کد خبر: 50712

سنگلج محله تاریخی تهران با میراث غنی و آثار باستانی

سنگلج، محله تاریخی تهران: از قدمت پیش از صفویه تا میراث فرهنگی غنی

محله سنگلج تهران، میراثی پیش از صفویه، با تاریخ غنی، آثار باستانی، مساجد قدیمی، فرهنگ و هویت تاریخی منحصربه‌فرد

سنگلج، محله تاریخی تهران: از قدمت پیش از صفویه تا میراث فرهنگی غنی

همایون عبدالرحیمی، پژوهشگر تاریخ و تهران‌شناس که تألیفات مهمی مانند «ظهیرالدوله؛ ستارگان دربند» و «کوچه پس‌کوچه‌های تهران» را در کارنامه دارد، در شب سنگلج سخنرانی کرد. متن کامل این سخنرانی که به صورت اختصاصی در اختیار ایبنا قرار گرفته است، در ادامه آمده است.

محلات تهران همچون قطعات پازل هستند که کنار هم قرار می‌گیرند و هویت شهر تهران را شکل می‌دهند. جدا از مرزها و جغرافیا، بسیاری از این محلات از نظر فرهنگی و تاریخی مشترکاتی دارند. سنگلج یکی از محله‌های قدیمی و مهم تهران است که در کنار چهار محله اصلی دیگر قرار گرفته است: ارگ، اودلاجان، چاله‌میدان و بازار.

حتی پس از ایجاد محله‌های جدید مانند دولت، نقش سنگلج همچنان پررنگ باقی مانده است و ارتباطات و اتفاقات مشترکی میان این محلات وجود دارد. اگر به سنگلج نگاه کنیم، متوجه می‌شویم در جنوب‌شرقی آن میدان ارگ و محله ارگ قرار دارند؛ یعنی در مرکز قدرت و سلطنت، محله‌ای بسیار مهم. بازار نیز که نماد اقتصاد است، در این منطقه قرار دارد. در منطقه ۱۲ تهران، بیش از سیزده امامزاده و بقعه وجود دارد که نشان‌دهنده ارتباط قوی این منطقه از نظر اداری، اجتماعی، سیاسی و مذهبی است.

اصطلاح «سنگلج» از کلمه «سنگ‌رج» گرفته شده است که به معنی تقسیم آب با پاره‌های سنگ است. مظهر قنات در این محله، آب‌پخش‌کن بوده که یکی از سه منبع اصلی آب تهران محسوب می‌شده است. این آب‌پخش‌کن در محلی قرار داشته است که امروز پارک شهر در آن واقع است. قنات مهران نیز از سه‌راه ضرابخانه و دو چشمه، سرچشمه‌های اصلی آب تهران بودند که آب را به دو مسیر وارد سنگلج می‌کردند: مسیر اول از دباغ‌خانه، محله‌ای قدیمی در سنگلج که در آن کارگاه‌های دباغی قرار داشت و در دوره ناصرالدین‌شاه، این منطقه از نظر بهداشتی وضعیت بهتری پیدا کرد و محل سکونت افراد سرشناسی مانند مجدالدوله و احمد متین‌دفتری، نخست‌وزیر رضاشاه، شد. مسیر دوم از درخونگاه می‌گذشت و از سمت مسجد حاج رجبعلی به باغات جنوبی محله می‌رسید، جایی که بعدها بازارچه‌ای به نام آصف‌الدوله یا قوام‌الدوله ساخته شد.

پیشینه تاریخی سنگلج به گفته بسیاری از محققان، پیش از دوره صفویه است؛ یعنی این محله در زمان قاجار شکل نگرفته است. یکی از شواهد این ادعا، کشفیات باستان‌شناسی در حفاری‌های سال ۱۳۷۷ در میدان حسن‌آباد است که در آن استخوان‌ها و سفال‌هایی متعلق به دوره سلجوقیان کشف شد. محدوده آتش‌نشانی شماره یک تهران که اکنون در میدان حسن‌آباد قرار دارد، در گذشته قبرستان بزرگی بوده است که بعدها تخریب شد و روی آن ساختمان آتش‌نشانی ساخته شد. این آتش‌نشانی، اولین نمونه مدرن در تهران نیست، بلکه نخستین آتش‌نشانی تهران در خیابان امین‌حضور و در محل پاساژ حسینی تأسیس شده است، هرچند روی قبرستان قدیمی ساخته شده است.

این قبرستان، محل دفن تعداد زیادی از افراد مشهور مانند میرزا رضا کلهر، خوشنویس برجسته، پهلوان خراسانی، یکی از پهلوانان معروف تهران، میرزا رضا کرمانی، قاتل ناصرالدین‌شاه، و سر میرزا کوچک‌خان بود که بعدها در رشت دفن شد. تا چند سال پیش، سنگ‌قبر این افراد بر دیواره آتش‌نشانی نصب شده بود، اما متأسفانه امروزه اثری از آن‌ها باقی نمانده است. میدان حسن‌آباد یکی از میدان‌های شاخص و تاریخی تهران است که در گذشته با نام‌های ۳۱ شهریور، ملک‌المتکلمین و هشت‌گنبد شناخته می‌شد (در زبان قدیمی‌تر «هشت‌گنبد» گفته می‌شد).

این میدان متعلق به میرزا یوسف مستوفی‌الممالک است و در اصل، چهارراه را به نام پسرش حسن نامگذاری کرده‌اند. نام پدر او نیز حسن بوده است، بنابراین مشخص نیست نام میدان به افتخار پدر است یا پسر. در دوره شهرداری سرتیپ کریم‌آقا بوذرجمهری، تصمیم بر ساخت این میدان گرفته شد. در آن زمان، پس از سفر به روسیه و تأثیرپذیری از معماری اروپایی و روسی، طرحی با قطر ۹۰ متر و اضلاع ۴۵ متر ارائه شد که شامل یک میدان دایره‌ای-چهارگوش با طاق‌های هلالی، ستون‌های گچی، سرستون‌های پرنقش و گنبدهای کلاه‌فرنگی بود.

یوسف مستوفی‌الممالک نقش بسزایی در آبادانی تهران ایفا کرده است و او و پسرش هر دو از افراد معتبر و مورد احترام بودند. شاید همین شهرت خوب آن‌ها دلیل ماندگاری نام میدان حسن‌آباد تا به امروز باشد. در این میدان، رویدادهای متعددی اتفاق افتاده است: در سال ۱۳۵۰، بانک ملی بخش جنوبی میدان را خریداری کرد و متأسفانه یکی از گنبدهای آن تخریب شد، هرچند بعدها بازسازی گردید. در سال ۱۳۷۸، این میدان در فهرست آثار ملی ثبت شد و در سال ۱۳۹۸، حادثه آتش‌سوزی شدیدی در آن رخ داد که بخش زیادی از بناهای تاریخی آن را تخریب کرد.

نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد، فعالیت‌های بلدیه (شهرداری) و انجمن سنگلج است. این انجمن در سال ۱۳۲۹ در همین محل فعالیت‌های ارزشمندی انجام دادند. بیشتر اعضای این انجمن را بانوان تشکیل می‌دادند و آن‌ها اقدام بزرگی انجام دادند: تأسیس پارک شهر. در روزنامه‌های ۲۶ اسفند ۱۳۲۹ گزارشی منتشر شد که اعلام می‌داشت: «دیروز ساعت سه و نیم بعد از ظهر، مراسم افتتاح زمین بازی کودکان پارک شهر برگزار شد.»

روزهای نخستین افتتاح پارک‌شهر در تهران

در آغاز، محل کنونی پارک‌شهر، منطقه‌ای پرجمعیت با خانه‌های کوچک، تنگ و آلوده بود که فاضلاب آن‌ها آب قنات را آلوده می‌کرد. در زمان سلطنت رضاشاه، تصمیم گرفته شد این محله به کلی تخریب شود تا در آن ساختمان بورس ساخته شود، اما پس از مدتی این تصمیم تغییر کرد. به دلیل نزدیکی ادارات دولتی مانند دارایی، دادگستری، بهزیستی، ثبت و دیگر نهادهای دولتی، تصمیم گرفتند مکانی برای آرامش و تفریح عمومی مردم در نظر بگیرند و پارک‌شهر در این مکان ساخته شد.

در روز افتتاح، خیابان‌ها و مسیرهای پارک با پرچم‌های سه‌رنگ ایران تزیین شدند. در تابستان سال ۱۳۲۹، نرده‌های اطراف محوطه نصب و تکمیل شد و شهرداری تهران برنامه داشت تا این مکان را به پارکی بی‌نظیر تبدیل کند. درختان کاشته شدند، چاهی عمیق حفر شد و نقشه باغ‌ها، باغچه‌ها و مراکز مختلف طراحی گردید. سپس، یک چاه دیگر نیز حفر شد تا آب شرب پارک تأمین شود. بانوانی جمع شدند و با همکاری شهرداری، زمین بازی مدرنی ساخته شد که شامل سالن‌های کنفرانس، آموزش، تندرستی، بهداشت اطفال، آموزش بی‌سوادان، نمایشگاه‌های هنری، موسیقی، کنسرت و نمایش بود. از طرف خیرین نیز کمک‌هایی صورت گرفت؛ شش دستگاه سه‌چرخه اهدا شد و میدان مخصوصی برای دوچرخه‌سواری کودکان ساخته شد. وسایل بازی متنوع و مدرن برای کودکان تهیه و در پارک نصب شدند.

همچنین، مرکزی بهداشتی راه‌اندازی شد که در آن واکسیناسیون و توزیع شیر خشک رایگان برای نیازمندان انجام می‌گرفت. صد نفر از خیرین داوطلبانه هرکدام نیمکتی با نام خود به پارک اهدا کردند، و روی هر نیمکت نام اهداکننده نقش بست. این نیمکت‌ها در نقاط مختلف پارک قرار گرفتند و روزی به عنوان «روز کار» نام‌گذاری شد. در این روز، حدود ۲۷۵ نفر از زنان و مردان داوطلب از گروه‌ها و اقلیت‌های دینی مختلف در پارک گرد هم آمدند و در فعالیت‌هایی مانند جمع‌آوری زباله، رنگ‌آمیزی ستون‌ها و نرده‌ها، حفر گودال برای کاشت درخت و ساخت دروازه‌های چوبی (که هنوز هم در پارک موجود است) مشارکت کردند. این فعالیت‌ها نشان‌دهنده همکاری جمعی و تلاش گروهی برای توسعه و زیباسازی پارک‌شهر بود.

در دهه ۱۳۵۰، کتابخانه عمومی پارک‌شهر تهران به وجود آمد. این پروژه با همکاری بانوی رزم‌آرا، که در همان سال به قتل رسید، و همسر سفیر آمریکا در ایران که ریاست انجمن را بر عهده داشت، صورت گرفت. این انجمن مبلغ ۳۹٬۶۰۰ تومان از خیرین جمع‌آوری کرد و شهرداری نیز به همان میزان کمک کرد، تا در مجموع ۷۹٬۲۰۰ تومان برای توسعه پارک اختصاص یابد. در همان شب، در سینما دیانا، فیلم «حوا» نمایش داده شد و هزار بلیت با قیمت بین ۵۰ تا ۱۰۰ ریال فروخته شد و درآمد حاصل صرف توسعه پارک شد. پارکی که امروز در آن آرامش می‌یابیم، همان پارک ۲۵ هکتاری با درختان تنومند است که توسط این انجمن ساخته شده است. این پارک، محلی بسیار آرامش‌بخش و دل‌انگیز در میان ادارات دولتی اطراف آن است. پس از آن، تصمیم گرفته شد که کتابخانه عمومی نیز در این مکان احداث شود.

در گزارش روزنامه ۹ تیر ۱۳۳۸ آمده است که نخستین کتابخانه عمومی شهر به زودی در پارک‌شهر بهره‌برداری خواهد رسید و خانم فلوریا منصور، که از طرف شهرداری مامور شده بود، مسئولیت راه‌اندازی آن را بر عهده دارد. خانم فلوریا منصور، تحصیل‌کرده رشته کتابداری در آمریکا و رئیس کتابخانه شرکت نفت بود. شهرداری از او خواست تا کتابخانه پارک‌شهر را تأسیس کند. در آن زمان، خانم منصور ۳۰ سال داشت و پس از بازگشت از آمریکا، هزاران جلد کتاب اهدایی از آمریکا و انگلستان تهیه کرد و آن‌ها را به ایران آورد تا آماده‌سازی کتابخانه انجام شود.

یکی از چالش‌های اصلی او، یافتن محل مناسب برای کتابخانه بود. خانم منصور تلاش زیادی کرد تا مکان مناسبی در تهران بیابد و نهایتاً پارک‌شهر را بهترین گزینه دانست؛ جایی که می‌توانست بهترین کتابخانه عمومی را ایجاد کند. او با ناشرانی چون فرانکلین، طهوری، علمی و دیگر انتشارات معتبر آن زمان همکاری کرد و مجموعه‌ای غنی از کتاب‌ها جمع‌آوری نمود. همچنین تجهیزات مخصوص کتابداری را تهیه و شش کارمند را آموزش داد. در روز افتتاحیه، نخست‌وزیر امینی، وزیر کشور و شهردار دکتر نصر حضور داشتند و خانم منصور تلاش کرد تا محمدرضا پهلوی نیز در مراسم شرکت کند.

در نهایت، در روز ۱۶ مهر ۱۳۴۰، کتابخانه پارک‌شهر رسماً افتتاح شد. ساختمانی که در ابتدا ساخته شد، بعدها به سالن اجتماعات تبدیل گردید و پس از انقلاب، کاربری آن به سفره‌خانه سنتی تغییر یافت. اگر امروز به پارک‌شهر مراجعه کنید، ساختمان فعلی کتابخانه، ساختمان اصلی سال ۱۳۴۰ نیست؛ بلکه بنای اصلی در دهه ۱۳۵۰ ساخته شد، که گفته می‌شود اثر هوشنگ سیحون است، با معماری زیبا و کاشی‌کاری منحصربه‌فرد در تهران، و کتابخانه در آن مکان انتقال یافته است.

تا اواسط فروردین ۱۳۴۱، تعداد اعضای کتابخانه به ۳۷۲ نفر رسید و روزانه حدود ۹۰ نفر از خدمات آن بهره‌مند می‌شدند. هر فرد می‌توانست با ثبت‌نام، عضو کتابخانه شود. در جنوب پارک‌شهر، در همان دوران، تماشاخانه سنگلج ساخته شد؛ این تماشاخانه در دهه ۱۳۴۰، با زیربنای ۱۰۳۴ متر مربع و به همت مهندس باباییان ساخته شد. زمین آن توسط فردی وقف و به شهرداری واگذار شد و از مصالح باقی‌مانده تالار وحدت و تالار رودکی بهره‌برداری شد. در ۱۸ مهر ۱۳۴۴، این تماشاخانه افتتاح شد و به عنوان محلی برای اجرای نمایش‌های آیینی و سنتی مورد استفاده قرار گرفت. اولین نمایش در آن، هم‌زمان با جشنواره آیینی و سنتی تهران، اجرا شد. کارگردانی این نمایش‌ها بر عهده علی نصیریان بود و نمایشنامه‌هایی مانند «امیرارسلان نامدار» اثر پرویز کاردان و «پهلوان اکبر می‌میرد» اثر بهرام بیضایی، با کارگردانی عباس جوانمرد، در آن اجرا شدند.

دروازه قزوین در اواخر قرن نوزدهم

اگر بخواهیم به طور خلاصه و مختصر سنگلج را معرفی کنیم، باید گفت که این محله شامل چندین دروازه مهم بود که عبارت بودند از: دروازه قزوین، دروازه محمدیه و همچنین گمرک و باغ‌شاه که بعدها به آن افزوده شدند. محله‌های سنگلج شامل سیدنصرالدین، سراب پخش‌کن، قورخانه کهنه، همت‌آباد، قمی‌ها، باغ خسروخان، دروازه‌نو، باجمانلوها، دباغ‌خانه، چاله‌حصار، پارچه‌نار، ارامنه و ترکمن‌ها است. قدیمی‌ترین قسمت این منطقه، اطراف امامزاده سیدنصرالدین است. در این منطقه بازارچه‌ها و کاروانسراهای متعددی وجود داشت و همچنین چهار مدرسه علمیه برای طلاب در آن فعال بودند که از مدارس شاخص آن دوران به شمار می‌آمدند: مدرسه محمد خواجه، مدرسه یونس‌خان، مدرسه حاج رجبعلی و مدرسه زکی.

مسجد حاج رجبعلی در منطقه سنگلج، محله گلوبندک، در سال ۱۲۱۵ توسط استاد رستم معمار ساخته شده است.

