اصفهان در نگاه یک ژاپنی: مسجد شاه و هنر بینظیر صفوی
اصفهان از نگاه یک ژاپنی در ۹۰ سال قبل + عکس: سفرنامه، معماری و هنر بینظیر مسجد شاه و میدان نقش جهان
اصفهان، شهری با تاریخ غنی و معماری بینظیر، نماد هنر و فرهنگ اسلامی است؛ مسجد شاه با گنبد دوپوش و کاشیکاریهای استادانه، جلوهای بینظیر از شکوه صفوی را به نمایش میگذارد، شهری که هنوز هم پرتوهای طلایی عصر طلایی را در خود دارد و نگاه هر بازدیدکنندهای را به خود خیره میکند، شهری که در آن تاریخ و هنر در هم آمیختهاند و جاودانگی را فریاد میزنند.

در میان ایرانیان، سخنی رایج است که میگوید اصفهان نصف جهان است. هنوز هم از پرتوهای فرهنگ غنی و درخشان دوره طلایی صفوی، اثری در این شهر باقی مانده است. این شهر در کنار شمالی زایندهرود قرار دارد و با جمعیتی بالغ بر سیصد هزار نفر، یکی از شهرهای بزرگ ایران محسوب میشود. پایتخت فعلی، تهران، نه بافت آسیایی دارد و نه ترکیبی اروپایی، و چندان در زمینه هنر و معماری خلاقیتی از خود نشان نمیدهد.
بر اساس گزارش ایسنا، سفرنامه کازما، اثر خاطرات آکی ئوکازما، نخستین وزیرمختار ژاپن در ایران است که دوران اقامت در ایران را از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ روایت میکند. این اثر همراه با ترجمه دکتر هاشم رجبزاده، در سال ۱۳۸۰ توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر شده است.
تقویم ایرانی بر پایه سال خورشیدی است و سال نو، مطابق با طبیعت، با بهار آغاز میشود و در زمستان پایان میپذیرد. در این نظام تقویمی، برخلاف سایر کشورها که ممکن است در فصلهای مختلف دچار اشتباه و آشفتگی شوند، هر سال نو در ماه مارس میلادی آغاز میشود.
اصفهان
میان ایرانیان، ضربالمثلی رایج است که میگوید اصفهان نصف جهان است. فرهنگ غنی و درخشان دوره طلایی صفوی هنوز در این شهر به چشم میخورد. اصفهان در کنار شمالی زایندهرود واقع شده و با جمعیت حدود سیصد هزار نفر، شهری بزرگ و مهم است. پایتخت کنونی ایران، یعنی تهران، نه بافت آسیایی دارد و نه ترکیبی اروپایی، و چندان در هنر و معماری خلاقیتی نشان نمیدهد. برعکس، همانطور که نوسازیهای امروزی در ژاپن حال و هوای آن کشور را ندارند و بیشتر رنگ و روی آمریکایی دارند، تهران نیز به نوعی نماد و نمود روسی است، اما اصفهان، ایران اصیل است. هیچ دیدارکنندهای از این شهر و بناهای آن پشیمان نمیشود و آرزو نمیکند که شهر در نوسازی و تغییرات امروزی، تدبیری میداشتند.
شاردن، سیاح قرن هفدهم میلادی که سفرنامهای درباره ایران نوشته است، در توصیف اصفهان آن زمان گفته است که این شهر یک میلیون نفر جمعیت داشت، و دارا بود: ۱۶۰ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۱۸۰۰ کاروانسرا و ۲۷۳ حمام. از این عظمت و تأسیسات میتوان دریافت که در آن زمان، اصفهان در شرق جهان، در کنار ورسای در غرب، مورد ستایش جهانیان قرار داشت. در مرکز شهر، خیابان چهارباغ قرار دارد که عرض آن حدود ۴۵ متر است و در دو سوی آن نزدیک به چهار هزار درخت چنار کاشته شده است. در این خیابان، جویبار آب زلالی جاری است که با صدای دلانگیز خود، فضای خاصی را ایجاد میکند.
میدان نقش جهان، مرکز اصفهان، با ابعاد پانصد متر در ۱۶۰ متر، یکی از مهمترین و زیباترین مکانهای شهر است. در چهار طرف این میدان، مسجدها و ایوانهایی بلند قرار دارند که بر آسمان سایه افکندهاند. این میدان در گذشته محل برگزاری بازی چوگان بوده است، و نشانههایی مانند دروازه مرمرین، که هنوز باقی مانده است، نشاندهنده کاربرد آن در گذشته است. امروزه، مساحت زمینهای چوگان، که حدود ۲۷۰ در ۱۸۰ متر است، بسیار کوچکتر شده است و این میدان، نمادی از شکوه و عظمت گذشته اصفهان است. تصور حضور شاه عباس بزرگ و سوارکارانی که در این میدان به چوگان بازی میپرداختند، همواره در ذهن تداعی میشود.
در نیمه دوم سده هجدهم میلادی (سده ۱۲ ه. قمری)، آثار معماری اصفهان آسیبهای فراوان دیدند، بهویژه در اثر هجوم افغانها که بسیاری از بناهای قدیمی و باشکوه ویران شدند. اما هنوز ساختمانهایی که نشاندهنده عظمت گذشته هستند، باقی ماندهاند، از جمله مسجد شاه، عالیقاپو و چهلستون.
مسجد شاه، مشرف بر میدان نقش جهان، نمونهای بسیار زیبا و باشکوه از هنر معماری و ساختارهای ایرانی است. در دیدارم از این مسجد، با
مدتی بعد، زمانی که آقای بهرامی به مقام وزارت رسید، در تهران از او شنیدم که من اولین وزیر مختار غیرمسلمان بودهام که وارد این مسجد شدهام. هرچند خودم را همچون ایرانیان، آسیایی میدانستم و با تردید و احترام وارد صحن مسجد شدم، اما در لحظه ورود و در مقابل نگاههای تیز و تعصبآمیز قاریان و نمازگزارانی که در کنار در و در دالان ورودی نشسته بودند، احساس عجیبی و سردرگمی در من شکل گرفت.
بر روی سر در ورودی، کاشیکاریهای سبز، آبی و زرد به همراه مقرنسکاریهای زیبا، آیههایی از قرآن به خط خوش و تزئینی نقش بسته است. دو منار بلند و باریک در ضلع جنوبی مسجد، نقشهایی مارپیچ و نوشتاری دارند که ستونها را تزیین کردهاند. وقتی وارد دروازه و دالان میشویم، دیدن طاقهای قوسی که در فاصله هر ده قدم با شکوه و هماهنگی به هم پیوستهاند، بسیار دلانگیز و چشمنواز است. بالای پایهها و در قسمت گنبد شبستان، نورگیرهایی با طرحهای کندویی و کاشیهای مینایی درخشان نصب شده است و در حاشیه پایین گنبد، عباراتی از قرآن مجید نقش بسته است.
پس از عبور از ورودی و زیر سر در مقرنسکاری، به ایوانی میرسیم که در آن، آب خنک از سنگ آب مسجد جاری است. از اینجا، راهی صحن مسجد میشویم. کف صحن با مرمر پوشیده شده و در مرکز آن، حوض بزرگی برای وضو قرار دارد. اطراف صحن، طاقنماهای دوطبقهای با ایوانهای کوچک در هر طاقنما قرار گرفته است که حجرههای طلاب و مدرسین علوم دینی در آن جای گرفتهاند. این طاقنماها، تزئین خاصی ندارند، جز اینکه آیههایی از قرآن به خط کوفی و با میناکاری سفید بر روی کاشیهای آبیرنگ، همچون پیشانی بر دیوارهای اطراف، نقش بسته است. در دو سوی صحن و در جبهه جلوی آن، ایوانهای بلند با تزیینات کاشیکاری شده وجود دارد. طاق جلوی ایوان شمالی، ادامه سر در و ورودی مسجد است.
سقف شبستان اصلی، گنبدی شکل است و بام کروی و بلند آن، که از هر جای اصفهان دیده میشود، نمای بیرونی این گنبد است. این گنبد دوپوش، با کاشیهایی با زمینه آبی آسمانی و نقشهای اسلیمی در رنگهای آبی تند و سبز، به هنر و ظرافت بسیار ساخته شده است. در شبستان بزرگ، محرابی گودی در دیوار سمت کعبه قرار دارد، که مسلمانان در هنگام نماز به سمت آن میایستند.
محراب، که در هر مسجدی وجود دارد، در این مسجد نیز هست، و جهت قبله به طور استادانه و با طرح خاصی، به سمت جنوب غربی قرار گرفته است. کاشیکاریهای این اثر، هرچند در اثر گذر زمان و تعمیرات، کمی آسیب دیدهاند، اما زیبایی و شکوه آنها همچنان چشمنواز است. رنگهای آبی و سبز تیره و روشن، نقشها و نوشتههای منظم و هنرمندانه، تلفیقی بینظیر و هماهنگ از هنر و خلاقیت است که این بنا را به نمونهای درخشان از هنر معماری و کاشیکاری ایرانی تبدیل کرده است.