یادگاریهای همسر همایون شجریان از زندگی، هنر و خانواده
یادگاری از مادر همایون شجریان: خاطرات و دیدگاههای فرخنده گل افشان درباره زندگی، هنر و خانواده در گفتوگو با خبرگزاری
مصاحبه با فرخنده گل افشان، همسر استاد همایون شجریان، درباره زندگی، هنر، خانواده و خاطراتی از روزهای پرماجرای زندگی مشترک و فعالیتهای هنری و شخصی ایشان.

در مهرماه سال 1340 در مشهد، محمد رضا و من ازدواج کردیم. قبل از آن، همکلاسی در دانشسرای مقدماتی مشهد بودیم. پس از اتمام دوره، من به شهر خودم، قوچان، بازگشتم و به عنوان معلم مشغول به کار شدم، در حالی که هدفم این بود که یکی دو سال در همان منطقه تدریس کنم. در آن زمان، دوباره با محمد رضا دیدار کردم که منجر به ازدواج ما شد و من به مشهد برگشتم. او در یکی از دبیرستانهای مشهد، درس خط و نقاشی میداد و من نیز چندی معلم بودم و در نهایت مدیریت یک دبستان را بر عهده گرفتم. در سال 1346، همراه با او، به تهران نقل مکان کردیم.
آیا در تهران هم فعالیتهای آموزشی داشتید؟
من مدتی مدیر یک مدرسه راهنمایی بودم، یک یا دو سال دبیر ورزش شدم و حدود دو سال معاون یک دبیرستان بودم.
حالا هم مشغول هستید؟
نه، پس از انقلاب و با 22 سال سابقه خدمت، بازنشسته شدهام.
در آن سالهای آغاز زندگی مشترکتان با استاد، آیا انسی هم در هنر ایشان نقش داشت؟
حتماً میدانید که محمد رضا در آن زمان گاهی قرآن میخواند. من پیش از ازدواج، وقتی صدای او را در تلاوت قرآن میشنیدم، خیلی لذت میبردم. آواز او را هم دوست داشتم، ولی خودش را بیشتر از آن میدانم!
در مورد بچههایتان بگویید.
فرزانه، اولین فرزندمان، در سال 1342 متولد شد و اکنون دانشجوی زبان آلمانی است و سهتار هم مینوازد.
افسانه، متولد 1344، با آقای پرویز مشکاتیان ازدواج کرده و دو فرزند دارد، دختری و پسری، و سنتور هم مینوازد.
مژگان، در سال 1348، هم در رشته نقاشی دانشگاه آزاد تحصیل میکند و هم در رشته موسیقی دانشگاه تهران، سهتار مینوازد و نزد پدرش آواز میخواند.
همایون، متولد 1354، در حال حاضر در دوم هنرستان است، تنبک مینوازد و اخیراً کمانچه هم شروع کرده است. او گاهی در خانه آواز میخواند و قسمتهای بم را که میخواند، ما فکر میکنیم شجریان است!
با توجه به اینکه همسرتان استاد آواز است و فرزندانتان در مسیر موسیقی قدم میزنند، آیا خودتان هم با موسیقی ایرانی آشنایی دارید؟
من با ردیفها و ظرافتهای فنی موسیقی ایرانی آشنا نیستم، ولی رابطهام بیشتر حسّی است.
آیا در محیطهای هنری همسرتان حضور داشتید؟
در سالهای اول که به تهران آمده بودیم، هر جا که محمد رضا میرفت، من هم همراهش بودم؛ مثلا منزل استاد عبادی، استاد شهناز، آقای موسوی و دیگران. اما پس از مدتی، با توجه به مسئولیتهای بچهداری و کارهای مدرسه، کمتر در این مجالس شرکت میکردم.
در مورد برنامههای هنری و احساسات او، با شما صحبت میکرد؟
اصولاً چون وارد نیستم، دخالتی ندارم. و همچنین، فکر میکنم آنچه برای دیگران ناملایمات یا ناراحتی تلقی میشود، برای او چنین نیست. من هرگز احساس نکردهام که او درگیر مشکلات معمول و سنگین است و این مسائل او را از پا در نمیآورد، بنابراین غالباً او را در وضعیتی متعادل میبینم.
برخی معتقدند که آقای شجریان استبداد رأی دارد یا لجوج است، نظر شما چیست؟
نمیدانم میتوانم این تعبیر را بکنم یا نه، اما او همیشه تصمیمگیرنده است، روحیهای زیربار نروی دارد و ممکن است کمی یکدنده باشد.
در زندگی با یک هنرمند، مشکلاتی هم وجود دارد. شما چگونه با این واقعیت کنار آمدهاید؟
ما از ابتدا با هم تفاهم و توافق داشتیم. البته زندگی با یک هنرمند مشکل است، اما ما یکدیگر را دوست داشتیم و شرایط و محذورات او را همیشه درک میکردم.
در سفرهای هنری استاد، همراه خانواده بودهاید؟
در جشنواره طوس-نیشابور در سال 1356 با او بودم. یک بار هم در زمانی که من حامله همایون بودم، با گروهی 40 نفره به آمریکا سفر کردیم. افسانه و فرزانه هم چند بار در اروپا با پدرشان بودند. دو سال پیش، در کنسرتهای بهاره، من و مژگان با محمد رضا به اروپا رفتیم.
در سالهای اخیر، با توجه به گرفتاریهای استاد و دوری از خانواده، این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
چون محمد رضا بسیار درگیر کار است، من این وضعیت را درک میکنم و پذیرفتهام. او مسئولیت برنامهها و کارهایش را کاملاً زیر نظر دارد و میدانم که او متعلق به خانواده و مردم است، نه فقط من و بچهها. در گذشته، گاهی سختکوشیها و سماجتهایش را نمیفهمیدم، اما در عین حال، در کارهای من هم کمک میکرد و سهم خودش را ادا مینمود.
در مورد خانهداری و آشپزی استاد، چه ویژگیهایی دارید؟
خانهداری او بسیار عالی است، آشپزیاش در سطح بسیار بالایی است و از من بهتر است. زمانی که بچه کوچک داشتیم، در کارهای خانه و مهمانیها، خودش کمک میکرد، از آشپزی گرفته تا شستن و مرتب کردن ظروف. اکنون، به علت مشغله زیاد، بیشتر کارهای خانه بر عهده من است، اما هنوز هم در مواردی مانند مهمانی و آشپزی، از او کمک میگیرم.
در مورد سرگرمیهای غیرآوازی استاد، چه فعالیتهایی انجام میدهد؟
اوایل که به تهران آمدیم، سه روز در هفته به انجمن خوشنویسان میرفت و شبها تمرین خط میکرد. همچنین، علاقه زیادی به حیوانات داشت، تعداد زیادی مرغ، خروس، کبوتر و حدود 300 قناری داشت. در این زمینه به حدی ماهر شد که گویی دامپزشک و پرندهشناس شده بود. علاقهمند به گلها شد و انواع آنها را پرورش میداد و در این زمینه نیز تخصص پیدا کرد. ساز هم میسازد، بهخصوص سنتورهای باکیفیت، و در کارهای خراطی و ساخت وسایل چوبی مهارت داشت. علاوه بر این، اتومبیلشناس و مکانیک خوبی است.
آیا در مورد وضعیت مالی خانوادهتان صحبت میکنید؟
ما در گذشته در شرایط سختی زندگی میکردیم، اما محمد رضا همواره عزت نفس خود را حفظ کرده و هرگز به خواستههای نادرست تن نداده است. پس از راهاندازی مؤسسه «دلآواز»، وضعیت ما بهتر شد و آیندهای نسبی برای بچهها فراهم آمد. درباره اتهامات مالی و بدهکاریهای احتمالی، باید بگویم که او هیچگاه از مشکلات مالی صحبت نکرده و اگر هم چیزی باشد، خودش از آن مطلع است و ما هم در کنار او هستیم.
در پایان، اگر ممکن است، کمی در مورد مشکاتیان و رابطهتان با او بگویید.
من از مشکاتیان خیلی راضیام و او را دوست دارم. او در زندگی خانوادگی و تربیت بچهها بسیار مهربان است. در مواردی که اختلافنظر در مسائل هنری داشتیم، سعی کردم با صبر و درک، این مسائل را حل کنم. اکنون روابطمان خوب است و خانوادهدوستی و محبت در میانمان حفظ شده است.
و در آخر، اگر بخواهید یکی از کارهای استاد شجریان را که بیشتر میپسندید، نام ببرید، چه خواهید گفت؟
این سوال بسیار دشوار است، اما اگر بخواهم انتخاب کنم، برنامهای که در تاجیکستان داشت، ترانه «بیهمزبان» در ماهور با شعر آقای جواد آذر، «سرو چمان» در ماهور، و «دل بردی از من به یغما...» در ابوعطا که خود استاد ساخته است، از جمله کارهای مورد علاقهام هستند.
از شما سپاسگزاریم و برایتان آرزوی توفیق روزافزون داریم.
خیلی ممنونم.