راز ماندگاری سریال یوسف پیامبر در دل مخاطبان
چرا سریال یوسف پیامبر همچنان محبوبترین و شکستناپذیرترین اثر تلویزیونی است؟
علت محبوبیت ماندگار سریال یوسف پیامبر، کیفیت، داستانسرایی و نوستالژی است که همچنان در دل مخاطبان جای دارد.
در روزهای کنونی، بررسی فهرست پربینندهترین برنامههای تلویزیون در فصل پاییز، دوباره یک حقیقت قدیمی اما آزاردهنده را به یادمان میآورد: باز هم سریالهایی مانند «یوسف پیامبر»، «زیر آسمان شهر»، «مختارنامه»، «اولین شب آرامش» یا حتی «شبهای برره» در بازپخشها بیشتر دیده میشوند تا آثار تازه و با هزینههای چندصد میلیاردی که روی آنتن میروند.
طبق گزارش ایران، در شبکههای تلویزیونی، زمانی که بازپخشهایی چون «خانه بهدوش» یا «میوه ممنوعه» در ساعت 11 صبح توجه مخاطبان را مجدداً جلب میکنند، سریالهای جدید شبانه با وجود تبلیغات فراوان و هزینههای بالا، نتوانستهاند اعتماد بیننده را جلب کنند.
وضعیت برای تلویزیون زمانی دردناکتر میشود که در همان زمان، پلتفرمهای نمایش خانگی با تولیداتی مانند «تاسیان»، «وحشی»، «زخم کاری» یا «شکارگاه»، نهتنها بازار را در دست گرفتهاند، بلکه هر قسمت از آنها ساعتها در شبکههای اجتماعی مورد بحث قرار میگیرد. این تفاوت عمیق میان دو جهان آنقدر جدی شده است که نمیتوان صرفاً به بهانه نوستالژی یا تغییر ذائقه مردم از کنار آنها گذشت؛ موضوع اصلی شکاف در کیفیت تولید، ساختار مدیریتی و درک صحیح نیاز مخاطب است.
وقتی امروز مردم ترجیح میدهند برای چندمین بار فصلهایی از «ساختمان پزشکان» را تماشا کنند، با آن صحنههای ساده و دکورهای محدود اما طنز تیز و آزاد، نشان میدهد تلویزیون دیگر حتی توانایی بازتولید استانداردهای سابق خود را ندارد. «مختارنامه» با تولید سنگین و روایت جذاب خود، هنوز از نظر کیفیت بصری و فیلمنامه نسبت به بسیاری از آثار تاریخی جدید برتری دارد.
«اولین شب آرامش» با ملودرام منسجم و شخصیتهای باورپذیر، همچنان نمونهای از قصهگویی سالم و دقیق در تلویزیون است. حتی سریالهای مناسبتی که در رمضانهای گذشته بخش اصلی خانوادهها بودند، مانند «خانه بهدوش»، «صاحبدلان»، «میوه ممنوعه» یا «بزنگاه»، آنچنان پیوستگی، جذابیت و هویت داشتند که تماشای مجددشان پس از دههها همچنان لذتبخش است. عجیب نیست که مردم به سراغ آنها میروند؛ چون چیز تازهای برای جایگزینی ندارند.
تلویزیون امروزی در حال رقابت شدیدی است که در عرض چند ثانیه، مخاطب وارد پلتفرمهای مختلف شده و با سریالهایی روبهرو میشود که از نظر نورپردازی، ریتم تدوین، کیفیت بازیگری و عمق داستان، استانداردهای روز دنیا را ارائه میدهند.
«تاسیان» با طراحی صحنه دقیق، گریمهای حسابشده و بازیهای فوقالعاده، نشان میدهد که اگر بودجه و آزادی لازم در اختیار سریال قرار گیرد، میتواند کیفیت قابل قبولی داشته باشد. «وحشی» با داستانی بیپرواتر و ریتم تند، مخاطب را به قسمت بعد ترغیب میکند. «زخم کاری» با اقتباس هوشمندانه از ادبیات، شخصیتهایی خلق کرده است که در فرهنگ پاپ باقی میمانند.
«شکارگاه» با استانداردهای بصری سینمایی ساخته شده و در هر قسمت، مخاطب را غافلگیر میکند. این آثار نشان میدهند مشکل تلویزیون، مشکل سلیقه مردم نیست؛ بلکه مشکل در رقابت جدی و استفاده نکردن از الگوهای نوین و خلاقانه است.
سریالهای قدیمی تلویزیون بر پایه تفکر، صبر و تیمهای حرفهای ساخته میشدند. «مختارنامه» ده سال تحقیق و نگارش پشت خود دارد، و «شبهای برره» حاصل آزادی و ریسکپذیری گروهی است که اجازه داشتند جهانهای تازهای خلق کنند. «اولین شب آرامش» بر روابط انسانی تمرکز داشت و بدون زیادهگویی، قصه را روایت میکرد.
حتی سریالهایی مانند «خانه بهدوش» یا «میوه ممنوعه»، با وجود فضای طنز و خانوادگی، داستانهایی داشتند که با زندگی واقعی مردم همراستا بودند. این سریالها برای مخاطب احترام قائل بودند؛ احساس میکردند نویسنده برای او وقت گذاشته، شخصیتها کامل شدهاند و کارگردان قصد دارد جهانی خاص بسازد.
در مقابل، بسیاری از سریالهای جدید تلویزیون درگیر مشکلات ساختاری هستند. فیلمنامهها اغلب عجولانه نوشته میشوند، جای فیلمسازان مجرب در شبکهها خالی است و فرآیند تولید به سرعت انجام میشود. نتیجه این است که یا سوژههای جسورانه وجود ندارد، یا شخصیتهای پیچیده ساخته نمیشوند، و نه ریتم سریالها سریع است و نه استانداردهای بصری رعایت میشود.
نسل جدید، با تماشای سریالهای خارجی، عادت کرده است به فیلمنامههای کوتاه اما پرمحتوا، با سرعت، عمق و کیفیت بالا. نوجوانی که «بریکینگ بد»، «گیم آف ترونز»، «Money Heist» یا سریالهای کرهای و ترکی را دیده است، چگونه میتواند با سریالی کنار بیاید که تعلیقهای سطحی و گرهگشاییهای تکراری دارد؟ مخاطب امروز دیگر همان فرد دهه هشتاد نیست؛ او بسیار باسوادتر، حساستر، بیحوصلهتر و سختگیرتر شده است. اگر یک قسمت او را راضی نکند، هزار گزینه دیگر در انتظارش است.
دوام محبوبیت سریالهای قدیمی هشدار روشنی است: مردم هنوز تلویزیون را دوست دارند و اگر اثری ساخته شود که استانداردهای «مختارنامه»، «شبهای برره» یا «اولین شب آرامش» را داشته باشد، همانقدر پرمخاطب خواهد شد. ثابت شده است که مردم با بیکیفیتی مشکل دارند، نه با تلویزیون. اگر تلویزیون خودش را با نیازهای امروز هماهنگ کند، اگر قصهگویی جسورانه داشته باشد، و به خلاقیت نویسندگان فرصت دهد، تماشاگران به تماشای برنامههای تلویزیونی خواهند نشست.
برای رقابت و شکست خاطرات شیرین، باید کیفیتی ساخت که در حافظه بماند. در غیر این صورت، مردم همچنان به سراغ سریالهای قدیمی میروند، چون در میان انبوه آثار جدید، همان سریالهایی که «واقعاً سریالاند»، هنوز جایگاه خاص خود را دارند.