سینمای اجتماعی ناتور دشت: روایت واقعی، چالشها و قدرت شخصیتها
سینمای اجتماعی «ناتور دشت»: روایت واقعی، چالشها و قدرت شخصیتپردازی در مواجهه با بحرانهای اخلاقی
مصاحبه با سیدمحمدرضا خردمندان درباره فیلم اجتماعی «ناتورِ دشت»، روایت واقعی، چالشهای ساخت، شخصیتپردازی و تأثیرات فرهنگی سینما.

در میان فیلمهایی که در حال حاضر روی پرده هستند، «ناتورِ دشت» اثری است با رویکردی اجتماعی که به سراغ داستانی واقعی و پرتنش میرود. این فیلم به کارگردانی سیدمحمدرضا خردمندان، با وجود شباهت نامش به رمان معروف سلینجر، روایتگر سفر جستجو و بحرانهای اخلاقی است که در پسزمینه یک رویداد خبری قرار دارد. به مناسبت اکران این اثر، در گروه فرهنگ و هنر روزنامه «»، با کارگردان آن مصاحبهای انجام دادیم تا درباره چالشهای ساخت اثری بر پایه واقعیت، دغدغهها و دیدگاههای جهانبینی پشت آن صحبت کنیم. نتیجه این گفتوگو، نگاهی تأملبرانگیز است بر سینما، انسان و تلاش برای باقی ماندن در دشتی که هر لحظه ممکن است سقوط در آن اتفاق بیفتد.
راز یک نام: محافظ دشت یا پژواک اثر سلینجر؟
در نگاه نخست، نام فیلم «ناتور دشت» به طور ناخودآگاه ذهن را به سمت رمان معروف و محبوب سلینجر سوق میدهد. آیا این انتخاب صرفاً یک ترفند هوشمندانه برای جلب توجه مخاطب بود یا پشت آن راز دیگری نهفته است؟ خردمندان با لبخندی که انگار این سؤال را بارها شنیدهاند، دلیل این انتخاب را چنین توضیح میدهند:
«در ابتدا باید بگویم که رمان ناتور دشت یکی از پنج رمان برتر زندگی من است؛ کتابهایی که هر سال یکبار میخوانم و تاثیر عمیقی بر نوجوانی من گذاشتهاند. با این حال، نامگذاری این فیلم پس از پایان تدوین صورت گرفت. زمانی که فیلم تقریباً آماده بود، تصمیم گرفتیم که این نام مناسب است. دلیل این انتخاب، شباهتی بود که میان شخصیت اصلی فیلم، احمد پیران، و هولدن کالفیلدِ سلینجر وجود داشت. به خاطر بیاورید آن بخش مشهور رمان را که هولدن ابراز میکند دوست دارد در انتهای یک دشت بایستد و مراقب بچههایی باشد که در حال سقوط هستند. این مفهوم مراقبت و نگهبانی، جوهره اصلی شخصیت ما را تشکیل میدهد.»
از سوی دیگر، این نام ریشه در ادبیات کهن ما دارد. سعدی در بوستان میگوید: «جهاندیده پیری بر او بر گذشت / چنین گفت خندان به ناطور دشت». ناطور یا ناتور به معنای نگهبان باغ یا دشت است و شخصیت اصلی فیلم ما نیز یک محیطبان و نگهبان طبیعت بود. این ارتباط معنایی، ترکیبی جذاب ایجاد کرد و در کنار همه اینها، من عاشق این نام بودم و همیشه آرزو داشتم روزی از آن استفاده کنم.
از خبر تا داستان: چالش روایتگری در داستانهایی که پایانشان مشخص است
«ناتورِ دشت» بر اساس داستان واقعی ناپدید شدن «یسنا» شکل گرفته است؛ روایتی که در سال گذشته وجدان جمعی را جریحهدار کرد. حرکت به سوی چنین موضوعاتی، همواره با این نگرانی همراه است که عنصر حیاتی درام، یعنی تعلیق، زیر سوال برود. آیا هنرمندان و سازندگان این اثر از این چالش ترسیدند یا با آن روبرو شدند؟
طبیعتاً این ترس همیشگی وجود دارد، اما به نظر میرسد که این نگرانی، انگیزهای برای قویتر وارد میدان شدن باشد. وقتی داستانی آشنا و همگانی است، وظیفه نویسنده و کارگردان این است که چقدر بتواند اثرگذاری خود را حفظ کند تا تماشاگر در سالن سینما بماند و از آن جدا نشود. ما از این رویداد به عنوان فرصتی بهره بردیم تا به موضوعاتی چون بحران روابط انسانی، گسست نسلها، مسائل زیستمحیطی و پیچیدگیهای شخصیتی بپردازیم. در حقیقت، ما یک درام شخصیتمحور ساختهایم.
نکتهای که برای من جالب بود، نمایش دیدگاه مردم از زاویه دید شخصیت منفی داستان بود. وقتی از نگاه آنتاگونیست به جمعیت نگاه میکنید، فشار و قدرتی که بر او وارد میشود، بسیار محسوستر و واقعیتر به نظر میرسد. در مورد یسنا، کنشهای مردمی بینظیری رخ داد؛ از گروههای موتورسواران، سگهای جستجوگر، تا کایتسوارانی که از سراسر کشور آمده بودند.
این جذابیتهای سینمایی قابل توجه است، اما خطر بزرگی هم دارد. ممکن است آنقدر درگیر این جذابیتهای ظاهری شوی که از اصل داستان و پیام آن غافل شوی. ما تصمیم گرفتیم بیشتر به شخصیتها توجه کنیم و از دیدگاه آنان به ماجرا بنگریم. معتقدم در سینما، چیزی که در نهایت در ذهن مخاطب باقی میماند، شخصیتها هستند؛ حتی داستانها کمکم کمرنگ میشوند. اگر فیلم بتواند از طریق شخصیتها، مسائل اجتماعی را بازتاب دهد، ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
در آستانهی خوب و بد: لحظههای حساس اخلاقی یک فرد عادی
این اثر سینمایی مخاطب را همواره در میان مرزهای ناپایدار میان خیر و شر نگه میدارد. سوال این است که آیا هنر هفتم باید وارد قلمروهای اخلاقی شود؟ کارشناسان معتقدند که هر فیلمی، ناخودآگاه یا آگاهانه، به این مرزها نزدیک میشود، همانطور که هیچ اثر سینمایی نمیتواند ادعا کند سیاسی نیست.
در اصل، داستان واقعی یسنا، درگیری واقعی میان خیر و شر را به تصویر میکشد. از یک سو، جمعیتی گسترده که با احساس مسئولیت اجتماعی برای کمک آمدهاند و از سوی دیگر، سارقانی که کودک را ربودهاند. این تضاد، ذاتاً جذاب است. اما مشکل اصلی «ناتورِ دشت» صرفاً پرداختن به این نبرد نیست؛ بلکه مسألهای انسانی است. مسأله بزنگاههای اخلاقیای که ناگهان در زندگیمان رخ میدهد و باید در آن تصمیم بگیریم.
شخصیت احمد پیران (با نقشآفرینی هادی حجازیفر) که در گذشته خطایی مرتکب شده و آن را مخفی کرده است، نمونهای است. او باید حقیقتی را فاش میکرد و هزینهاش را میپذیرفت، اما این کار را نکرده و اکنون در وضعیتی قرار دارد که باید تصمیمی اخلاقی بگیرد. فرزند فردی که آسیب دیده، ناپدید شده است و او علاوه بر مسئولیت عمومی، با یک چالش درونی نیز روبهرو است. در ابتدا، او تلاش میکند از مواجهه با حقیقت فرار کند؛ درگیریهایی دارد، یقه میگیرد، پرخاش میکند.
تمام این تلاشها برای اجتناب از نقطهای است که باید تصمیم بزرگی بگیرد. اما سرانجام، به آن نقطه میرسد. همانطور که در زندگی، هر فرد ناچار است با گذشته و خطاهای خود روبهرو شود و هزینه آن را بپردازد. این فیلم او را به جایی میکشاند که باید با آبروی خود قمار کند.
گزینههای برجسته: از جذابیت حجازیفر تا شناخت علی صالحی
یکی از نقاط قوت «ناتورِ دشت»، همسطح بودن گروه بازیگری آن است. زوج هادی حجازیفر و میرسعید مولویان برای نخستین بار در کنار هم ظاهر شدهاند و علی صالحی یکی از بهترین اجراهای کارنامهاش را به نمایش گذاشته است. درباره هادی حجازیفر، ما از ابتدا گزینهای جز خودش نداشتیم. او یکی از معدود بازیگران کاریزماتیک سینمای ایران در این رده سنی است که چهرهای بسیار طبیعی و ناتورالیستی دارد و همین وجه تمایز اوست. همچنین، هوش فوقالعادهای هم دارد. وقتی بیشتر با او آشنا شدم، متوجه شدم او خیلی بیشتر از چیزی که تصور میکردم، شباهت به «احمد پیران» دارد. پسزمینه اجتماعیاش و آنچه از او دیدم، ما را مطمئن کرد که او همان «پیران» است.
در مورد نقش آیهان، میرسعید مولویان را از فیلم «تومان» به خاطر دارم و میدانستم از آن دسته بازیگرانی است که برای نقش میجنگد و آن را زنده میکند. در جلساتی که داشتیم، متوجه شدم او گزینهای مناسب است. او به درستی شخصیت آیهان و گذشته پرتنشش را درک کرد و حتی جزئیاتی را از دوستی که اعتیاد را ترک کرده بود، الگو گرفت و به بازیاش افزود؛ تنشی که در فیزیک و میمیک صورتش دیده میشد و با اوج گرفتن حوادث، شدت میگرفت.
اما درباره علی صالحی، باید صادقانه بگویم تا قبل از این فیلم، هیچ اثر دیگری از او ندیده بودم و شاید همین موضوع نقطه قوت ماجرا بود، چون هیچ قضاوتی نسبت به او نداشتم. با توصیه دوستان، او را دیدم و وقتی برای تمرین آمد، مطمئن شدم او همان شخصیتی است که میخواستیم. انرژیای که برای نقش صرف کرد، برایم بینهایت ارزشمند بود. یادم است در سکانس مزرعه، در یک شب بسیار سرد که زمین یخزده و گلی بود، او پنج-شش ساعت در همان نقطه نشست و از جایش تکان نخورد تا حس طبیعیاش حفظ شود. به نظرم، حقش بود که به خاطر این همه زحمت دیده شود. نقش کوتاه یا بلند اهمیت ندارد، بلکه کیفیت اجرا مهم است.
سینمای اجتماعی در دوران گیشه: چالشی یا نیاز؟
پس از هشت سال غیبت از دنیای سینما، خردمندان با یک اثر درام اجتماعی به صحنه بازگشتهاند؛ در زمانی که بازار فیلمها عمدتاً تحت تأثیر کمدیها قرار دارد. آیا این تصمیم ریسک بزرگی نبود؟ «این کار بسیار سخت است. جذب سرمایه برای تولید فیلمهای اجتماعی یکی از چالشهای بزرگ است. متأسفانه در سالهای اخیر، ذائقه برخی از تماشاگران با تولید انبوه فیلمهای کمدی سطحی تغییر کرده است. من طرفدار کمدیهای خوب هستم، اما بسیاری از این فیلمها هدفی جز کسب درآمد بیوقفه ندارند. در نتیجه، بازگرداندن تماشاگران به سالنهای سینما دشوارتر شده است. خوشبختانه امسال شاهد روند مثبتی هستیم و میبینیم که فیلمهای اجتماعی فروش خوبی دارند. این خبر خوشحالی برای ما که به این نوع سینما عشق میورزیم، به همراه دارد.»
اگر سرمایهگذاریها به سمت سینمای اجتماعی برگردد، بسیاری از کارگردانان جوان و بااستعداد که اکنون خانهنشین شدهاند، فرصت دوبارهای برای ساخت فیلم خواهند داشت. بسیار غمانگیز است که دوستانی دارم که فیلمهای درخشان ساختهاند اما سالهاست بیکارند. انتظار میرود تهیهکنندگان، که سودهای کلان از کمدیها میبرند، حداقل بخشی از این سود را صرف تولید فیلمهای اجتماعی کنند و به آینده فرهنگی سینما نیز توجه داشته باشند.»
کلید اصلی موفقیت و قدرت در شبکههای اجتماعی
برای جوانی که قصد دارد در حوزه سینمای اجتماعی فیلم بسازد، چه مسیری را باید طی کند؟ آیا کلیدی وجود دارد که راه را هموار کند؟
«هیچ کلید جادویی برای موفقیت وجود ندارد. من به مسیر مرحله به مرحله اعتقاد دارم. سالهاست که آموزش ساخت فیلمهای کوتاه، به ویژه فیلمهای صد ثانیهای، را ارائه میدهم چون خودم از همین فضا آمدهام. اولین آثار من که مورد توجه قرار گرفتند، فیلمهای کوتاهی مانند انیمیشن «پدر» و فیلم «مسافر» بودند؛ فیلمهایی کمهزینه، ارزان و در عین حال تأثیرگذار. به جوانانی که منابع مالی محدودی دارند، پیشنهاد میکنم از همین نقطه شروع کنند. فیلمی بسازند که مردم بتوانند آن را به راحتی دستبهدست کنند و نام آنها به عنوان فیلمسازان برجسته بر سر زبانها بیفتد.
امروزه شبکههای اجتماعی یکی از قدرتمندترین ابزارهای تبلیغاتی هستند. در گذشته، تبلیغات دهان به دهان بسیار مؤثر بود؛ اما حالا فضای مجازی این قدرت را چند برابر کرده است. فردی با پانصد هزار دنبالکننده، وقتی فیلم شما را پیشنهاد میدهد، در واقع با آن تعداد زیادی افراد را به دیدن اثر ترغیب میکند. بخش زیادی از فروش فیلم «ناتور دشت» مدیون همین حمایتهای مردمی است. روزانه شاهد تحلیلهای تخصصی از سوی روانشناسان، جامعهشناسان یا نویسندگان هستم که فیلم را بررسی میکنند، یا مردم عادی در صفحات خود دیگران را به تماشای آن تشویق میکنند. وقتی مدیران سینما میبینند که رضایت مخاطبان از فیلم بالای ۹۰ درصد است، خودشان آن را در برنامه اکران قرار میدهند. این روند خوشبختانه برای فیلم ما در حال رخ دادن است و امیدوارم ادامه داشته باشد.»
راه بازیگری: از آموزشهای اولیه تا اجرای روی صحنه تئاتر
در حال حاضر، بسیاری از جوانان علاقهمند به هنر بازیگری بر این باورند که مسیر اصلی ورود به دنیای سینما، گذر از کلاسهای گرانقیمت آموزش بازیگری است. اما آیا این مسیر واقعاً تنها راه رسیدن به موفقیت در این صنعت محسوب میشود؟
کلاسهای بازیگری میتوانند یکی از گزینهها باشند، اما قطعاً تنها راه نیستند. واقعیت این است که نسبت میان تعداد افراد ثبتنامکننده در این کلاسها و تعداد بازیگرانی که واقعاً در عرصه ظاهر میشوند، چندان قابلتوجه نیست. من معتقدم استعداد در نهایت راه خودش را پیدا میکند؛ حتی اگر کسی در کلاسها شرکت نکند، باز هم احتمال دیده شدن و شکوفا شدن دارد.
به همین دلیل، توصیه من به کسانی که به بازیگری علاقهمندند، این است که تئاتر را جدی بگیرند. صحنه تئاتر محلی است که اولین شکوفههای استعداد ظاهر میشود و بسیاری از بازیگران برجسته ما مسیر خود را از همینجا آغاز کردهاند. حتی خود من در سالنهای کوچک تئاتر، استعدادهای زیادی را دیدهام که آیندهاشان را در ذهنم ثبت کردهام. بنابراین، اگر کسی واقعاً به این هنر عشق میورزد، نباید تئاتر را نادیده بگیرد؛ چرا که اینجا جایی است که استعدادهای بیپرده و واقعی خود را نشان میدهد.