کد خبر: 53786

جنجال و هیجان‌سازی در تاک‌شوهای ایران؛ کاهش کیفیت محتوا

انفجار تاک‌شوهای جنجالی در ایران؛ چگونه هیجان‌سازی و جذب کلیک‌ها کیفیت محتوا را کاهش داد؟

تحلیل تأثیر هیجان‌سازی و جنجال در برنامه‌های تلویزیونی ایران و کاهش کیفیت محتوا در فضای رقابتی امروز

انفجار تاک‌شوهای جنجالی در ایران؛ چگونه هیجان‌سازی و جذب کلیک‌ها کیفیت محتوا را کاهش داد؟

در روزهای حاضر، اگر نگاهی به فضای رسانه‌ای ایران بیندازیم، با تصویری روبه‌رو می‌شویم که پر از امواج مداوم برنامه‌های گفت‌وگو محور است. این برنامه‌ها، همچون توفانی قدرتمند، خانه‌ها، پلتفرم‌های پخش خانگی و شبکه‌های اجتماعی را در نوردیده‌اند. مجریان و بازیگرانی که روزگاری ستاره‌های صداوسیما بودند، اکنون به تولیدکنندگان محتوای مستقل پیوسته‌اند و در بسترهای آنلاین یا کانال‌های شخصی خود، محتوا تولید می‌کنند.

اگر تمامی این برنامه‌ها را در قالب یک نقشه ترسیم کنیم، شکل یک کهکشان رسانه‌ای به خود می‌گیرد. در مرکز این کهکشان، چند چهره بسیار شناخته‌شده قرار دارند و برنامه‌های بیشتری در حلقه‌های اطراف این مرکز در حال چرخش هستند. کارشناسان حوزه رسانه به نکته مهمی اشاره می‌کنند: هر چه از هسته مرکزی فاصله می‌گیریم، احتمال مشاهده محتواهای مفیدتر و جدی‌تر بیشتر می‌شود. در مقابل، قسمت مرکزی این شبکه مملو از برنامه‌هایی است که با محتوای سطحی، سخنان بی‌محتوا و صحنه‌آرایی‌های صرف برای جذب مخاطب طراحی شده‌اند.

فرمول‌های همیشگی: زمانی که هدف، تنها سرگرمی است، پرسش‌ها خاموش می‌شوند.

یکی از مشکلات اصلی در تاک‌شوهای نوین، تکرار الگوهای ساختاری و محتوایی است. این برنامه‌ها غالباً شباهت زیادی به هم دارند: زبانی ساده و گفتگوهای سطحی که از عمق موضوعات پرهیز می‌کنند، دعوت از مهمانان جنجالی یا تلاش برای کم‌رنگ کردن پرسش‌های چالشی.

وقتی مجری با مهمانش جمله‌ای بی‌سند و خارج از چارچوب مصاحبه می‌شنود، انتظار ندارد از او پرسیده شود «خب این حرف چه اهمیتی دارد؟» زیرا در واقع، هدف اصلی این برنامه‌ها سرگرمی صرف و جذب بیش‌ترین تعداد تماشاگر است، نه نقد حرفه‌ای یا تبادل دانش عمیق.

طراحی ساختاری این تاک‌شوها، ترکیبی از لحظات کوتاه و هیجان‌انگیز است که کاربران را وادار به کلیک و واکنش در فضای مجازی می‌کند. محور اصلی این برنامه‌ها، جلب توجه مخاطب است و بس. فرمول اقتصادی آن‌ها بسیار ساده است: هر چه توجه بیشتر باشد، درآمد بیشتری حاصل می‌شود. زمانی که درگیری لحظه‌ای و واکنش‌های فوری در اولویت قرار می‌گیرند، محتوای سخنان و تاثیرگذاری واقعی آن بر جامعه کم‌رنگ می‌شود و از اهمیت می‌افتد.

بازاریابی احساسی و شعار «بیایید و ببینید چه خبر است!»

در دنیای امروز، بازاریابی مبتنی بر هیجان و جلب توجه مخاطب، تاثیر قابل توجهی بر شکل‌گیری و روند تاک‌شوهای ایرانی گذاشته است. در محیط پرهیاهوی رسانه‌ای، موفقیت به کسانی اختصاص یافته است که راه‌های غیرمتعارف و اغلب جنجالی را در پیش می‌گیرند. این روند در برنامه‌های ایرانی نیز به وضوح مشاهده می‌شود.

برخی مجریان برای جلب توجه، مهمانان خود را وادار می‌کنند تا درباره مواد مخدر مورد علاقه‌اشان صحبت کنند، در حالی که برخی دیگر نقش بازجو را ایفا می‌کنند تا بخش‌های جنجالی و خبرساز را از زبان مهمانان، به ویژه چهره‌های دانشگاهی، بیرون بکشند. هم‌زمان، تمرکز زیاد بر لحظه‌های تند و تیز و وایرال کردن آنها، باعث می‌شود اثر واقعی گفت‌وگوها بر جامعه کم‌رنگ و بی‌اثر شود. این تمرکز بیش از حد بر جلب توجه‌های لحظه‌ای، به راحتی ارزش و اهمیت پیام‌های رد و بدل شده در برنامه‌ها را نادیده می‌گیرد.

در چرخه جذب مخاطب و کسب درآمد، دعوت از مهمانان عجیب و غریب چندان غیرمنتظره نیست. حتی دعوت از افراد جنجالی و معروف در میان اراذل و اوباش یا افراد کم‌سواد، در این فضا طبیعی به نظر می‌رسد. در این ساختار، تفاوت‌های اقتصادی میان مهمانان، چه صاحب‌منصب و چه غیر آن، چندان ملموس نیست. مجریانی که در طول گفت‌وگو به اشتباهات علمی یا ادبی مهمانان واکنش نشان نمی‌دهند، چگونه می‌توانند نقش مرجع و مروج دانش را ایفا کنند؟ به این ترتیب، ساختار بسیاری از تاک‌شوها سطحی و تکراری است و برای جذب مخاطب، به راحتی از خطوط قرمز حرفه‌ای عبور می‌کند.

یادگیری‌هایی از بازار پرجنب‌وجوش

نمونه‌ای قابل توجه از این آشفتگی در برنامه «رُک شو» با اجرای مجید واشقانی دیده می‌شود. دعوت از یکی از جنجالی‌ترین شرورهای تهران به این برنامه، واکنش‌های گسترده و اغلب منفی را برانگیخت. منتقدان معتقد بودند که هدف مجید واشقانی جز جنجال‌آفرینی نبوده است. مخاطبان نیز به سرعت نیت پشت‌پرده را درک کردند و موجی از انتقادات علیه او و گروهش شکل گرفت. در نهایت، برنامه «رُک شو» به نظر می‌رسد که توبیخ شد و آن قسمت جنجالی حذف گردید.

این نمونه هشدار جدی است که رویکرد «هرچه برای دیده شدن» می‌تواند منجر به دعوت از مهمانان بی‌ربط و بی‌اخلاق در رسانه شود. در سوی مقابل، برنامه طنز گفت‌وگو محور «پامپ» با اجرای امیرحسین قیاسی در فصل اول خود موفقیت قابل توجهی داشت، اما در فصل جدید، شاهد کاهش کیفیت آن هستیم. تحلیلگران هشدار می‌دهند که قیاسی برای حفظ جذابیت، به شوخی‌های سطحی‌تر و دم‌دستی‌تر روی آورده است. وقتی موضوع و لحن خاص برنامه کنار می‌رود، آن‌ها ناچار به تکرار کلیشه‌ها و شوخی‌های نازل می‌افتند.

فرار از تمرکز بر تجارت و بازگشت به اصول بنیادی

بحران کیفیت در برنامه‌های تاک‌شوی ایرانی ریشه‌ای عمیق دارد و ناشی از تبدیل این برنامه‌ها به یک تجارت کامل است. زمانی که هدف اصلی یک برنامه تنها جذب توجه و تبدیل بازدیدها به درآمد است، سازندگان بیشتر به دنبال راه‌حل‌های کوتاه‌مدت و جنجالی می‌روند. تجربیات نشان داده است که هرگاه معیار سنجش موفقیت، تعداد کلیک‌ها یا بازدیدها باشد، استانداردهای محتوایی نادیده گرفته می‌شوند و کیفیت کاهش می‌یابد.

برای حل این مشکل، کارشناسان رسانه معتقدند که سازندگان تلویزیونی و تهیه‌کنندگان باید هدف سرگرمی صرف را کنار بگذارند و بیشتر بر محتوا و نوآوری تمرکز کنند. برگزاری گفت‌وگوهای تخصصی و عمیق با مهمانانی که دانش و تجربه دارند، می‌تواند راه‌حل مناسبی باشد. واضح است که افزایش جذابیت برنامه‌ها الزاما به معنای اغراق در داستان‌سرایی یا نادیده گرفتن اصول نیست؛ بلکه با تحقیق و برنامه‌ریزی بهتر می‌توان موضوعات جذاب و در عین حال مفید را برای گفتگو انتخاب کرد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار