موزیکالهای ایرانی، هزینههای بالا و آینده پرچالش
تولیدات پرهزینه و رویای تئاتر مدرن در ایران؛ آیندهای پرچالش و فرصتهای نوین
بررسی هزینهها، چالشها و فرصتهای موزیکالهای ایرانی در مسیر تئاتر مدرن و آیندهای پرچالش و نوآورانه در ایران
در سالهای اخیر، سالنهای تئاتر در ایران شاهد صحنهآراییهایی بودهاند که پیشتر تنها در ویدئوهای پشتصحنه برادوی دیده میشد. آثار پرجزئیاتی مانند «الیور توئیست» و «مری پاپینز»، با دکورهای عظیم، بازیگران شناختهشده و گروههای اجرایی چندصدنفره روی صحنه رفتهاند و تجربهای متفاوت برای تماشاگرانی رقم زدهاند که معمولاً تئاترهای سادهتر را ترجیح میدادند.
این روند جدید با فروشهای قابل توجه همراه شد و باعث شکلگیری بحثهایی در مورد هزینهها، ابعاد تولید و جایگاه موزیکال در اقتصاد تئاتر ایران شد. در این گزارش، نگاهی کلی به آنچه در چند سال اخیر بر موزیکالهای ایرانی گذشته است، داریم؛ از هزینههای سرسامآور تا فرصتهای بالقوهای که برخی هنرمندان از آن به عنوان «راهی برای بازگرداندن مخاطب» یاد میکنند.
سرمایهای که از میان میرود
راهاندازی یک نمایش موزیکال در ایران فراتر از صرفاً اجاره سالن، تمرینهای چندماهه و استخدام چند بازیگر است. برای برگزاری یک اجرای استاندارد، هزینهها به مراتب بیشتر از تئاترهای معمولی میشود؛ زیرا نیاز به گروهی بزرگتر، اجرای موسیقی زنده، طراحی نورپردازی پیچیده و ساخت دکوری که تا حد امکان شباهت به نمونههای جهانی داشته باشد، وجود دارد. گزارشهای متعددی نشان میدهد حتی برای یک تئاتر ساده با چند بازیگر، بودجهای چندصد میلیون تومانی لازم است.
تصور کنید نمایشی روی صحنه برود که بیش از سی یا چهل بازیگر دارد؛ در این حالت، هزینهها از چند میلیارد تومان عبور میکند. نمونهای مشهور در این زمینه، «الیور توئیست» است، که گفته میشود هزینههای آن میلیاردها تومان بر گروه تحمیل کرده است. برای جبران این هزینهها، نیاز است که اثر چندین ماه روی صحنه باشد و تبلیغات گستردهای انجام شود، تا سرمایهگذاری به سودآوری برسد. این شرایط منجر به افزایش قابل توجه قیمت بلیتها شده است؛ میانگین قیمت بلیت در اجراهای امسال بیش از یک میلیون تومان است، عددی که بسیاری از تماشاگران را ناخواسته در جایگاه «تماشاگر لوکس» قرار میدهد.
پیوستههای زیرساختی که با تأخیر مواجه میشوند
مشکل اصلی در زمینه موزیکال در ایران تنها محدود به مسأله دستمزدها یا تعداد محدود بازیگران نمیشود، بلکه کمبود زیرساختهای لازم بزرگترین چالش است. سالنهایی که در طول سالها برای اجرای نمایشهای رئالیستی و کمهزینه طراحی شدهاند، توانایی پشتیبانی از سازههای عظیم، صحنههای متحرک و ارکسترهای بزرگ را ندارند. به همین دلیل، برخی گروهها به دنبال فضاهای جایگزین رفتهاند. برای نمونه، اجرای نسخه جدید «الیور توئیست» در پاییز ۱۴۰۴ در استادیوم تنیس مجموعه انقلاب، نشان داد تهران هنوز سالن استاندارد و مناسب برای اجرای موزیکالهایی در مقیاس بزرگ ندارد.
در این نوع اجراها، استفاده از دکورهای عظیم، صحنههای گردان و حضور حدود دویست نفر در تیم اجرایی، نیازمند امکاناتی است که حتی بزرگترین سالنهای پایتخت قادر به برآورده کردن آن نیستند. با وجود این تلاشها، کیفیت اجرایی همیشه مورد تحسین قرار نگرفته است. برخی منتقدان معتقدند که بسیاری از موزیکالها با وجود تجهیزات گسترده، به دلیل استفاده نادرست از فناوری یا ضعف در انتخاب بازیگران آوازخوان، دچار مشکلات فنی شدهاند. تفاوت این نقدها با تئاترهای کلاسیک در این است که کوچکترین خطا در موزیکال، بلافاصله آشکار میشود، چرا که مخاطب آن را با استانداردهای جهانی میسنجد و سریعتر متوجه نواقص میشود.
مخاطبی که بازگشته و مخاطبی که هنوز نرسیده است
در کنار تمامی چالشها، موزیکالها توانستهاند جمعیت قابل توجهی از مخاطبان جدید را به سالنهای تئاتر جذب کنند. خانوادهها، نوجوانان و کسانی که معمولاً تئاتر را انتخاب نمیکردند، با شور و اشتیاق به تماشای این اجراها روی آوردند. آمار برخی آثار نشان میدهد که در مدت چند ماه، بیش از صد هزار نفر برای دیدن یک نمایش بلیت تهیه کردهاند؛ رقمی که مدتها در تئاتر ایران بیسابقه بود.
با این حال، باید توجه داشت که قیمت بلیت نقش مهمی در محدود کردن دامنه مخاطبان ایفا میکند. بخش قابل توجهی از جامعه شهری با هزینههای بالای زندگی دست و پنجه نرم میکند و سهم فرهنگ در سبد هزینههای خانوار همواره در اولویت پایینتری قرار دارد. پرداخت هزینه بلیتهای میلیون تومانی برای بسیاری از خانوادهها ممکن نیست و این موضوع محدودیتهایی برای تماشاگران ایجاد میکند.
این مسئله سبب شده است که بسیاری، موزیکالها را به عنوان نوعی تفریح خاص طبقه برخوردار تلقی کنند. با وجود این، برخی کارشناسان اقتصاد هنر بر این باورند که همین آثار پرمخاطب، محرک اولیه برای رونق هنرهای نمایشی هستند. آنها معتقدند اگر تئاتر بخواهد در ایران پایدار بماند، تولید آثار بزرگ و جذب تماشاگران گسترده امری ضروری است. از دیدگاه این گروه، موزیکالها با ایجاد فرصتهای شغلی، ساختاردهی به فرآیند تولید و جلب توجه بیشتر مخاطبان، میتوانند به تقویت و توسعه اکوسیستم هنرهای نمایشی کمک شایانی کنند.
آینده؛ بین خیال و حقیقت قرار گرفته است.
کارگردانانی که در این حوزه فعالیت میکنند معتقدند موزیکال در ایران یک ظرفیت فرهنگی ارزشمند است؛ ظرفیتی که میتواند روایتهای کلاسیک را به زبان معاصر منتقل کند و تجربهای بیمرز میان نمایش، موسیقی و معماری صحنه خلق کند. با این حال، آینده موزیکال در ایران بستگی به چند عامل کلیدی دارد:
۱. انتخاب اثر مناسب
نمایشهایی که علاوه بر جلوههای بصری و شنیداری، ساختار دراماتیک محکمی دارند و از وابستگی کامل به بازیگران سرشناس رهایی یافتهاند.
۲. توسعه زیرساختها
سالنهای تئاتر نیازمند فناوریهای نوین هستند؛ از نورهای هوشمند گرفته تا سیستمهای صوتی پیشرفته و سازههای صحنهای مقاوم، تا بتوانند در برابر اجراهای گسترده و حجیم دوام بیاورند.
۳. بازنگری در قیمتگذاری
برای جذب مخاطب وسیعتر، ارائه بلیتهای متنوع ضروری است؛ از ردیفهای اقتصادی تا صندلیهای ویژه. این تنوع میتواند تکیه تولیدکنندگان بر قیمتهای بالا را کاهش دهد.
سوالی که هنوز باقی مانده است
موزیکال در ایران همچنان در وضعیتی میان «تجمل» و «ضرورت» قرار دارد. برای برخی از افراد، این نوع نمایشها تجربهای جذاب و هیجانانگیز محسوب میشوند و ارزش قیمت بالای بلیت را دارند. در مقابل، برای گروهی دیگر، موزیکال نمادی از فاصله طبقاتی در فرهنگ است. هر دو دیدگاه واقعی و مبتنی بر شرایط اجتماعی امروز ایران هستند.
با این حال، آنچه مشخص است، افزایش توجه مخاطبان، شکلگیری گروههای حرفهایتر و حرکت تدریجی به سوی استانداردهای جدید است. اگر برنامهریزی منسجمتری انجام شود و مسیر تامین مالی شفافتر گردد، موزیکال میتواند یکی از گزینههای امیدوارکننده برای اقتصاد تئاتر ایران باشد؛ امیدی که در حال حاضر در صحنههای بزرگ و پرنور نمایان است و هر اجرا تلاش میکند بخشی از رویای تئاتر مدرن را تحقق بخشد.