کد خبر: 51630

نمایش «دخمه»؛ روایت واقعی زندگی سخت در جنوب شهر

نمایش «دخمه»: روایت واقعی از زندگی سخت در جنوب شهر با بازیگرانی بدون تجربه قبلی

نمایش «دخمه» روایت واقعی زندگی سخت در جنوب شهر با بازیگران بدون تجربه قبلی و نگاهی جسورانه به واقعیت‌های تلخ جامعه

نمایش «دخمه»: روایت واقعی از زندگی سخت در جنوب شهر با بازیگرانی بدون تجربه قبلی

فاطمه برزویی | در لغتنامه دهخدا یا فرهنگ معین، کلمه «دخمه» به معنای ساده، سردابی است که در آن جسد مردگان را قرار می‌دهند. اما امروزه، وقتی نام «دخمه» به گوش می‌رسد، بیشتر تصویری تاریک، نمور و ترسناک در ذهن ما شکل می‌گیرد؛ مکانی که زندگی در آن غیرممکن به نظر می‌رسد. در گذشته، این ویژگی‌ها بیشتر به قبرستان‌ها مربوط می‌شد، اما اکنون در میان اهالی شهر، «دخمه» معنای متفاوتی یافته است.

باقری در مورد پیام اصلی نمایش تأکید می‌کند که هنوز در جنوب شهر، تلخی‌های واقعی جریان دارد و دختران هم‌سن و سال شخصیت‌های نمایش درگیر اعتیاد هستند. پسران ۱۶ و ۱۷ ساله نیز با همان مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند. شخصیت‌هایی مانند «جعفر ننه» هنوز حضور دارند؛ مردانی که چندین زن صیغه می‌کنند، فرزندانی به دنیا می‌آورند و حتی آن‌ها را می‌فروشند.

او ادامه می‌دهد که در کنار این تلخی‌ها، هنوز عشق‌های ناب و دست‌نخورده‌ای وجود دارند. «عشق شیدا و فری» نمونه‌ای از این عشق‌ها است؛ عشقی که شاید فروخته نشد، اما به نتیجه نرسید. با نظر من، خاک جنوب شهر همچون طلاست؛ در کنار سختی‌ها و زشتی‌ها، درون آن‌ها ارزش‌هایی نهفته است. این کارگردان همچنین درباره مسیر حرفه‌ای خود توضیح می‌دهد که پیش از اجرای «دخمه»، چهار تک‌خوانی از نمایش‌نامه را روی صحنه برده است.

در حاشیه شهرهای بزرگ مانند تهران، خانه‌هایی وجود دارند که مردم محلی آن‌ها را «دخمه» می‌نامند؛ خانه‌هایی کوچک، فرسوده، با دیوارهای خاکستری و سایه‌هایی که حس زندگی را در خود می‌بلعند. همین فضا و روایت‌ها، الهام‌بخش گروهی از جوانان هنرمند شد؛ کسانی که دغدغه روایت و حقیقت اجتماعی دارند. این گروه نوپا نمایشی با همین نام «دخمه» اجرا کرده است؛ نمایشی که ریشه در واقعیت دارد و تلخی‌های زندگی را بی‌پرده نشان می‌دهد.

این اثر به موضوعاتی مانند اجاره دادن نوزادان چندماهه، ازدواج‌های موقت برای تولیدمثل و اعتیادهای شایع در این خانه‌ها می‌پردازد؛ بخش‌هایی از دنیای واقعی که این نمایش آن‌ها را به تصویر می‌کشد. تماشای «دخمه» تجربه‌ای است که چشم را به سوی گوشه‌هایی از جامعه می‌گشاید که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند. این اثر، تلفیقی است از هنر و واقعیت؛ جایی که تلخی و زنده بودن زندگی شهری در قاب صحنه، با جسارت و بدون مصلحت‌گرایی به نمایش گذاشته می‌شود. در ادامه، با امیرعرشیا باقری، کارگردان و تهیه‌کننده این اثر، گفت‌وگو کردیم تا بیشتر درباره انگیزه‌ها و پشت‌صحنه‌های خلق این نمایش بدانیم.

نمایش واقعیت‌های محله‌های پایین‌نشین در صحنه تئاتر

ایده اصلی نمایش «دخمه» از دیدن فضایی شکل گرفت که گروه اجرایی آن را شبیه یک دخمه می‌دیدند؛ فضایی با حال‌وهوای خاص و حس و حالی که در اجرای نهایی نیز قابل مشاهده است. باقری می‌گوید: «همیشه دوست دارم کارهایی که روی صحنه می‌برم، واقعی و برگرفته از زندگی و جامعه امروز باشند.»

پس از مشاهده این فضا، ایده‌ نمایش شکل گرفت و نویسنده، محمد کرمی، متن آن را نوشت؛ متنی که کاملاً بر پایه واقعیت است. داستان در منطقه‌ای واقعی رخ می‌دهد، اما به دلیل ملاحظاتی، نمی‌توان نام دقیق محل را ذکر کرد. باقری درباره دلیل انتخاب این متن توضیح می‌دهد: «به عنوان کارگردان، چون در جنوب شهر به دنیا آمده‌ام و هنوز در همان فضا زندگی می‌کنم، همواره ترجیح می‌دهم کارهایی را انتخاب کنم که با حال‌وهوای آنجا نزدیک باشد.»

او ادامه می‌دهد که نزدیکی متن به محله و فضای زندگی‌اش یکی از عوامل اصلی در انتخاب آن بوده است: «وقتی متن «دخمه» را خواندم، به محمد کرمی گفتم که چه متنی است! این را فقط خودم باید بسازم. او هم گفت که داستان بر اساس یک واقعیت است و همین باعث شد علاقه‌ام به پروژه بیشتر شود.»

انتخاب بازیگرانی که تجربه قبلی ندارند

یکی از چالش‌های تولید این پروژه، پیچیدگی نقش‌ها و فرآیند انتخاب بازیگران آن بود. باقری در این باره توضیح می‌دهد: «کاراکترها بسیار سنگین و پیچیده بودند. بسیاری برای نقش‌ها تست دادند، اما نمی‌توانستیم به راحتی به آن‌ها اعتماد کنیم و نقش‌ها را به افراد بسپاریم. فکر می‌کنم سخت‌ترین بخش کار همین مرحله بود.»

با وجود شور و هیجان گروه، روند آماده‌سازی این نمایش چندان هم آسان نبود و عوامل متعددی باعث شد اجرای آن مدام به تعویق بیفتد. اوضاع شامل یک جنگ ۱۲ روزه و تعطیلات متعدد بود که هر کدام روند کار را کندتر می‌کردند. علاوه بر این، خانه هنرهای نمایشی، مرجع صدور مجوز، در تعطیلی بود و این موضوع زمان‌بندی پروژه را با مشکل مواجه می‌ساخت. باقری که خود تهیه‌کنندگی اثر را بر عهده داشت، در مورد فرآیند انتخاب بازیگران می‌گوید: «برای انتخاب بازیگران، از افراد حرفه‌ای هم تست گرفتیم، اما در نهایت تصمیم گرفتیم با کسانی همکاری کنیم که شاید سابقه‌ زیادی نداشتند.»

او ادامه می‌دهد: «سه بازیگر دختر داشتم که دو نفرشان قبلاً برای پروژه «دستمال یزدی» پیش من تست داده بودند. در آن زمان، هیچ رزومه یا تجربه اجرایی نداشتند. آن‌ها تست دادند و رفتند، اما پس از آن، دوستانشان را هم معرفی کردند. ما با گروه کارگردانی نشستیم و بررسی کردیم. هرچند این سه نفر تجربه زیادی نداشتند، اما از نظر ظاهر و رفتار بسیار به شخصیت‌های نمایش نزدیک بودند. حس و فضای درونی‌شان با نقش‌ها هماهنگ بود و همین تطابق کافی بود تا آن‌ها را انتخاب کنیم.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار