کد خبر: 42232

همایون شجریان و اشعار سعدی؛ لحظه‌های بی‌نظیر آواز و حکمت

همایون شجریان و شعر سعدی؛ لحظه‌های بی‌نظیر آواز و حکمت در یک ویدیو

همایون شجریان با صدای بهشتی و اشعار سعدی لحظه‌های بی‌نظیر آواز و حکمت را رقم می‌زند، در کنار تصویری از عارفان و عشق بی‌پایان.

همایون شجریان و شعر سعدی؛ لحظه‌های بی‌نظیر آواز و حکمت در یک ویدیو

همایون شجریان، هنرمند موسیقی سنتی و تلفیقی، در سال 1354 در تهران به دنیا آمد. او فرزند محمدرضا شجریان، یکی از مشهورترین خوانندگان موسیقی ایرانی است. علاوه بر هنر آواز، او نوازندگی کمانچه و تنبک را نیز بر عهده دارد و مدیریت «شرکت فرهنگی هنری دل‌آواز» را بر عهده دارد.

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف، معروف به سعدی، در سال 585 هجری قمری در شیراز متولد شد. نام کوچک او از نام پدربزرگش، «مصلح»، گرفته شده است. پدر سعدی در دربار سعد بن زنگی، اتابک فارس، خدمت می‌کرد و در کنار آن به علوم دینی می‌پرداخت. اطلاعات دقیقی درباره دوران کودکی او در دست نیست، اما گفته می‌شود که سعدی بین 12 تا 15 سالگی پدر خود را از دست داد. در آثار خود، سعدی به نیکی و احترام از پدرش یاد کرده است.

همچنین، قابل ذکر است که سعدی خواهرزاده قطب‌الدین شیرازی بود؛ یکی از علمای برجسته قرن هفتم، که در توسعه حکمت، فلسفه، علوم طبیعی، هنر و پزشکی نقش مهمی ایفا کرد.

در این متن، احساس تشنگی و نیاز عمیق به آب و سیراب شدن بیان شده است، به گونه‌ای که حتی قبل از سیراب شدن، خواهان آب برای دیگران نیز هستم. تصویر خواب خوش و فراق دوستان، نشانگر حسرت و دلتنگی است که در دل دارم.

در ادامه، تصویر پارسایان و عبادت آنان در مقابل صنم و محراب، نشانگر بی‌توجهی و بی‌اعتنایی آنان به معنویت واقعی است، در حالی که من همچنان در بند و قید جان خودم هستم، و در مقابل تیرهای زندگی ایستاده‌ام، بی‌ترس و مقاوم.

مقدار و ارزش واقعی یار و دوست، برای هیچ‌کس مشخص نیست، همان‌طور که ماهی بر خشکی ارزش آب را می‌فهمد. در روزگاری که در آب تا میان پا غوطه‌ور بودم، اکنون دریای بی‌کران و بی‌پایان را تصور می‌کنم، و در حال حاضر غرق در عشق و محبت او هستم، و از درد و غم‌های دل‌تنگی سخن می‌گویم.

اگر بی‌وفایی کرده‌ام، در این راه، دشمنان و کافران مرا می‌کشد و سنگدل‌ها و دشمنان را بی‌رحمانه می‌نوازم، در حالی که رقیب و دشمنان از دست اشتیاق‌مندان فریاد می‌زنند، و آواز مطرب در سرای غم و اندوه، دردی است که بر دل می‌نشیند.

در پایان، نصیحتی است که اگر او را به سختی و جفا برمی‌انگیزی، دیگر نزدیک نشو، چون او قلاب و دام را می‌کشد و من باید راه خودم را بروم، هرچند بی‌پناهم و بی‌پناه در این مسیر.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار