کد خبر: 53264

گفت‌وگو با امین سعدی درباره نمایش «ساحلی‌ها» و نوآوری در تئاتر

گفت‌وگو با امین سعدی درباره نمایش «ساحلی‌ها»: تجربه‌ای تصویری، شاعرانه و نوآورانه در تئاتر معاصر

گفت‌وگو با امین سعدی درباره نمایش «ساحلی‌ها»: تئاتری تصویری، شاعرانه و نوآورانه در تئاتر معاصر ایران

گفت‌وگو با امین سعدی درباره نمایش «ساحلی‌ها»: تجربه‌ای تصویری، شاعرانه و نوآورانه در تئاتر معاصر

امین سعدی در نمایش «ساحلی‌ها» با بازنویسی جهان شخصی خود، متن چهار ساعته را به یک اجرای ۸۰ دقیقه‌ای تبدیل کرده است. در این اثر، نور، موسیقی و تصویر نقش مهمی در زنده کردن روایت و احساس شخصیت‌ها ایفا می‌کنند. کارگردان بر اهمیت تمرین‌های طولانی و دقت در جزئیات تأکید دارد و معتقد است حضور چهره‌های فضای مجازی نباید اولویت را بر کیفیت و محتوای اثر تحمیل کند. «ساحلی‌ها» مرز میان خیال و واقعیت را کم‌رنگ کرده و تماشاگر را به سفری تصویری و شاعرانه دعوت می‌کند.

از شروع نخستین شعله تا تولد گروه «ساحلی‌ها»

بیایید از ایده اولیه شروع کنیم. چگونه «ساحلی‌ها» به ذهن‌تان رسید؟ چه چیزی سبب شد که به سراغ نوشتن این متن بروید؟

مدتی قبل، متن «آتش‌سوزی‌ها» را خوانده بودم و این آشنایی نقطه شروعی برای مسیر جدیدی شد. در پی آثار دیگر نویسنده گشتم و دو اثر را پیدا کردم: «ساحلی‌ها» و «انفجاری در قلب». یکی درباره پدران سرزمین و دیگری روایت مادران آن بود. هر دو اثر با خاک و مفاهیم ریشه ارتباط داشتند و این پیوند، من را مجذوب خود کرد. در همان زمان با آثار وجدی معود آشنا شدم؛ نگاه شاعرانه، دید فلسفی، تجربه‌های سینمایی و قدرت تصویرسازی او برایم الهام‌بخش بودند. احساس کردم جهان او به من نزدیک است و این احساس نزدیک بودن، اولین قدم در تصمیم‌گیری‌ام شد. از سوی دیگر، متن به شکل عجیبی تصویری بود؛ موقعیت‌های پرجزئیات، رفت‌وآمد میان ذهن و واقعیت و امکان خلق فضایی که مرز تئاتر و رسانه را در می‌نوردید. احساس کردم می‌توانم جهان خودم را بر پایه این ساختار بنا کنم.

بازنویسی، فرآیند تغییر و اصلاح متن به منظور بهبود ساختار و وضوح آن است، در حالی که فشرده‌سازی، کاهش حجم و کوتاه‌تر کردن متن طولانی است.

متن اصلی بسیار طولانی و مفصل بود و اجرای آن حدود چهار ساعت زمان می‌برد. به دلیل عدم امکان اجرای کامل چنین متنی، تصمیم گرفتم آن را بازنویسی کنم. در این فرآیند، ساختار اصلی متن را حفظ کردم، روایت را در جای خودش نگه داشتم و تنها به سمت فشرده‌سازی متن رفتم. متن از زبان شاعرانه‌ای برخوردار بود و شامل فرازهایی بود که در صفحات بعد تکرار می‌شدند. این بخش‌ها را بررسی کردم، ریتم آن‌ها را تنظیم کردم و بار ادبی زیادی داشتند را سبک کردم. در نهایت، عصاره روایت را نگه داشتم و متن را به یک نمایش حدود ۸۰ دقیقه‌ای تبدیل کردم؛ اثری که هم هویت متن را حفظ می‌کند و هم با مخاطب امروزی ارتباط زنده برقرار می‌کند.

نور و موسیقی؛ زبان دوم داستان‌گویی

در کار من، نور و موسیقی جایگاه ویژه‌ای دارند. آیا این انتخاب از ابتدا مشخص شده بود؟

این عناصر برای جذب مخاطب طراحی نشده‌اند؛ بلکه معتقدم جهان درونی اثر باید فرم را شکل دهد. از همان ابتدا، در ذهنم نور، موسیقی، تصویر و حتی مدیایی که در اثر به کار می‌برم، شکل گرفته بود. «ساحلی‌ها» متنی است که لحظاتی شبیه بازی در یک فیلم دارد و همین موضوع برای من فرصت و دریچه‌ای برای وارد کردن امکانات سینما به فرم اثر فراهم کرد. در مسیر کارگردانی سریال و تجربه‌های پشت‌صحنه، توانستم روایتی چندلایه و تدوین‌شده بسازم. نمایش شامل چندین صحنه است و نقش تدوین موازی در آن بسیار مهم است. ما جهان بیرونی را وارد درون شخصیت‌ها می‌کنیم؛ سفری از بیرون به سمت کابوس‌های پنهان. این سفر بدون نورپردازی دقیق و موسیقی که تنش و ریتم ایجاد کند، کامل نمی‌شود. صحنه چهارم، در واقع، یک «ساحت سینمایی» بود و مدیا در کنار بازیگران، روایت را پیش می‌برد.

از فضاهای دولتی تا رشد بی‌وقفه سالن‌های خصوصی

در سال‌های اخیر، تعداد سالن‌های خصوصی به طور قابل توجهی افزایش یافته است. این روند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وجود سالن‌های خصوصی در اصل یک فرصت ارزشمند است، اما مشکل زمانی شروع می‌شود که بدون برنامه‌ریزی و سطح‌بندی مناسب، تعداد زیادی از آن‌ها راه‌اندازی می‌شود. در آمریکا، ساختارهای مشخصی مانند برادوی و آف‌برادوی وجود دارند که هرکدام مخاطبان و سطح خاص خود را دارند. ما چنین نظم و ساختاری نداریم و کارگردان، سالن و حتی شیوه اجرا باید بر اساس سطح‌بندی مشخص باشد تا تماشاگر بداند چه نوع نمایشی قرار است تماشا کند.

معمولاً در سالن‌های خصوصی چند اجرا پشت سر هم برگزار می‌شود، که این امر محدودیت‌هایی در تغییر دکور، زمان استراحت، گفتگو با مخاطب یا تمرکز بر جزئیات فنی ایجاد می‌کند. اقتصاد این سالن‌ها به گونه‌ای است که تئاترهای با کیفیت پایین اما پرفروش، فضای صحنه را اشغال می‌کنند و این موضوع فشار مالی بر آثار حرفه‌ای وارد می‌سازد. بسیاری از هنرمندان و دوستان من در این حوزه ضررهای قابل توجهی دیده‌اند.

همچنین، تماشاگران در این وضعیت دچار سردرگمی شده‌اند، چراکه توانایی مالی برای تماشای آثار حرفه‌ای را ندارند، و این مسأله به کاهش کیفیت کلی تئاتر در جامعه منجر شده است.

آغاز فعالیت شخصیت‌های اینستاگرامی؛ فرصت یا چالش؟

افزایش حضور بلاگرها و شخصیت‌های فضای مجازی در تئاتر موضوعی است که قابل تأمل است. دیدگاه من در این باره بر اصل حضور افراد متمرکز نیست، زیرا هر فرد آزاد است در چه زمینه‌ای فعالیت کند. نکته مهم‌تر در اینجا کارگردانی است؛ اینکه هدف کارگردان از دعوت این افراد چیست. اگر حضور این افراد در اثر به منظور پاسخگویی به نیازهای اقتصادی یا هم‌سو با درخواست‌های جهان هنر باشد، می‌توان در این باره صحبت کرد. اما زمانی مشکل ایجاد می‌شود که هدف از اجرا چیز دیگری باشد و محتوا اهمیت خود را از دست دهد. من مشکلی با حضور انسان‌ها ندارم، بلکه مسئله اصلی به اولویت‌های کارگردان مربوط می‌شود. اگر کارگردان بر کیفیت، محتوا و تمرین تأکید کند، تصمیمات او منطقی و سنجیده خواهد بود. بسیاری از افراد از این حضور برای دیده‌شدن بهره می‌برند، اما جایگاه واقعی هنر در جای دیگری قرار دارد و باید حفظ شود.

پایداری اقتصادی برنامه‌های نمایشی جدی

آیا آثار نمایشی در شرایط اقتصادی فعلی شانس ماندگاری دارند؟

من به مسئله اقتصاد در هنر فکر می‌کنم؛ زیرا می‌دانم اگر هزینه‌های یک اثر جبران نشود، ساخت اثر بعدی دشوارتر می‌شود. مثلاً دکور نمایش «ساحلی‌ها» هزینه زیادی داشت؛ لباس، موسیقی، رسانه و طراحی صحنه همگی هزینه‌بر بودند. بنابراین، اهمیت دارد که مخاطبان بیایند و اثر بتواند هزینه‌های خود را جبران کند. با این حال، نقش سیاست‌گذاری نیز بسیار مهم است. در برخی کشورها، دولت به تماشای تئاتر یارانه می‌دهد که این امر به رونق هنر کمک می‌کند. در ایران، اگر تبلیغات مناسب و حمایت رسانه‌ها وجود داشته باشد، حتی آثار مدرن و پست‌مدرن نیز می‌توانند فروش خوبی داشته باشند. نمونه‌های زیادی از این موفقیت‌ها دیده‌ام. هر اثر، مخاطب خاص خود را دارد؛ مهم این است که این مسیر با ابزارهای صحیح و حمایت‌های لازم پشتیبانی شود.

دعوت به دیدن؛ چه دلایلی ما را به تماشای «ساحلی‌ها» ترغیب می‌کند؟

ما برای این پروژه تمام توان و انرژی‌مان را به کار گرفتیم. از مراحل اولیه تمرین‌ها تا قبل از شروع جنگ ۱۲ روزه، روند کار به صورت منظم و برنامه‌ریزی شده پیش می‌رفت. با آغاز جنگ، تمرین‌ها متوقف شدند و بازسازی گروه زمان‌بر شد، اما پس از مدتی مجدداً به کار ادامه دادیم و بار دیگر به مسیر اصلی بازگشتیم. در طول این مدت، حدود هفت تا هشت ماه به صورت مستمر و بی‌وقفه تمرین کردیم. هر جزئیاتی در طراحی کار به دقت مورد توجه قرار گرفت و وسواس من در تمرینات همواره همین اندازه است. هیچ‌کدام از پروژه‌هایم کمتر از شش ماه تمرین و آماده‌سازی نداشته‌اند.

تئاتر زمانی که در تمرین ساخته می‌شود، در نهایت در روی صحنه نیز ظاهر می‌گردد. به همین دلیل، از مردم دعوت می‌کنم تا خودشان جهان این نمایش را ببینند و تجربه کنند. بازخوردها، به‌ویژه از دانشگاه‌ها و به‌خصوص دانشگاه‌های روانشناسی، بسیار مثبت بوده است. «ساحلی‌ها» در کنار دیگر پروژه‌های امسال من، بر روایت و داستان تمرکز دارد؛ برخلاف آثار قبلی من که بیشتر ضدقصه بودند. معتقدم این تجربه برای مخاطب امروز، جذاب و متفاوت خواهد بود.

ابتکار در قالب و واکنش مخاطب

نظرتان درباره وضعیت تجربه‌گرایی و تئاتر غیرروایی چیست؟ آیا تماشاگران آمادگی مواجهه با این نوع آثار را دارند؟

تماشاگر ایرانی تمایل دارد با مفاهیم نو و نوآوری‌های هنری ارتباط برقرار کند. نکته مهم این است که کارگردان باید به سبک و رویکرد شخصی خود وفادار بماند. من همواره آثارم را بر پایه فرمالیسم و جهان شخصی خود طراحی می‌کنم و تجربه نشان داده است که مخاطب با تلاش و زحمت درک صحنه‌ها، ارتباط برقرار می‌کند. در واقع، تماشاگران هوشمندتر از آن چیزی هستند که تصور می‌شود؛ آنها به سرعت تلاش گروه را تشخیص می‌دهند و در صورتی که اثر با کیفیت باشد، آن را حمایت می‌کنند و مبلغ آن می‌شوند.

ما ایرانی‌ها ذاتاً علاقه‌مند به قصه‌گویی هستیم، و این ویژگی در لایه‌های فرهنگی ما ریشه دارد. زمانی که آثار غیرروایی اجرا می‌شود، برای بخش قابل توجهی از مخاطبان تجربه‌ای نو و منحصر به فرد است، در حالی که برای برخی دیگر ممکن است از ذائقه خارج باشد. این امر طبیعی است، زیرا هنر همیشه بخشی از سلیقه فردی است. مهم این است که مسیر تجربه‌گرایی همواره باز بماند و گروه‌های هنری فرصت داشته باشند آثار خود را بر اساس نگاه و سبک شخصی‌شان خلق کنند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار