کد خبر: 46126

رهایی از مرزها با زبانی جهانی؛ داستان «ماهی در قلاب»

رهایی از مرزها با زبانی جهانی؛ داستان انسان‌های در جست‌وجوی آزادی در فیلم «ماهی در قلاب»

فیلم «ماهی در قلاب» داستان انسان‌های در جست‌وجوی آزادی و پیوند فرهنگی میان ایران و تاجیکستان است که در جشنواره‌های جهانی درخشیده است.

رهایی از مرزها با زبانی جهانی؛ داستان انسان‌های در جست‌وجوی آزادی در فیلم «ماهی در قلاب»

در روزهایی که سینمای ایران با چالش‌های مالی و محدودیت‌های بین‌المللی روبرو است، اثری جدید وارد عرصه شده که توانسته از طریق یک همکاری فرهنگی، نماد همبستگی را در سطح جهان به نمایش بگذارد. فیلم «ماهی در قلاب»، به کارگردانی محی‌الدین مظفر و تهیه‌کنندگی امیر تاجیک، با نگاهی انسانی و از دل تاجیکستان متولد شده و هم‌اکنون در مسیر حضور در جشنواره‌های بین‌المللی درخشیده است. این اثر تاکنون جوایزی مانند گرندپری جشنواره تاج‌سامان و جایزه‌ ویژه جشنواره بین‌المللی کودک و نوجوان اصفهان را دریافت کرده است. گفت‌وگوی ما با امیر تاجیک، نگاهی نو به فرآیند پشت صحنه تولید این تجربه‌ بی‌نظیر در سینمای مشترک است.

مسیر شکل‌گیری «ماهی در قلاب» چه نقطه شروعی داشت؟

این پروژه از دل یک فیلمنامه انسانی شکل گرفت، داستان کودکی که در پی یافتن مادرش سفر درونی را آغاز می‌کند. در ظاهر، روایت درباره خانواده است، اما در عمق به موضوعاتی مانند رهایی، بخشش و هویت می‌پردازد. وقتی فیلمنامه را مطالعه کردم، احساس کردم می‌توان از آن پلی میان فرهنگ‌های فارسی‌زبان ساخت. در همان زمان، تصمیم گرفتیم پروژه را با رویکردی بین‌المللی پیش ببریم تا صدای مشترک ایران و تاجیکستان در یک قاب شنیده شود.

همکاری بین دو کشور در این سطح معمولاً چالش‌برانگیز است. چه عاملی باعث شد این پروژه به نتیجه برسد؟

عامل اصلی، هم‌افزایی فرهنگی بود. تاجیکستان برای ما سرزمینی آشنا محسوب می‌شود؛ زبانی مشترک، ریشه‌های فرهنگی یکسان و احساس نزدیکی. در جلسات اولیه درباره تولید، مشخص شد که همه در یک نقطه مشترک قرار داریم: عشق به سینما و تمایل به ساخت اثری فرافرهنگی. شبکه آی‌فیلم با جسارت وارد عمل شد، شرکت سیکاپ در ایران سرمایه‌گذاری کرد و استودیو «داو» در تاجیکستان پشتیبان تولید شد. این همکاری، نقطه شروعی تازه در تعاملات فرهنگی میان دو کشور بود.

فیلم در تاجیکستان فیلم‌برداری شد. چه دلایلی باعث انتخاب آن کشور شد؟

از ابتدا، داستان در فضای جغرافیایی تاجیکستان تنظیم شده بود. طبیعت آن کشور، از کوه‌های خجند تا دشت‌های کولاب، روحی شاعرانه دارد که با فضای درونی فیلم هماهنگ است. از نظر اقتصادی، هزینه تولید در آنجا پایین‌تر بود، اما مهم‌تر از همه، روحیه صمیمی مردم و نزدیکی فرهنگی، حس بومی بودن داستان را حفظ می‌کرد. جالب است بدانید، بسیاری از صحنه‌ها با همکاری داوطلبانه مردم محلی ضبط شد.

به عنوان تهیه‌کننده، با چه چالش‌هایی مواجه شدید؟

کار در کشوری دیگر همواره چالش‌هایی دارد. تفاوت در قوانین، شرایط آب‌وهوایی، حمل‌ونقل و شیوه‌های کاری گروه‌های فنی می‌تواند روند تولید را پیچیده کند. اما ما پروژه را به روشی حرفه‌ای و منظم پیش بردیم. همه چیز از پیش برنامه‌ریزی شده بود؛ از استوری‌بوردها تا برنامه‌ریزی دقیق فیلم‌برداری. در نتیجه، توانستیم فیلم ۹۰ دقیقه‌ای را در مدت ۴۵ روز کامل کنیم، که برای پروژه‌ای با ده‌ها لوکیشن در جاده و طبیعت، رکورد قابل توجهی است.

در مورد مراحل پس‌تولید چه نکاتی باید گفت؟ تیم فنی چه افرادی بودند؟

تمام مراحل پس‌تولید در ایران انجام شد. تدوین توسط عماد خدابخش صورت گرفت، صداگذاری بر عهده آرش قاسمی بود و موسیقی فیلم توسط فردین خلعتبری ساخته شد. موسیقی، ترکیبی از نغمه‌های ایرانی و تاجیکی است که به زیبایی میان دو فرهنگ پیوند زده شده است. همین ترکیب باعث شد در جشنواره تاج‌سامان، جایزه بهترین موسیقی متن را دریافت کنیم. طراحی رنگ و مسترینگ هم توسط فربد جلالی انجام شد تا نتیجه نهایی از نظر فنی با استانداردهای جهانی هم‌خوانی داشته باشد.

اکنون فیلم در مسیر حضور در جشنواره‌ها قرار دارد. واکنش مخاطبان خارجی چگونه بوده است؟

بازخورد بسیار مثبت بود. اولین نمایش جهانی در جشنواره «اشلینگل» در آلمان برگزار شد، جایی که منتقدان فیلم را «تصویری شاعرانه از رهایی در شرق» نامیدند. این واکنش نشان داد که سینمای فارسی‌زبان ظرفیت جهانی دارد، به شرط آنکه بتواند از احساسات انسانی سخن بگوید. برای اکران در ایران و تاجیکستان نیز برنامه‌ریزی‌هایی انجام شده است.

عنوان فیلم چه مفهومی نمادین دارد؟

در نگاه من، همه انسان‌ها مانند ماهی‌هایی هستند که درگیر قلاب‌های زندگی‌اند؛ قلاب‌هایی از قبیل گذشته، ترس یا وابستگی. در داستان، کودک در مسیر یافتن مادر، در واقع به رهایی از همین قلاب‌ها دست می‌یابد. نام فیلم از دیالوگی گرفته شده که یکی از شخصیت‌ها می‌گوید: «آدم اگر خودش را نبخشد، در قلاب می‌ماند.» این جمله، فلسفه اصلی اثر را شکل می‌دهد.

شما تجربه کارگردانی دارید. چرا در این پروژه نقش کارگردان را بر عهده نگرفتید؟

در این پروژه، هدف من تجربه همکاری بین‌المللی بود. آقای مظفر، که سال‌ها در روسیه تحصیل کرده، نگاه عمیق‌تری به فضای داستان داشت. ترجیح دادم تهیه‌کنندگی را بر عهده بگیرم تا بتوانم بر تمام مراحل تولید نظارت کامل داشته باشم. از این تجربه برای ساخت فیلم سینمایی اول خود بهره خواهم برد.

آیا «ماهی در قلاب» تنها یک فیلم کودکانه است؟

کاملاً برعکس است. در ظاهر، داستان درباره کودکی است که مادرش را جست‌وجو می‌کند، اما در عمق، درباره انسان معاصر و تمایل به بازگشت به خویشتن است. فیلم با زبانی ساده، درباره عشق، بخشش و رهایی صحبت می‌کند. این نگاه جهانی، باعث شده است که تماشاگران غیرایرانی نیز با آن ارتباط برقرار کنند. مهم‌ترین دستاورد این پروژه، همین است: سینمایی که از دل تاجیکستان و ایران برخاسته، اما برای جهان حرف دارد.

در پایان، اگر بخواهید فیلم را در یک جمله توصیف کنید، چه می‌گویید؟

«ماهی در قلاب»، داستان انسان‌هایی است که در جست‌وجوی آزادی‌اند؛ آزادی از گذشته، ترس و تنهایی. این فیلم، سندی است بر قدرت پیوند و نشان می‌دهد که سینما می‌تواند زبانی مشترک میان دل‌ها باشد. امیدوارم تماشاگران در هر نقطه از جهان، حس رهایی را در دل خود احساس کنند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار