی یک عکس یادگاری، در صورت همراهی با زمینه و درام، می‌تواند اثر هنری محسوب شود.

هنر تئاتر هنوز برتر و اصیل‌تر از سینما است.

مهدی آشنا بر این باور است که وضعیت اقتصاد عکاسی در ایران چندان مساعد نیست و مشکلات این حوزه تنها محدود به تئاتر نمی‌شود. او توضیح می‌دهد که بسیاری از عکاسان با دشواری‌های اقتصادی روزمره خود دست و پنجه نرم می‌کنند، زیرا جامعه هنوز به سطح رفاه اقتصادی نرسیده است که بتواند برای فعالیت‌های فرهنگی و هنری دستمزد مناسبی ارائه دهد. همچنین، او معتقد است که منابع درآمد برای عکاسان محدود است و این فشار مالی به تمامی فعالان حوزه هنر و فرهنگ وارد می‌شود.

در مقایسه با سینما، تئاتر هنوز به عنوان یک هنر خالص و غیرصنعتی باقی مانده است. آشنا می‌گوید که تئاتر همچنان مخاطب خاص خود را دارد و کمتر تحت تأثیر سرمایه‌گذاری و تبلیغات قرار گرفته است. وقتی سرمایه و تبلیغات وارد یک هنر می‌شوند، آن حوزه بیشتر صنعتی می‌شود و جنبه هنری و آرتیستی‌اش کاهش می‌یابد. در حالی که سینما به دلیل ورود سرمایه و تبلیغات، فضای صنعتی بیشتری پیدا کرده، تئاتر همچنان بکر و نگه‌دارنده‌ی روح هنری خود باقی مانده است.

تصاویر و ویدئوها؛ اساس محتوای دیجیتال

این عکاس بر این باور است که در دنیای امروز، تصویر و ویدئو نقش حیاتی در جذب مخاطب ایفا می‌کنند. او می‌گوید: «امروزه، محتواهای اصلی بر پایه عکس و ویدئو ساخته می‌شوند. اگر بازار را بررسی کنیم، یکی از مهم‌ترین عوامل رقابتی گوشی‌های هوشمند، کیفیت دوربین آن‌ها است.» شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های دیجیتال، از اینستاگرام گرفته تا یوتیوب، عمدتاً بر تولید محتوای تصویری و ویدئویی تمرکز دارند و هر فرد با گوشی هوشمند خود می‌تواند محتوا تولید کند. این موضوع اهمیت عکاسی و فیلمبرداری در شکل‌گیری محتوای دیجیتال را چند برابر کرده است.

آشنا توضیح می‌دهد: «در حال حاضر، تقریباً تمامی کانال‌های یوتیوب و صفحات اینستاگرام پر از تبلیغات هستند و سرمایه‌گذاران زیادی وارد این حوزه شده‌اند. اهمیت عکس و ویدئو هرگز کاهش نخواهد یافت، و حتی در فناوری‌های نوین مانند واقعیت افزوده و هوش مصنوعی، این حوزه‌ها بیشترین تأثیر را می‌پذیرند.»

هوش مصنوعی تنها یک همراه است، نه جایگزین انسان.

آشنا درباره تأثیر هوش مصنوعی در حوزه عکاسی و فیلمسازی معتقد است که در ابتدا این فناوری ممکن است ترسناک به نظر برسد، زیرا بسیاری از افراد نگران از دست دادن شغل‌های خود بودند. وی تأکید می‌کند که باید هوش مصنوعی را به عنوان یک دستیار در نظر گرفت، نه جایگزین کامل، و توضیح می‌دهد که هوش مصنوعی فاقد احساس است و نمی‌تواند جای خلاقیت و حس انسانی را بگیرد، که اساس هنر در عکاسی و فیلمسازی است. با این حال، نقش هوش مصنوعی در ویرایش عکس و ویدئو غیرقابل انکار است و می‌تواند فرآیندهای فضاسازی را آسان‌تر و هزینه‌های تولید را کاهش دهد. آشنا یادآور می‌شود که با پیشرفت فناوری، ممکن است فاصله کیفی آثار انسانی و تولیدات مبتنی بر هوش مصنوعی کاهش یابد، اما نگرانی اصلی او، بیکاری میلیون‌ها نفر در سراسر جهان است.

داستان‌گویی، جان هر اثر هنری است.

به باور مهدی آشنا، هر اثر هنری دربرگیرنده نوعی شاعرانگی است که همان روایت و قصه‌گویی درون آن نهفته است. او می‌گوید: «تصاویر لذت‌بخش، در واقع مانند داستان‌گوهایی هستند که در یک لحظه، روایتگر داستانی برای بیننده می‌شوند. این ویژگی باعث می‌شود تصویر تاثیر عمیقی بر مخاطب بگذارد، همان‌طور که موسیقی خوب خاطره‌ای را زنده می‌کند و مخاطب را با خود همراه می‌سازد.»

این عکاس به تجربه‌ای اشاره می‌کند که نشان می‌دهد حتی با استفاده از یک دوربین ساده و بدون نیاز به آموزش‌های تخصصی، می‌توان عکس‌هایی ثبت کرد که پر از زندگی و احساس باشند. او توضیح می‌دهد: «در دوران قبل از انقلاب، دوستی داشتم که با یک دوربین شخصی فعالیت‌هایی مانند «سپاه دانش» انجام می‌داد و از دانش‌آموزان خود عکس می‌گرفت. این تصاویر، با وجود اینکه حرفه‌اش عکاسی نبود، توانستند توجه زیادی را جلب کنند. آن‌ها سرشار از لحظات ناب و احساسات بودند و نشان دادند که قصه‌گویی صحیح، هر فریم را ماندگار می‌کند.»

او معتقد است که همین اصول در تمامی شاخه‌های عکاسی قابل مشاهده است؛ از عکس‌های تئاتر و سینما گرفته تا مستندهای اجتماعی و عکاسی خانوادگی. وقتی عنصر قصه‌گویی در عکس حضور داشته باشد، تصویر دیگر سرد و بی‌روح نیست، بلکه با آغوش باز پذیرای مخاطب است و او را با خود همراه می‌کند. آشنا می‌افزاید: «آثار شاخص عکاسان برجسته‌ای مانند کاوه گلستان، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد.»

تهران قدیم، در تصویر خاطرات نقش بسته است.

مهدی آشنا معتقد است ثبت تصویری از تهران امروزی کار آسانی نیست. او تهران را با خاطرات محله‌هایی مانند تجریش و بازار ۱۵ خرداد، با برف‌های سنگین و پاییزهای پر بارانش می‌شناسد؛ با شیروانی‌هایی که زیر برف خم می‌شدند و مردمانی که مشاغلشان حالا دیگر دیده نمی‌شود. او می‌گوید: «در زمستان‌ها، برف‌ها را پارو می‌کردند، با دوچرخه عدس و باقالی می‌فروختند و شهر را پر می‌کردند.»

دستفروش‌هایی که کنار مدارس، بخش‌هایی از زندگی تهران بودند، جزئی از خاطرات آن روزگار محسوب می‌شدند. اما به گفته او، تهران امروز دیگر شباهتی به گذشته ندارد: «معماری شهر سرد و پراکنده شده است، ساختمان‌ها هیچ هماهنگی با هم ندارند، آجرهای قرمز محله‌ها ناپدید شده و در ساختمان‌های بلند دیگر حس زندگی دیده نمی‌شود. تهران قدیم پر از درخت و خاطرات کودکی بود؛ از چیدن توت‌های شیرین بعد از مدرسه گرفته تا بازی‌های ساده و بی‌پیرایه. اکنون تنها یادگار تهران قدیم، خیابان ولیعصر و مسیر پارک وی تا تجریش است، جایی که چنارها هنوز خاطره‌ای از گذشته را زنده نگه داشته‌اند.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار