هوش مصنوعی در رسانهها؛ تهدید یا فرصت روزنامهنگاری
هوش مصنوعی در رسانهها: تهدید یا فرصت برای روزنامهنگاری انسانی؟
هوش مصنوعی در رسانهها تهدید یا فرصت است؟ تأثیر فناوری بر روزنامهنگاری انسانی، نوآوریها، چالشها و راهکارهای مسئولانه را بررسی میکند.

هوش مصنوعی در حال حاضر به گونهای وارد فضای رسانه و نوشتن شده است که گویی پا گذاشته است در تحریریهها و پشت میز خبرنگاران نشسته است، انگار با یک «بفرما» پاهایش را روی میز گذاشته و رفتار صاحبخانه را درآورده است. این وضعیت، مانند میهمانی است که با یک تعارف ساده، زودتر از همه خود را به شام میرساند و حالا نقش مدیر یا صاحبخانه را بر عهده میگیرد. اما اصل موضوع چیست؟
در سالهای اخیر، به ویژه امسال، شاهد موج عجیبی هستیم که هرکسی که دستی در نوشتن دارد، به نوعی از ابزارهای هوش مصنوعی مانند چتجیبیتی بهره میبرد. این ابزار چنان در کارها نفوذ کرده است که انگار بدون آن نمیتوان پاراگراف اول را نوشت یا مطلبی را شروع کرد. بهخصوص کسانی که عنوانهایی مانند کارشناس، تحلیلگر، دکتر، مهندس یا یادداشتنویس دارند، بیشتر از این فناوری بهره میگیرند.
در ابتدا باید تصریح کنم که من مخالف هوش مصنوعی نیستم و خودم نیز گاهی از این ابزارها بهره میگیرم. اما نکتهای که نیاز به تأمل دارد، این است که بسیاری دیگر تفاوت میان «نوشتن» و «تولید محتوا» را نمیدانند. تفاوت میان «تحقیق» و «دستور دادن به چتبات» از یاد رفته است.
در عوض، به جای آنکه یک نویسنده خودش به دنبال تولید محتوا، یافتن سوژه، گفتگو درباره موضوع گزارش یا نقد، مشاهده و تحلیل باشد، تنها چند نکته و سوال را تایپ میکند و در نتیجه، متنی زیبا و با ساختاری تقریبا بینقص دریافت میکند. این فرآیند، همان تولید محتوا برای روزنامه یا ارائه نظر کارشناسی محسوب میشود.
مشکل دیگر این است که بسیاری از این نثرها شباهت زیادی به هم دارند. با کمی دقت در سبک جملهبندی، تکرار کلمات، تیترهای سوالدار، نقطهویرگولهای پرکاربرد و دیگر ویژگیهای مشترک، میتوان فهمید که این محتواها غالباً توسط هوش مصنوعی ساخته شدهاند. انگار یک کارخانه تولید محتوا در حال تولید متن برای نویسندگان مطبوعاتی است.
در سال گذشته، بارها پیش آمده است که مقالهای از یک خبرنگار یا تحلیلگر را دیدهام که به محض خواندن، میدانم که با یک متن تولید شده توسط هوش مصنوعی روبهرو هستم. نثر این نوشتهها براق، تمیز اما بیروح است؛ دقیقاً همان چیزی که از دل ماشین بیرون میآید. متنهایی قالبریزی شده، تکراری و قابل پیشبینی که روزبهروز بیشتر در جامعه دیده میشوند. حتی تیترها هم شباهت زیادی دارند و دیگر از این شباهتها تعجب نمیکنیم.
اگر کسی قصد دارد از هوش مصنوعی برای نوشتن تیتر استفاده کند، باید به کلیدواژههایی که در پیشنهادهای هوش مصنوعی وجود دارد توجه کند، نه اینکه همان تیتر را عیناً به کار ببرد. ممکن است کلمهای جذاب در بخشی از تیتر باشد که با کمی خلاقیت و سلیقه، بتوان آن را به تیتر مناسب تبدیل کرد. این کار شبیه جلسات ایدهپردازی برای تیتر است که در آن، فردی کلمه یا عبارت خاصی را مطرح میکند و باقی گروه با خلاقیت آن را به تیتر مناسب تبدیل میکنند.
همین روند را میتوان در کمیتههای عضوگیری انجمنهای صنفی روزنامهنگاری دید. یکی از معیارهای پذیرش اعضا، نحوه نوشتن، نثر گزارش و سوژههای مطالب است. اما متأسفانه، در بسیاری موارد، مطالبی که نویسندگان تازهکار مینویسند، چنان شبیه نوشتههای یک روزنامهنگار باتجربه و ویرایششده است که تصور میکنید توسط فردی با سی سال سابقه نگارش شده است.
در واقع، نویسنده این مطالب، در اغلب موارد، همان چتجیبیتی پرکار است. به زودی با نسلی روبهرو خواهیم شد که به جای تلاش و فعالیت در حوزههای خبری، گفتگو و تحقیق، کارهایشان را با الگوریتمهای هوش مصنوعی پیش میبرند. تخصص اصلیشان تبدیل شدن به «پرامپتنویس» و گفتوگو با هوش مصنوعی است.
نقدهای مربوط به سیستمهای هوشمند
در کنار این موارد، پدیده دیگری نیز ظهور یافته است که تحت عنوان «کارشناس رسانه»، «منتقد رسانه» و مشاور رسانه شناخته میشود. این افراد معمولاً تجربه قابل توجهی در حوزه رسانه ندارند و بهدرستی اهل قلم محسوب نمیشوند، اما منتقد نوشتههای دیگران و رسانهها هستند. کار آنها اغلب ساده و بدون زحمت است؛ تنها کافی است مطلبی که با سلیقهشان سازگار نیست را به هوش مصنوعی مانند چتجیپیتی بدهند و بخواهند آن را به شدت نقد کند. نتیجه در ظاهر یک نقد دقیق و با کلمات سنگین و رنگین است که به نظر میرسد با ژست روشنفکری نگاشته شده، اما در حقیقت این نقدها اغلب پایه و اساس محکمی ندارند. همان محتوا را بدون اصلاحات و کم و کاست، بهعنوان نظر کارشناسی خود منتشر میکنند و اینگونه تبدیل به مشاوران بیتجربه میشوند.
اما زنگهای خطر از موارد ذکر شده فراتر میرود و مسئلهای جدیتر به موضوع جستوجوها و اطلاعات هوشمند مربوط میشود. بسیاری بر این باورند که آنچه هوش مصنوعی به آنها ارائه میدهد، همواره صحیح و بینقص است، اما این تصور نادرست است. در واقع، الگوریتمها گاهی بر اساس اطلاعات قدیمی، نادرست یا حتی جعلی نتیجه میدهند. این مشکل را بسیاری از ما تجربه کردهایم؛ مثلا از هوش مصنوعی درخواست اطلاعاتی کردهایم و پاسخها یا با موضوعات دیگر مخلوط شدهاند یا قدیمی و نادرست هستند. اگر این اطلاعات در قالب مقاله در روزنامه منتشر شود و نظارتی بر صحت و درستی آنها نباشد، ممکن است با فاجعه خبری روبهرو شویم.
در حوزه رسانه و هوش مصنوعی، مسئله مهم دیگری نیز وجود دارد؛ بخش زیادی از جذابیت یک گزارش یا یادداشت به شخصیت نویسنده آن بستگی دارد. درخشش سبک فردی، برداشتهای خاص، کنایهها، تردیدها و حتی اشتباهات انسانی، همگی جزو عناصر اصالت در روزنامهنگاری محسوب میشوند. اما زمانی که متن توسط ماشین تولید شود، این نشانهها حذف میشود و در نتیجه محتوایی بدون روح و احساس تولید میشود؛ چیزی شبیه غذایی که عطر و طعم خوبی دارد اما هیچ حس خانه و گرمای خانواده در آن حس نمیشود.
تفاوت بین درخواست کمک و جایگزین کردن آن
هوش مصنوعی را میتوان به فرمان خودرو تشبیه کرد. در دست یک راننده ماهر، این فناوری میتواند ما را به مقصد برساند، اما در دستان نابلد، تصادف اجتنابناپذیر است. یا مانند نقشهای است که مسیر را نشان میدهد، اما تصمیمگیری نهایی در مورد مسیر بر عهده انسان است.
بنابراین، اگر روزنامهنگار بداند چه زمانی باید از این ابزار بهرهمند شود، چگونه صحت اطلاعات را بررسی کند و چه میزان در فرآیند نگارش نقش انسانی ایفا کند، میتوان به آینده حرفه امیدوار بود. اما اگر تمام تحقیقات، نگارش و تحلیل را به ماشینها واگذار کنیم، دیگر تفاوتی میان یک روزنامهنگار و یک کاربر عادی اینترنت باقی نخواهد ماند.
روزنامهنگاری تنها تولید محتوا نیست، بلکه مجموعهای از مهارتهای انسانی، تجربه، مسئولیتپذیری و شهود است. این فهرست را میتوان کاملتر کرد. بنابراین، استفاده بیرویه از هوش مصنوعی میتواند این حرفه را از یک هنر انسانی به یک خط تولید بیجان تبدیل کند.
در صورت بیتوجهی، آینده این حرفه در خطر قرار میگیرد؛ آیندهای که در آن ماشینها مینویسند و انسانها تنها منتشرکننده هستند. همین حالا هم گاهی مطالب رسانهها را میخوانیم و نمیدانیم چه کسی پشت آنها قرار دارد. روزنامهنگاری یک شغل خلاق و انسانی است، نه ماشینی. بنابراین، باید تلاش کنیم که ماشینها کمککننده باشند، نه جایگزین ما.
راهنماییهای مربوط به رسانههای معتبر
در حالی که هوش مصنوعی به طور فزایندهای در تولید محتوای رسانهای نقش ایفا میکند، چندین رسانه معتبر در جهان موضعگیریهای رسمی در این زمینه اتخاذ کردهاند. «نیویورکتایمز» بر اهمیت ابزارهای کمکی تأکید کرده و تصریح کرده است که هوش مصنوعی نباید جایگزین نویسنده انسانی شود. از سوی دیگر، «بیبیسی» اعلام کرده است که چتباتها در خلاصهسازی اخبار دقت لازم را ندارند و غالباً اطلاعات را تحریف میکنند، بنابراین استفاده از این فناوری را محدود به تحلیل دادههای کمریسک کرده است.
رسانههایی مانند «گاردین» و «والاستریت ژورنال» نیز استفاده از هوش مصنوعی را در مراحل اولیه تولید محتوا، مانند تهیه پیشنویس، استخراج دادهها یا ترجمه متنها، مجاز میدانند. با این حال، تأکید دارند که تمامی محتواهای تولید شده باید توسط انسان بازبینی و ویرایش شوند. «گاردین» حتی اعلام کرده است که محتواهای ساخته شده با کمک هوش مصنوعی باید برچسبگذاری شوند تا شفافیت حفظ شود. این رویکرد، ضمن ایجاد اعتماد، نشان میدهد که روزنامهنگاری واقعی هنوز زنده است و به فناوریهای نوین نیاز دارد تا به شکل مسئولانه و شفاف به کار گرفته شوند.