توازن در نمایش خانگی؛ اهمیت آثار حالخوشکن و مقابله با خشونت
تلاش برای توازن در نمایش خانگی: مقابله با خشونت و غم در سریالها و اهمیت تولید آثار حال خوبکن
پلتفرمهای نمایش خانگی باید توازن بین آثار تاریک و آثار حالخوبکن را برقرار کنند تا جامعهای سالمتر و مثبتتر شکل گیرد.
همه میدانید که جامعه مملو از خبرهای تلخ و ناگواری است که اغلب آنها سبب ایجاد اضطراب و نگرانی میشوند. از صفحات حوادث روزنامهها نیز مطلع هستید که پر است از اخبار تکاندهنده و ناراحتکننده. سوال این است که آیا سریالها باید انعکاسی از وقایع و شرایط جامعه باشند؟ پاسخ ممکن است بله باشد، زیرا فیلمساز در این فضای اجتماعی زندگی میکند و از رویدادهای پیرامون خود تاثیر میپذیرد. اثر هنری باید علاوه بر سرگرمی، حاوی پیامهای عبرتآموز و تلنگرآمیز نیز باشد.
در نتیجه، طبیعی است که بسیاری از آثار نمایشی گاهی اوقات تلخ و گزنده باشند. سوال دیگر این است که آیا نباید در تولید این آثار تعادلی برقرار کرد و سهمی هم به سریالهایی اختصاص داد که حال خوبکننده هستند، نه صرفاً کمدی؟ پاسخ قطعا مثبت است. با این حال، در حال حاضر شاهد چنین آثاری در شبکههای خانگی نیستیم و همچنان به برنامههایی مانند «جوکر» و کمی «سرگیجه» دل خوش کردهایم. گزارش امروز هفتصبح به بررسی فضای فعلی سریالهای پلتفرمها میپردازد؛ تا شاید دستاندرکاران با برنامهریزی مناسب بتوانند تعادل منطقی در این حوزه برقرار کنند.

رپورتاژ آگهی مؤثر چه ویژگیهایی دارد و چگونه میتواند به بهبود سئوی پایدار کمک کند؟ مشاهده
مورد نخست: گردنزنی
این اثر با نامی پرخون آغاز میشود و شروع آن با صحنهای فجیع از قتل همراه است. بسیاری اعتراض کردند و خشونت آشکار «گردن زنی» را محکوم نمودند. سریال سامان سالور در ادامه نیز صحنههای دردناک دیگری دارد، اما همچنان قتل عروس و داماد در ذهنها باقی مانده است. وضعیت آنقدر تراژیک و فاجعهبار است که قتل در قسمت چهارم چندان توجهبرانگیز نیست. در این قسمت، که جمعه از فیلمنت پخش شد، شاهد صحنهای بودیم که پدر قاتل در ماشین پارک شده در مقابل خانه مقتول، جان سپرد.

این رویداد شروعی برای بروز سوالات جدیدی بود درباره اینکه چه کسی مردی که در چنگال خانوادهای غمگین گرفتار شده است، با کارد زخمی کرده است. سریال «گردن زنی» با وجود صحنههای اعتراضآمیز درباره قتل، آغاز نسبتا امیدوارکنندهای داشت اما در سه قسمت بعدی بیحاصل و خستهکننده شد و داستان خاصی را دنبال نمیکرد. اکنون شخصیتها به جان هم افتادهاند و با فریاد، پرخاش، ناله و گریه، مردم را به سمت خود جلب میکنند.
مورد دوم: داریوش
در این سریال فیلمنت نیز نقش پلیس نادیده گرفته شده است، و مشتی قدارهکش آزادانه در شهری پر از دوربین و نیروهای انتظامی به جان هم میافتند. شاید در نهایت پلیس بتواند اوضاع را کنترل کند... فعلاً «داریوش» پر از صحنههای تکاندهنده است. به عنوان نمونه، در قسمت اخیر، کاظم (عباس جمشیدیفر) به سراغ بهرام (محسن قصابیان) رفت تا او را بکشد. ضربات او تیز و بیرحمانه بود، اما نتیجهای نداشت جز پاشیدن خون بر بدن برهنه بهرام.

بهرام با قدرت و زور، کاظم را خفه کرد و سپس وارد مرحلهای خونین شد؛ خونهایی که ساعتها بر روی ملافه و کف اتاق باقی ماند. صحنه بعدی که بسیار تأثرآور بود، زمانی است که افراد بهرام، قربانی را در کوره انداختند و داریوش (هادی حجازیفر) در مخفیگاه شاهد این جنایت بود و با نالهای از عمق دل، فریاد میزد. در قسمت قبلی نیز صحنه دلخراش سوختن زنده علیرضا (امیر نوروزی) در مغازه بهرام، روانها را آزرده و دچار اضطراب کرده بود.
مورد سوم | فردی که بازنده است
در این مجموعه، وضعیت چندان بحرانی نیست و داستان آن بیشتر بر اساس یک روایت اقتباسی در ژانر جنایی و معمایی شکل گرفته است. با این حال، برخی صحنهها حاوی لحظات تلخ هستند؛ برای نمونه، تصادف کارآگاه حامد کیانی (با بازی علیرضا کمالی) در قسمت اخیر و نمایش مرگ غمانگیز کودک او. در قسمت قبلی نیز، تصویری کوتاه از خفه شدن یک نوزاد توسط گروگانگیر پخش شد. واقعیت این است که دیدن مرگ کودکان بسیار دشوار است...
«بازنده» داستان زندگی زنی است که دچار افسردگی شده است (با بازی سارا بهرامی) و فضای خانه قدیمی و سکوت حاکم بر آن، همراه با همسرش (صابر ابر)، نوعی احساس استرس و اضطراب را در بیننده برمیانگیزد.

مورد چهارم: احساس تنهایی و انزوا
خوشبختانه سریال «غربت» پس از مدتی توقیف، مجدداً پخش شد؛ اثری که روایتگر مشکلات و چالشهای زندگی افراد حاشیهنشین در شهر است و برای نشان دادن واقعیتهای این فضا و شخصیتهای آن، ناگزیر است به تصویر کشیدن جنبههای تاریک و زشت زندگی بپردازد. در قسمت چهارم این مجموعه، شاهد مرگ صاحب یک مغازه بودیم که پس از بیهوشی به دلیل حمله سارقان، جان سپرد. همچنین، در قسمتهای پیشین، چند صحنه خشونتآمیز از تعاملات میان افراد نمایش داده شده است؛ از جمله مجازات یک فرد و کشیده شدن او با موتور سیکلت.

این متن را بازنویسی کردهام:
در برخی از سریالها، شاهد تصاویری هستیم که با خشونت و سختی نسبت به زنان شهرستانی همراه است، یا صحنههایی مانند جمعآوری پول و مراسم چاقوزنی که به نظر میرسد بخشی از واقعیتهای زندگی است. این سریالها به لحاظ سنی مجاز هستند و بخشهایی از داستان آنها بازتابی از واقعیتهای جامعه است. اما، میتوان با نرمی و ملاحظه بیشتر، رسالت هنری را بهتر انجام داد و اثرگذاری مثبتتری داشت.
نکته مهمتر این است که مدیران پلتفرمهای پخش محتوا باید تدبیر کنند و توجه داشته باشند که تنوع در نوع محتوا، از جمله تولید سریالهای کمدی و اثرات شادیآور، در سبد محصولاتشان دیده شود. همچنین، درباره سریال تلویزیونی «طوبی»، که اثری غمانگیز و پرخشونت است، به طور جداگانه مقالهای خواهیم نوشت.
منبع: روزنامه هفت صبح
برای مشاهده دیگر مطالب هنرمندان، با سرویس هنر و رسانه در ارتباط باشید.
اینستاگرام را دنبال کنید. اینستاگرام پلاس را هم پیگیری نمایید.