توفیق «تاسیان» در فضاسازی دقیق دهه ۵۰ و روایت مدرن
توفیق «تاسیان» در فضاسازی بینظیر دهه ۵۰؛ بازسازی دقیق سبک زندگی، لباس و فضای شهری همراه با جذابیت بصری
سریال «تاسیان» با بازسازی دقیق فضای دهه ۵۰، ترکیبی از واقعگرایی و زیباییشناسی، تجربهای نوستالژیک و جامعهشناسانه از تفاوتهای طبقاتی و مدرنیسم در ایران ارائه میدهد.

بدون تردید، یکی از عناصر کلیدی هر سریال تاریخی، فضاسازی و بازنمایی تصویری دوره زمانی رخداد قصه است که از طریق پوششها و استایل شخصیتها و همچنین طراحی صحنه، دکور و بازسازی مکانهای مرتبط با آن دوره به تصویر کشیده میشود.
گاهی این دوره تاریخی آنقدر به زمانهای بسیار دور تعلق دارد که نیاز است از محلهای ساخت سینمایی مانند سوله یا شهرکهای مخصوص استفاده یا آنها ساخته شود. هرچند سرعت تغییرات اجتماعی و فناوری آنقدر زیاد است که حتی برای تولید فیلم یا سریالی مربوط به دهههای ۶۰ یا ۷۰، ممکن است لازم باشد از شهرکها یا فضای استودیویی بهره برداری شود. در این زمینه، ساخت سریال «تاسیان» که داستان آن در دهه ۵۰ روایت میشود، کار بسیار دشواری بود. به ویژه اینکه منطق درام نیز ایجاب میکند که فضاسازی نه تنها در خدمت روایت باشد، بلکه با روح داستان هماهنگ باشد. به عبارتی، فضا در این سریال به نوعی به کاراکتر تبدیل میشود تا ابعاد دراماتیک و رئالیسم تاریخی درون آن مؤثرتر و کارآمدتر ظاهر گردد.
ممکن است تصور شود که طراحی لباس، دکور و صحنه در «تاسیان» کمی از واقعیت تاریخی آن دوره فاصله گرفته و به نوعی با رویکرد فانتزی و سانتیمانتالیستی پرداخته شده است؛ اما واقعیت این است که آن دوره در جامعه ایرانی، به ویژه در تهران و در میان طبقه فرادست، در حال تجربه روند مدرنیسم و تحولاتی مدرن بود که اثرات آن در شخصیتهای داستان لزوماً تنها از منظر زیباییشناسی قابل ارزیابی نیست، بلکه بیشتر منطق جامعهشناسانه دارد و نشاندهنده مظاهر مدرنیسم در سبک زندگی است. علاوه بر این، منطق دراماتیک اثر نیز ایجاب میکند تا از زیباییشناسی بصری بهرهمند شویم تا فضا و صحنهها را رنگآمیزی کنیم و حظ بصری تماشاگران را تأمین کنیم.
بخشی از این فضاسازی به بازنمایی فضای شهری مربوط میشود که با توجه به فاصله نزدیک به نیم قرن از زمان روایت، به نظر میرسد سریال توانسته است تا حد قابل قبولی به فضاسازی باورپذیر دست یابد و حتی حس نوستالژیک را در مخاطب برانگیزد. در عین حال، برخی المانها به نظر میرسد بسیار مدرنتر از زمان تاریخی داستان طراحی شده باشند، مثلاً مبلمان و دکور خانه جمشید در برخی پلانها گویی فراتر از آن زمان است و به دوران معاصر نزدیکتر است. اما در مجموع، آنچه در اثر مشاهده میشود، بیشتر با زیباییشناسی و منطق تاریخی سازگار است و از این نظر، اثر توانسته است تعادلی میان واقعیت تاریخی و زیباییشناسی برقرار کند.
در فیلم «تاسیان»، تنوع در طراحی لباس و سبک زندگی به دلیل حضور طبقات اجتماعی مختلف به وضوح دیده میشود. برای نمونه، میتوان تفاوت لباس پوشیدن پانتهآ پناهیها و نسرین نصرتی را مقایسه کرد تا تمایز طبقاتی در پوشش و سبک زندگی آنها درک شود. این تفاوتها نه تنها بر پایه منطق جامعهشناختی بلکه از دیدگاه زیباییشناسی نیز قابل تحلیل است. همچنین، لباسهای شیرین یا مریم، که دختران جوان و دانشگاهی هستند و دارای ظاهر روشنفکرانهاند، بر اساس همین مولفهها طراحی شدهاند. علاقهمندی شیرین به هنر و نقاشی در انتخاب رنگهای لباسهایش به وضوح مشهود است.
طراحی صحنه و لباس بیشتر مربوط به طبقه متوسط و بالای جامعه است. استفاده از ترندهای محبوب آن دوران، مانند کتهای کوتاه تا خط کمر، دامن، کلاه، روسریهای کوچک، یقههای بزرگ و برگردان، ابروهای مرتب و کفشهای پاشنهدار، استایلی را به نمایش میگذارد که به خوبی فضای دهه ۵۰ را بازتاب میدهد.
موهای کوتاه و آراسته، پالت رنگهای روشن و اکسسوریهای زینتی مانند مروارید و ساعتهای کلاسیک، نشاندهنده وضعیت اجتماعی اما در عین حال انعکاس روحیه لطیف شخصیت است. برای مثال، کلاه چهگوارایی مریم (نازنین بیاتی) نیز به عنوان نمادی بصری برای گرایشهای سیاسی او عمل میکند. یکی دیگر از نکات مهم درباره این کاراکتر، موهای مجعد و آراسته، آرایش غلیظ و رژ قرمز است که الهام گرفته از استایل سلبریتیهای مشهور هالیوود مانند الیزابت تیلور و مرلین مونرو است.
در واقع، الهامگیری از ستارگان مشهور یکی از پرطرفدارترین روندهای دهه ۴۰ و ۵۰ بود که به وضوح در شخصیتهای این سریال مشاهده میشود. همچنین، نوع پوشش سعید (صابر ابر) که نقش مأمور ساواک را ایفا میکند، بر اساس المانهایی طراحی شده است که نشانگر شمایل سازمانی این نهاد امنیتی است. کت و شلوار مشکیرنگ نماد جدیت و قدرت این شخصیت است که در کنار کراواتهای رنگارنگ، خط ریش پهن، سبیل، موهای مجعد و پیروی از ترندهای دهه ۵۰، تصویر کاملی از آن زمان ارائه میدهد.
کلاه چه گوارای مریم (نازنین بیاتی) نیز به عنوان یک عنصر نشانهشناسانه بصری، نماد گرایشهای سیاسی او محسوب میشود.
علاوه بر این، استفاده از عینکهای طبی و آفتابی در حضور در جامعه و هنگام انجام مأموریت، جزئیاتی است که برای این کاراکتر در نظر گرفته شده تا نفوذ و دقت او را به مخاطب منتقل کند.
امیر (هوتن شکیبا) در دو حالت پوششی متفاوت ظاهر میشود؛ یکی در نقش جوان عاشقپیشه و دیگری در نقش مأمور ساواک. او که در طبقه متوسط جامعه رشد یافته، در ابتدای داستان با لباسهای ترند اما معمولی ظاهر میشود، شامل سوئیشرت، تیشرت و شلوار راسته با رنگهای پایه که آیتمهای اصلی پوشش او هستند.
با پیشرفت داستان و آشنایی تصادفی با شیرین، زمانی که عشق بر منطق او غلبه میکند، او اقداماتی انجام میدهد که نه تنها تاثیر مستقیم بر ظاهرش دارد، بلکه مسیر روایت را نیز تغییر میدهد. علاوه بر طراحی لباس، فضاسازیهای شهری سریال نیز بسیار چشمنواز است و با توجه به رنگآمیزی و قاببندیهای بصری، نشانههایی از اشیاء و اکسسوارهای مربوط به دهه ۵۰ به خوبی در صحنهها جای گرفته است، هرچند میتوانست این عناصر بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
بیشترین تمرکز در طراحی صحنه و لباس مربوط به طبقات متوسط و بالای جامعه است؛ همچنین، فضای شهری و خیابانی بر اساس سبک زندگی این طبقات طراحی شده است و کمتر نشانهای از طبقات پایینتر و سبک زندگی آنان دیده میشود. در نهایت، با وجود برخی کاستیها و ضعفها، سریال تاسیان در بازسازی و فضاسازی دهه ۵۰ موفق عمل کرده است و یکی از نقاط قوت آن را باید در این جنبههای سریال جستجو کرد.