کد خبر: 58864

یادگاری‌های عشق و غم استاد شهریار در شعر و خاطرات

یادگاری از عشق و غم استاد شهریار؛ داستان شکست عشقی و شعرهای ماندگار او

یادگاری از عشق و غم استاد شهریار؛ داستان شکست عشقی، شعرهای ماندگار و خاطرات تلخ و شیرین دوران جوانی او را در این مقاله بخوانید.

یادگاری از عشق و غم استاد شهریار؛ داستان شکست عشقی و شعرهای ماندگار او

در پی یک شکست عشقی، استاد شهریار ترم آخر دوره پزشکی دانشگاه را رها کرد و از ادامه تحصیل منصرف شد.

این اتفاق حدود شش ماه قبل از دریافت مدرک دکتری از دانشگاه رخ داد، زمانی که او به دلیل شکست عشقی از تحصیل انصراف داد.

او که به خواستگاری دختری از آشنایان رفته بود، اما به دلیل وضعیت مالی نامناسب و شهرت کم، رد شد.

استاد شهریار تا سن ۴۷ سالگی تنها خاطره‌ای از عشق جوانی‌اش داشت و در دوران جوانی، در پی معشوقه‌اش بود.

در زمانی که به خواستگاری معشوقه‌اش می‌رفت، خانواده‌اش او را همراه همسرش دیدند و این موضوع برایش غم‌انگیز بود؛ شعری در این باره سرود که بسیار معروف است:

«سر و همسر نگرفتم که گره سرم باشد،

تو شدی مادر و من با همرهی، پسرم.»

در حالی که پدرش از شیر برید، او هنوز درگیر عشق بود و این احساس در دلش باقی ماند.

او که با عشق نرسانده به جوانی‌اش، درگیر احساساتی همچون هوس، عشق، جوانی و هنر بود؛ احساساتی که بدون مرز و محدودیت بودند.

در حال حاضر، همه جهان در مورد عشق و احساسات او سخن می‌گویند، و خودش نیز این سرگذشت را در دل دارد.

او در دیوار و درختان قدیمی، یادگارهای عشق‌های گذشته‌اش را حفظ کرده و گاهی از کوچکی معشوقه‌اش سخن می‌گوید و خاطرات آن زمان‌ها را زنده می‌کند.

رپورتاژ آگهی موثر چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه می‌تواند به بهبود سئو پایدار کمک کند؟ برای دیدن مطالب بیشتر درباره هنرمندان و خدمات هنر و رسانه، با ما در ارتباط باشید. همچنین، برای دنبال کردن جدیدترین اخبار و محتوا، صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار