کد خبر: 57126

سینما علیه فراموشی هشدار مستندساز درباره فاجعه سدسازی و محیط‌زیست

سینما علیه فراموشی| هشدار مستندساز درباره فاجعه سدسازی و تخریب محیط‌زیست در ایران

مستندسازی محیط‌زیستی در ایران، روایت فاجعه سدسازی و هشدار درباره نابودی طبیعت و میراث فرهنگی با رویکرد هنری و مستقل

سینما علیه فراموشی| هشدار مستندساز درباره فاجعه سدسازی و تخریب محیط‌زیست در ایران

محمود رحمانی، کارگردان مستند «مادرم بلوط»، در رابطه با آغاز ایده ساخت این اثر می‌گوید: «ایده اولیه در سال ۱۳۸۴ شکل گرفت، زمانی که ساخت سد کارون ۳ در شمال شرقی خوزستان شروع شد.» در آن زمان، روزنامه‌ها تصاویری از نابودی حدود ۵ هزار هکتار از جنگل‌های سرسبز زاگرس را منتشر می‌کردند. رحمانی، که همواره در آثارش به واکنش‌های انسانی و اجتماعی توجه دارد، کنجکاو شد بداند چگونه می‌توان چنین فاجعه‌ای را به تصویر کشید. بنابراین، تصاویری اولیه از منطقه تهیه کرد و شاهد مهاجرت حدود ۱۵ هزار نفر از ساکنان روستاهای اطراف ایذه بود؛ مردمی که نسل‌ها به دامداری و کشاورزی مشغول بودند.

یک سال پس از آبگیری کامل سد و غرق شدن درختان، رحمانی رسماً فرآیند فیلمبرداری «مادرم بلوط» را آغاز کرد. در این مستند، دو دیدگاه اصلی قابل تشخیص است: دیدگاه مردم و دیدگاه مهندسان پروژه. او درباره این تضاد توضیح می‌دهد: «من به عنوان هنرمند، طبیعی است که بیشتر به سمت نگاه مهندسان گرایش داشتم. جالب اینجا بود که خانواده‌ام نیز دو دیدگاه متضاد داشتند. من پروژه را نقد می‌کردم و برادرم، که در رشته مرتبط تحصیل کرده و در همان پروژه نقش مدیر فنی را بر عهده داشت، دیدگاه دیگری داشت.»

رحمانی ادامه می‌دهد: «برادرم معتقد بود این سد یک پروژه برق‌آبی است که علاوه بر تولید برق، می‌تواند آبیاری زمین‌های پایین‌دست و توسعه و آبادانی منطقه را فراهم کند. اما در عمل، هیچ‌یک از وعده‌ها محقق نشد. زمین‌های پایین‌دست خشک شدند، کشاورزان مجبور به ترک زمین‌هایشان شدند و رودخانه در پایین‌دست تقریباً خشک شد؛ اکوسیستم منطقه نابود شد و جمعیت آواره به بیش از ۱۵ هزار نفر رسید.»

ایذه، از سرزمین خنک تا دمای ۵۰ درجه جهنمی

ایذه، شهری که در گذشته با آب و هوای خنک و معتدل شناخته می‌شد و در تابستان‌ها نیازی به کولر نداشت، اکنون به منطقه‌ای سوخته و داغ با دمای نزدیک به ۵۰ درجه تبدیل شده است. در نتیجه این تحولات، حدود پنج هزار هکتار از جنگل‌های بلوط این منطقه از بین رفته است؛ درختانی که میوه‌ها و محصولاتشان زندگی مردم و حیوانات منطقه را تأمین می‌کردند. برخی از این درختان تا ۸۰۰ سال عمر داشتند و ارزش واقعی هر کدام حدود ۲۰۰ هزار دلار برآورد می‌شد. رحمانی اشاره می‌کند که خسارت سد تنها به تخریب طبیعت محدود نبوده و میراث فرهنگی و تاریخی ایذه، که مرکز باستان‌شناسی و موزه‌های ایران باستان محسوب می‌شد، زیر آب رفته است. در نتیجه این تحولات، مردم تولیدکننده و خودکفا، به مصرف‌کنندگان وابسته در حاشیه شهر تبدیل شده‌اند.

این تغییرات اجتماعی باعث بروز مشکلات زیادی در شهر شده و چهره آن را کاملاً دگرگون کرده است. این مستندساز می‌گوید: «در ابتدای پروژه، مردم خوشحال بودند زیرا چند هزار نفر مشغول به کار شدند، اما با پایان پروژه و خروج شرکت‌ها، شهر دوباره با رکود و رخوت مواجه شد. اکنون ایذه با دمای حدود ۵۰ درجه و شرجی شدیدی روبه‌رو است، در حالی که قبلاً شهری خنک در دل زاگرس بود و کوه‌های برف‌گیر آن، هوای مطبوع منطقه را تضمین می‌کردند. سال‌هاست که باران و برف در این منطقه نادر شده است.»

اخطارهای زیست‌محیطی درباره سدهای کشور ایران

محمود رحمانی در مورد موفقیت بین‌المللی فیلم خود اظهار می‌کند: «فیلم «مادرم بلوط» در زمان تولید، در فستیوال مونیخ مورد توجه قرار گرفت و به خاطر رویکرد نوآورانه‌اش در سینمای مستند، جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. یادم است آن سال، رئیس بخش هنری فستیوال مونیخ گفت: فیلم‌های محمود رحمانی، فیلم‌هایی نیستند که صرفاً برای کسب جایزه ساخته شوند، بلکه به جشنواره اعتبار می‌بخشند.

این جمله برای من ارزشمندترین جایزه است.» او پروژه سد کارون ۳ را نمونه‌ای از سدسازی گسترده در ایران می‌داند و آماری جالب ارائه می‌دهد: «برای درک میزان سدسازی در کشور، کافی است بدانید در سال ۱۳۵۷، ایران ۲۷ سد داشت؛ اما در سال‌های ۱۳۸۶–۱۳۸۷ که تحقیقات خود را انجام می‌دادم، این تعداد به ۵۷۶ سد رسید و امروز نزدیک به هزار سد داریم. کشور ما پس از ترکیه و چین، سومین کشور بزرگ سدساز جهان است.»

این مستندساز ادامه می‌دهد که در کشورهای توسعه‌یافته، سازمان‌های محیط‌زیستی توانایی محدود کردن یا تخریب سدهای غیراصولی را دارند و پروژه‌های جدید بر اساس مطالعات زیست‌محیطی ساخته می‌شوند تا اکوسیستم‌ها و رودخانه‌های پایین‌دست آسیب نبینند. اما در ایران، سدهایی مانند کارون ۳ و صدها سد دیگر بدون انجام مطالعات محیط‌زیستی ساخته شده‌اند.

او درباره رویکرد فیلم‌هایش می‌گوید: «فیلم‌های من صرفاً گزارش نیستند. «مادرم بلوط» با ساختار دراماتیک و مبتنی بر حقیقت، عمق فاجعه را نشان می‌دهد. همین رویکرد باعث شد چند سال پس از ساخت فیلم، مجوز نمایش عمومی آن سلب شود، چون نقد اثرگذار آن علیه مافیای سدسازی که بودجه‌های هنگفت و فاینانس‌های کلان جذب می‌کردند، برای برخی خوشایند نبود. جالب است بدانید که کمتر از ۱۰ درصد از سدهای کشور در تولید برق نقش دارند.»

این محصول مستند ندارد.

رحمانی زمانی که درباره موج جدید مستندسازی در حوزه محیط‌زیست صحبت می‌کند، لحنش نشان می‌دهد که فردی است که سال‌ها در مقابل قالب‌های تحمیلی و دغدغه‌های شخصی مبارزه کرده است: «در جهان، مخصوصاً در این دهه، مستندسازان به دنبال روایت‌هایی هستند که از مرزهای تلویزیون فراتر برود. ما مستقل‌ها هرگز برای سیاست یا جلب رضایت دیگران فیلم نساخته‌ایم؛ فیلم‌هایمان پاسخگوی سوالات درونی خودمان است.»

او یادآوری می‌کند که تا چند سال پیش، سینمای مستند در سایه رسانه‌های بزرگ قرار داشت، اما اکنون وضعیت تغییر کرده و فعالان محیط‌زیستی و مستندسازان مستقل دوباره میدان را در دست گرفته‌اند: «آن‌ها در تلاشند فرمول خاص خودشان را پیدا کنند؛ می‌خواهند هم زندگی در جهان توسعه‌یافته را نشان دهند و هم مشکلات واقعی مردم را به تصویر بکشند.» در عین حال، گلایه‌ای هم دارد: «بسیاری را به سمت جشنواره‌ها سوق داده‌اند؛ انگار جایزه اهمیت بیشتری دارد تا دغدغه‌های انسانی.» با این حال، او به نسل جدیدی که به مسائل محیط‌زیستی انسانی و حیوانی حساس است، احترام خاصی می‌گذارد؛ نسلی که به نظر او، فرم‌های تحمیلی جشنواره و تلویزیون را نمی‌پذیرد و کارشان شخصی‌تر، خلاقانه‌تر و هنری‌تر است.

رحمانی وضعیت فعلی مستندسازی را هم بی‌پرده توصیف می‌کند: «در بسیاری از کشورها، مستند تبدیل به کالایی شده است؛ چیزی که باید مطابق خواست تلویزیون‌ها تولید شود. حتی فستیوال‌های معتبر جهان هم بخش هنری خود را کم‌رنگ کرده‌اند و فیلم‌های مستقل را کنار گذاشته‌اند. اما این جریان هنوز زنده است؛ چون ما هنوز بدون حمایت و بودجه خاصی فعالیت می‌کنیم، ولی با این امید که فیلم‌هایمان بتوانند کسی را تکان دهند و فردیت انسان‌ها حفظ شود.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار