حسین معارفی کاشیکار و مرمتگر منارجنبان اصفهان
استاد کاشیکار اصفهان که منارجنبان را دوباره به حرکت درآورد و تاریخچه مرمت آثار باستانی ایران
حسین معارفی، کاشیکار اصفهان، مرمتگر منارجنبان و نگهدارنده میراث فرهنگی ایران

در آن صبح روز، خیابان هاتف اصفهان پرجنب و جوش شده بود. مأموران امنیتی در خانهها را میزدند و با صدای اضطرابآمیز میگفتند: «زود اتاقها را خالی کنید و سریع حرکت کنید... عجله کنید!» مردم با وحشت و هراس در کوچه و خیابان میدویدند، اثاثیه را به دست میگرفتند و سعی میکردند هر چه زودتر از محل خارج شوند. در مدت کوتاهی، همه ساکنان خیابان مطلع شدند که منار «خواجه علم»، یکی از ساختمانهای قدیمی، در عرض دو ساعت آینده ویران خواهد شد. اگر آن روز، یک استاد کاشیکار که چند ساعت قبل عبور میکرد، از این وضعیت مطلع نمیشد، ممکن بود چندین خانه زیر آوار مدفون شوند؛ اما آن روز معمارباشی که برای انجام کاری در آن حوالی رفته بود، متوجه منار شد. او دید که زیر ساختمان قدیمی، آب تجمع کرده و حرکت ضعیفی در قسمتهای بالا و پایین منار وجود دارد. این حرکت بهتدریج شدت گرفت و نشان میداد که ساختمان در حال فروپاشی است. معمارباشی با عجله خود را به اداره فرهنگ رساند و خبر داد که منار خواجه علم در کمتر از دو ساعت فرو خواهد ریخت. رئیس اوقاف، که از این خبر شگفتانگیز و غیرمنتظره شوکه شده بود، پیشنهاد داد که معمارباشی پیشبینی خود را روی کاغذ بنویسد و امضا کند.
به محض اتمام تشریفات، بلافاصله به مأموران انتظامی دستور داده شد تا مناره خواجه علم و خانههای اطراف آن را تا فاصله صد متری تخلیه کنند. همزمان، مأموریت فرستاده شد تا عکاس اداره اوقاف را فراخواند تا برای آخرین بار از این بنای تاریخی عکس بگیرد.
در کوتاهترین زمان ممکن، دهها خانه در خیابان هاتف خالی از سکنه شدند و مردم در مقابل مناره که در آستانه فروپاشی قرار داشت، جمع شدند و از دور نظارهگر آن بودند.
عکاس هم رسید و در همان لحظه، که عقربههای ساعت گذشت دو ساعت را نشان میداد، مناره خواجه علم صدایی کرد، شکافی برداشت و سپس به روی خانهها فرو ریخت. عکاس که دوربین خود را آماده کرده بود تا از ساختمان سالم عکس بگیرد، تنها توانست تصویری جذاب از مناره در حال فروپاشی ثبت کند. این عکس همواره یادآور خاطره معمارباشی و حادثه خیابان هاتف است.
این رویداد، جالبترین خاطره مردی است که در دهههای سی و چهل به عنوان «معمارباشی ابنیه تاریخی» شناخته میشد. او یکی از معدود کاشیکاران در تاریخ معاصر ایران است که نمونهاش کم یاب است. نام او حسین معارفی است، کسی که جان تازهای به منارجنبان بخشید.
در خرداد ۱۳۳۷، خبرنگار هفتهنامه اطلاعات در اصفهان با این معمار برجسته دیدار کرد؛ نتیجه این مصاحبه در ۱۶ خرداد همان سال در مجله منتشر شد.
حسین معارفی یکی از معدود کاشیسازان است که نظیر او کمتر دیده شده است. او از همان روزگاری که یک بنای ساده بود تا امروز که به عنوان یکی از بهترین تعمیرکنندگان ابنیه تاریخی شناخته میشود، به کار خود عشق میورزد.
در شهر اصفهان، همه او را میشناسند و به او لقب استاد دادهاند، چون اسرار ساخت کاشیهای هزارساله مسجد شیخ
استاد او، مرحوم احمد معتمدی، معروف به «معتمدالبنا»، دایی او و یکی از کارآزمودهترین مردان در حرفه خود بود. معتمدی که معمارباشی ناصرالدینشاه محسوب میشد، گنبد سامره را تعمیر کرد و همواره به نوهاش میگفت: «در این خانههای فرسوده که نزدیک است فرو بریزند، در نقش و نگار کاشیهای رنگ و رو رفته و در خاکهایی که به نظر بیارزش میآید، تاریخ زرین قرون و افسانههای دوردست نهفته است. به آنها احترام بگذار و از آنها پند بگیر... سعی کن برای اجداد خود فرزند خلفی باشی و یادگارشان را حفظ کنی...»
اکنون معارفی در اصفهان ساکن است و سراسر خانهاش را با کاشیهای قدیمی تزئین کرده است. بیست و هشت سال پیش، در سال ۱۳۰۹، هنگامی که تازه وارد حرفه کاشیسازی شده بود، یک روز در مسجد شاه به تعداد زیادی کاشی شکسته برخورد. در آن زمان، اداره باستانشناسی فعال نبود و مسئولین کمتر به حفظ آثار تاریخی اهمیت میدادند. او فردای آن روز، خانهاش را به قیمت ۱۴۰۰ تومان فروخت و کاشیهای شکسته مسجد را ترمیم کرد.
او تاکنون هشتاد ساختمان تاریخی را مرمت کرده و به گونهای بازسازی کرده است که با شکل اولیه خود تفاوتی ندارد.
در مورد زادگاهش، اصفهان، میگوید: «این شهر مجموعهای دیدنی از آثار باستانی است که هیچ شهری در کشورمان به پای آن نمیرسد. در آن، نود بنای تاریخی با سکوت پرعظمت خود، حوادث قرنها را روایت میکنند. مسجد جامع قدیمیترین این ابنیه است، که مربوط به دوره سلاجقه و آل بویه است. ساختمانهای زمان شاه سلطان حسین نیز از دیگر یادگارهای تاریخی این شهر هستند... طرح طاقهای مسجد جامع آنقدر جالب است که در هیچ جای دنیا نمونهاش یافت نمیشود. فشار این طاقهای سنگین، طبق اصول فنی، به تمامی بنا توزیع شده و اکنون پس از ۹۰۰ سال، کوچکترین نقصی در آن دیده نمیشود. شاید این مسجد بتواند بیش از هزار سال دیگر در برابر حوادث مقاومت کند...»
بازگشتی دوباره به منارجنبان
هر دو مناره منار جنبان در اصفهان تاکنون دو بار آسیب دیده و هر بار معارفی آن را به حالت اولیه بازگردانده است، به گونهای که مجدداً شروع به حرکت کرده است. منار جنبان در سال ۷۱۶ هجری به عنوان مقبره عمو عبدالله، یکی از رهبران مذهبی آن زمان، ساخته شد. در سالهای ۱۳۰۲ و ۱۳۲۴، هر دو مناره که در آستانه نابودی بودند، برداشته شدند و جای آنها با منارههای جدیدی بر اساس همان اصول اولیهای که سازنده اولی به کار برده بود، ساخته شدند.
آقای معارفی در مورد چگونگی حرکت یکی از این منارهها و تأثیر آن بر دیگری گفت:
«این پدیده بر اساس قانون فیزیکی سادهای استوار است که میگوید هر دو جسمی که به وسیلهای به هم مرتبط باشند، حرکات آنها به یکدیگر منتقل میشود. البته فقط افراد متخصص و کسانی که منار جنبان را از نزدیک دیدهاند، میدانند که سازنده آن چه جزئیات دقیقی در طراحی و ساخت به کار برده است. ما هم با تکرار روشهای گذشتگان توانستیم این بنا را حفظ و تعمیر کنیم.»
شلیک به گنبد مسجد شیخ
نیم قرن پیش، حدود سال ۱۲۸۷ خورشیدی، زمانی که ساختمان عالیقاپوی اصفهان به عنوان پادگان مورد استفاده قرار گرفت و سربازان در آن ساکن شدند، رویداد جالبی رخ داد. در آن زمان، سربازان با دیدن مسجد شیخ
برخی تلاش کردند خود را به بالای گنبد برسانند، اما موفق نشدند. در نتیجه، تصمیم گرفتند پایه قبه را هدف تیر قرار دهند و آن را سرنگون سازند. بهترین تیراندازان مأموریت را بر عهده گرفتند و پس از شلیک صدها تیر، سرانجام قبه از جای خود کنده شد.
سربازان با هیجان به سمت گنبد رفتند، ولی توده بزرگ طلا کمی پایینتر در حفرهای که باران ایجاد کرده بود، ثابت شد. هیچکس انتظار این را نداشت. توده طلایی هنوز در زیر آفتاب میدرخشید و ثابت مانده بود، در حالی که سربازان ناامید شدند و از تلاش خود دست کشیدند.
در سالهای بعد، شایعه شد که قبه مسجد جامع توسط افراد ناشناس ربوده شده است. در سال ۱۳۱۶، هنگامی که معارفی در حال تعمیر گنبد مسجد جامع بود، ناگهان در زیر لایهای از کاشیها و گل و لای، به جسم بزرگی برخورد کرد. پس از پاکسازی، مشخص شد که همان قبه طلایی مفقود است. اکنون، بر فراز گنبد، تودهای درخشان و اثر تیرهای سربازان بر روی آن به وضوح دیده میشود.
بازسازی گنبد مسجدشاه
تعمیر گنبد مسجد شاه اصفهان و ایوان مقابل آن نیز از جمله اقدامات استاد کاشیساز ما است. سی سال پیش، این گنبد دچار شکستگی شد و زمانی که هیچکس نتوانست رازهای ساختاری آن را کشف کند، از معارفی کمک گرفتند. او با بررسی دقیق دریافت که برای ترمیم بنا باید به نقشه اولیه آن مراجعه کرد. در نتیجه، مناره را حدود ۹۰ سانتیمتر به سمت عقب بردند و بنا را به شکل اولیه بازسازی کردند.
معارفی میگوید:
«روش کلافکشی آهن در مسجد شاه امروزه توسط اروپاییها تقلید میشود، اما من با تحقیق درباره ساختمان آن، رمز ساختارش را کشف و آن را ترمیم کردم. کاشیها را با رنگهای طبیعی که از گیاهان مختلف گرفته میشد، رنگآمیزی میکردم و این رنگها نسبت به کاشیهای امروزی بسیار بهتر و ثابتتر بودند.»
او همچنین خاطره تلخی از زمان تعمیر مسجد شاه دارد:
«وقتی پس از پایان کار، در حال باز کردن منجنیق بودیم، ناگهان یکی از کارگران لغزید و از ارتفاع ۳۲ متری به زمین افتاد و بلافاصله جان سپرد. نام او محمد نجار بود.»
پرونده سرقت کاشیهای قدیمی و عتیقه که ۱۳ سال طول کشید!
مشتریان آثار تاریخی و کاشیهای قدیمی همیشه تنها مأموران اداره باستانشناسی نیستند. گاهی اوقات افراد طماع به فکر میافتند که با فروش این اشیای عتیقه سود کلانی به دست آورند. سیزده سال قبل، ماموران متوجه شدند که گاهی اوقات تعدادی از کاشیهای مسجد شاه اصفهان ناپدید میشود و کمکم به این موضوع مشکوک شدند و تحقیقات را آغاز کردند. به زودی مشخص شد چند نفر شیاد در پشت مسجد خانهای اجاره کردهاند و شبانه وارد شبستان میشوند، کاشیهای گرانبها را سرقت میکنند و به خارج از کشور میفرستند. این افراد با پانزده گونی پر از کاشی، که بیشتر مربوط به دوره صفویه و از خرابههای «طالار طویله» و «کوچه خورشید» بود، دستگیر شدند. آقای معارفی میگفت که پس از سیزده سال، چند ماه پیش پرونده در دادسرای تهران بسته شد و کاشیهای توقیفشده تحویل داده شدند.
کاشیهایی که استاد معارفی ساخته است، هیچ تفاوتی با کاشیهای زمان مغول ندارند. گفته میشد که او رمز کار خود را مخفی کرده و آن را به کسی نمیآموزد. وقتی درباره این موضوع با او صحبت کردیم، خندید و گفت:
«این حرف بیپایه است. من در حال حاضر در حال تربیت شاگردانی هستم که جای کاشیکاران قدیمی را پر کنند. حتی به زودی عدهای از علاقهمندان این هنر از کرمان نزد من میآیند تا درس کاشیتراشی بیاموزند...»
وقتی استاد این سخنان را میگفت، در ذهنم فکر میکردم: شاید روزی آثار معارفی، از جمله کارهای ارزشمند تاریخ، به عنوان میراثی گرانقدر شناخته شوند و شاید کاشیهای او نیز روزی اسرار تازهای را فاش سازند.
مناره خواجه علم، که مربوط به دوره تیموریان است، در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ با شماره ثبت ۹۸ به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است. این مناره در سال ۱۳۱۳ بر اثر حادثهای فروریخت!