از جمله مساجد قدیمی این محله می‌توان به مسجد حاج رجبعلی و مسجد شاهزاده‌خانم اشاره کرد. اما تکیه‌های سنگلج شهرت زیادی داشتند؛ به‌گونه‌ای که برنامه‌های آن‌ها در روزنامه‌ها منتشر می‌شد و رقابتی نزدیک با تکیه دولت داشتند. از تکیه‌های معروف می‌توان نام برد: تکیه افشارها، میرزا حسن حکیم‌باشی، میران، درخونگاه، دباغ‌خانه، حاجی باقر کرمانی‌ها، همت‌آباد، سنگلج و معیرالممالک.

یکی از مکان‌های دیدنی و در عین حال کمتر شناخته‌شده در محله سنگلج، فیل‌خانه است. این مکان در انتهای جنوبی جلیل‌آباد (در خیابان خیام امروزی) و در تقاطع مولوی قرار داشت، جایی که حصار شهر پایان می‌یافت. در آن محل، تکیه و کاروانسرای بزرگی وجود داشت که فیل‌ها در آن نگهداری می‌شدند.

عصمت‌الدوله، دختر ناصرالدین‌شاه، در دوران سلطنت پدرش، شاهد و ناظر بر رویدادهای متعددی بود. در آن زمان، از فیل‌ها نه تنها در مراسم تعزیه بلکه در مراسم عروسی نیز بهره‌برداری می‌کردند. برای نمونه، در مراسم عروسی عصمت‌الدوله، دختر ناصرالدین‌شاه و معیرالممالک، از همین فیل‌ها استفاده شد. در روزهای جمعه، فیل‌ها در خیابان‌ها به نمایش گذاشته می‌شدند تا مردم بتوانند آن‌ها را ببینند. در دوره ناصرالدین‌شاه، وضعیت فیل‌ها نسبتاً خوب بود، اما در زمان مظفرالدین‌شاه، شرایط کمی وخیم‌تر شد؛ به‌طوری‌که مردم نذر می‌کردند و غذای فیل‌ها را به آن‌ها می‌دادند. به محله‌ای که فیل‌ها نگهداری می‌شدند، «گذر فیل‌خانه» می‌گفتند و فرد مسئول نگهداری فیل‌ها، «فیلبان‌باشی» نام داشت.

در محله سنگلج، شخصیت‌های مهم و تأثیرگذاری زندگی می‌کردند، به‌ویژه روحانیان برجسته‌ای که ارتباط نزدیکی با دربار داشتند. حتی ناصرالدین‌شاه گاهی برای دیدار این علما به این محله می‌آمد، اما گاهی اوقات، به دلیل کوچه‌های تنگ، درشکه و کالسکه‌اش نمی‌توانست وارد محله شود و مجبور بود با اسب یا پیاده به دیدار آن‌ها برود.

از جمله این شخصیت‌ها می‌توان به شیخ هادی نجم‌آبادی (در دوره ناصری و مظفری، تنها کسی که برای میرزا رضا کرمانی ختم گرفت)، شیخ محمدصادق تهرانی، سیدمحمد طباطبایی سنگلجی، ناظم‌الاسلام کرمانی، غلامحسین بروجردی و سید ابوالقاسم طباطبایی اشاره کرد. در کنار این افراد، بانویی برجسته در محله سنگلج زندگی می‌کرد که خدمات بزرگی انجام داد: خانم طوبا آزموده، دختر میرزا حسن‌خان سرتیپ. او که در ادبیات فارسی، عربی و زبان فرانسه تسلط داشت، در سال ۱۲۸۶ هجری شمسی، نخستین مدرسه دخترانه تهران را به نام دبستان ناموس تأسیس کرد.

مهدی‌قلی‌خان مجدالدوله، داماد ناصرالدین‌شاه، از شخصیت‌های برجسته و مؤسس مسجد مجدالدوله بود.

در دوران بعد، مدرسه ناموس به دبیرستان تبدیل شد. در آن زمان، شرایط تحصیل دختران بسیار سخت و محدود بود. خانم طوبا آزموده علاوه بر تدریس قرآن و برگزاری مجالس روضه‌خوانی، از حمایت میرزا حسن رشدیه بهره‌مند شد و توانست مدرسه ناموس را در تهران تأسیس کند. مقبره او در قبرستان ظهیرالدوله قرار دارد. اگر به آن منطقه سفر کردید، حتماً یاد او را گرامی بدارید. خانه او در میدان حسن‌آباد قرار داشت و مدرسه‌اش نیز در پایین‌تر از خانه، روبروی در پارک‌شهر واقع شده بود.

او نشان‌ها و تقدیرنامه‌های درجه یک، دو و سه دریافت کرد و در سال ۱۳۱۹، کل مدرسه را به آموزش و پرورش واگذار نمود. این محله همچنین بخشی ارمنی‌نشین داشت و می‌توان گفت نخستین و قدیمی‌ترین کلیسای تهران، یعنی کلیسای گئورک، در آن قرار دارد. این کلیسا در حدود سال‌های ۱۷۹۰ تا ۱۷۹۵ میلادی ساخته شده است و ابتدا تنها یک محراب کوچک داشت. در سال ۱۸۸۲ میلادی، بنای فعلی آن ساخته شد. در آن دوران، ارامنه ابتدا در خارج از تهران ساکن بودند، اما بعدها محل سکونت خود را تغییر دادند و به این ناحیه نقل مکان کردند.

مسجد و مدرسه مجدالدوله، از مساجد تاریخی سنگلج و مجاور بیمارستان سینا قرار دارد.

در محله سنگلج همچنین سه مسجد قدیمی دیگر وجود دارد:

۱. مسجد مجدالدوله، که در سال ۱۲۷۱ هجری قمری توسط مهدی‌قلی‌خان مجدالدوله، داماد ناصرالدین‌شاه، ساخته شده است. ساخت این مسجد ده سال به طول انجامید و یکی از جاذبه‌های تاریخی و مساجد قدیمی منطقه سنگلج محسوب می‌شود. در این مسجد شیخ فضل‌الله نوری و آیت‌الله محمدتقی آملی نماز می‌خواندند.

۲. مسجد میرزا یونس‌خان جارچی، واقع در نزدیکی خانه شیخ فضل‌الله نوری، که مدتی توسط یونس‌خان جارچی، که دربار را جارچی می‌کرد، و حاج حسین انگشت‌با ساخته شده است. معماری این مسجد توسط استاد حسین لرزاده طراحی شده است.

۳. مسجد میرزا عیسی وزیر، که در کنار آن مقبره‌ خود عیسی وزیر قرار دارد.

زورخانه شعبان جعفری، واقع در مجموعه ورزشی شهید فهمیده، در بخش شمالی پارک شهر قرار دارد. این مجموعه در دهه ۱۳۳۰ ساخته شده و از معماری بسیار جذابی برخوردار است. در صورت بازدید، می‌توانید نقاشی‌های زیبایی را ببینید که اثر حسین قوللر آقاسی، پسر علی قوللر آقاسی، است. علی قوللر آقاسی، هنرمندی بود که کاشی‌های کاخ گلستان را طراحی و اجرا کرد و مالک کارخانه کاشی‌سازی بود. حسین نیز یکی از هنرمندان برجسته‌ای بود که مکتب نقاشی قهوه‌خانه‌ای ایران را دوباره زنده کرد و در این حوزه تلاش‌های فراوانی انجام داد. شعبان جعفری، که بعدها به لقب تاج‌بخش شهرت یافت، پس از کودتای ۲۸ مرداد نشان درجه دو رستاخیز را دریافت کرد.

نخستین شب از مجموعه شب‌های بخارا به محله تاریخی سنگلج در تهران اختصاص داشت. این برنامه در خانه شهر، ساختمان بلدیه، برگزار شد و موضوع آن «سنگلج؛ میراث تاریخی و فرهنگی تهران» بود. در این نشست، علاوه بر همایون عبدالرحیمی و محمدمهدی کلانتری، استاد دانشگاه در حوزه مرمت، فاطمه خدادادی آق‌قلعه، استاد معماری دانشگاه، درباره وضعیت بافت تاریخی سنگلج و نقشه‌ها و طرح‌های شهری این محله سخن گفت. همچنین مهدی گوهری، روزنامه‌نگار و مدیر انجمن محلی سنگلج، تجربیات زیستی و حیات اجتماعی در این محله را شرح داد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار