کارگردان «جوادیه» از برداشت شخصی و چالشهای انتخاب بازیگر
کارگردان تئاتر در مسیر ساخت «جوادیه»: برداشت شخصی و چالشهای انتخاب بازیگر
کارگردان تئاتر احمدرضا حجارزاده از مسیر سخت انتخاب بازیگر و برداشت شخصی در «جوادیه» میگوید، با تمرکز بر تراژدی و پیام اجتماعی اثر

سهیلا انصاری| اگر در یکی از شبهای آینده به بوتیک هنر ایران سر بزنید، فرصت تماشای نمایش «جوادیه» در سال شماره 7 این مجموعه را خواهید داشت. این اثر به نویسندگی کهبد تاراج و کارگردانی احمدرضا حجارزاده است. حجارزاده، پس از فعالیت در حوزه مطبوعات، تجربه کارگردانی چند فیلم کوتاه و اجرای نمایشنامهخوانی را دارد و اولین نمایش خود را روی صحنه برده است.
حجارزاده، که پس از بیش از بیست سال آرزوی حضور در عرصه تئاتر را داشت و سرانجام در نقش کارگردان وارد این حوزه شد، از مسیر خود میگوید. او فعالیت خود را با خبرنگاری تئاتر آغاز کرد و تجربه کارگردانی در فیلم کوتاه را نیز دارد. او قصد دارد نمایشی را روی صحنه ببرد که پیشتر اجرا شده است، اما با دید شخصی و متفاوت به داستان «جوادیه» نگاه میکند. حجارزاده تصریح میکند که برداشت شخصی او از متن، با نسخههای پیشین متفاوت است و مجوز لازم را از نویسنده دریافت کرده است.
او در پاسخ به سوال چگونگی ورودش به تئاتر، توضیح میدهد که از سالها قبل آرزو داشت بازیگر تئاتر شود، اما مسیر دیگری را در پیش گرفت. با کمک یکی از نمایشنامهنویسان و کارگردانان معروف، وارد حوزه خبرنگاری تئاتر شد و همواره در ذهنش نقش اجرای مستقیم روی صحنه باقی ماند. او در دهه نود چند فیلم کوتاه ساخت و موفقیتهایی در جشنوارههای داخلی کسب کرد، اما کارگردانی تئاتر نیازمند تجربه و خودآموزی بود. برای شروع، چند متن مورد علاقهاش را به صورت نمایشنامهخوانیهای محدود اجرا کرد که نتیجه نسبتا موفقی داشت و او را برای ادامه کار جرات داد.
حجارزاده از تأثیرات تجربیات نزدیک به بیست سال حضور در تئاتر و آشنایی با سبکهای مختلف کارگردانی میگوید. او سبک رئالیستی و شبیهسازی زندگی واقعی در تئاتر را ترجیح میدهد و معتقد است این رویکرد بیشترین همخوانی را با نگاه و سبک او دارد. زندگی شخصی و اجتماعیاش، به ویژه در سالهای اخیر، نقش مهمی در شکلگیری دیدگاههایش در تئاتر ایفا کرده است.
در مورد علاقهاش به متن «جوادیه»، او توضیح میدهد که هرگز متن اصلی آن را نخوانده است، اما اجراهای متعددی از آن را دیده و همیشه دلبستهاش بوده است. روایت زندگی در محلهای قدیمی و اصیل، که شباهتهایی با تجربههای شخصی او دارد، او را مجذوب کرده است. شخصیتهای نمایش برای او آشنا و باورپذیر هستند، بهخصوص زبان و فرهنگ شهرام و علاقهمندیهای او، که با دیدگاه و زندگیاش تطابق دارد. همچنین، علاقهمندیهای فرهنگی و مذهبی شخصیتها، او را به سمت کارگردانی این متن سوق داده است.
در فرآیند انتخاب بازیگران، با مشکلات و حواشی زیادی روبرو شد، اما سرانجام تیمی مناسب و قابل قبول تشکیل داد. ابتدا بازیگران متعددی را امتحان کرد، اما نتیجه رضایتبخش نبود. اشتباه در سپردن نقش مرجان به خانمی بدون تجربه کافی، منجر به تمرینهای بینتیجه شد. در نهایت، پس از بررسی و مرور اجراهای قبلی، بازیگران مورد نظر خود را پیدا کرد.
تفاوت اجرای او با نسخههای قبلی «جوادیه»، در نگاه تراژیک و تمرکز بر غم و سرنوشت شخصیتها است، در حالی که نسخههای پیشین اغلب جنبه کمدی داشتند. او مجوز برداشت شخصی از متن را از نویسنده دریافت کرده و معتقد است که تغییرات در متن، محدود و در راستای نیازهای اجرایی بوده است. او بر اهمیت اقتباس ادبی تأکید میکند و معتقد است که هر کارگردان حق دارد برداشت خود را از متن ارائه دهد، همانطور که نمونههایی مانند «هملت» نشان میدهد.
نقدهای مثبت و منفی بر کارهای بعدیاش تأثیر دارند. او با تجربه، نقدهای منصفانه را میپذیرد و از آنها میآموزد. هدف او از اجرای «جوادیه»، ایجاد تفکری عمیق در تماشاگر است و میخواهد پس از دیدن نمایش، درگیر سرنوشت شخصیتها باشد. گرچه روند تمرینها و مشکلاتی نمایش را به سمت کمدی سوق داد، اما او معتقد است که پیام اصلی درباره تفاوت برخورد نسلها با ظلم و مشکلات، به خوبی منتقل شده است.