کد خبر: 40041

سعید روستایی: مهاجرت نمی‌کنم، زندگی و فیلمم در ایران است

سعید روستایی: من مهاجرت نمی‌کنم، زندگی و فیلمم در ایران است

سعید روستایی: من مهاجرت نمی‌کنم، زندگی و فیلمم در ایران است و تنها عنوانی که می‌پذیرم «فیلمساز» است.

سعید روستایی: من مهاجرت نمی‌کنم، زندگی و فیلمم در ایران است

فیلم جدید سعید روستایی با عنوان «زن و بچه» در تابستان عملکرد خوبی در گیشه داشت و یکی از گزینه‌های ارسال برای اسکار محسوب می‌شد؛ اما در لحظه آخر وضعیت تغییر کرد.

روستایی در گفتگویی مفصل با مجله فیلم امروز درباره فرآیند ساخت «زن و بچه» گفت: خیلی دوست ندارم عنوان من فیلمساز باشد… ترجیح می‌دهم فقط فیلمساز باشم، همین. در نهایت، می‌خواهم فقط به عنوان یک فیلمساز شناخته شوم و نمی‌خواهم برچسب دیگری به آن زده شود.

او درباره مشکلات تولید «زن و بچه» افزود: برای ادامه فعالیت به عنوان فیلمساز، انتخاب این پروژه چهارم در لیستم بود و این موضوع ارتباطی به حواشی مربوط به «برادران لیلا» نداشت. اما وقتی پس از چند روز کار، فیلمبرداری «زن و بچه» متوقف شد و مرا احضار کردند، طبیعی است که دچار مشکل شوم. مثلا روزی تعطیل و در هوای آلوده، حداقل ۶۰۰ تا ۷۰۰ دانش‌آموز را آورده بودند تا یک سکانس شلوغ را ضبط کنیم و حالا در چنین شرایطی هشدار می‌دادند و مزاحمت ایجاد می‌کردند. با وجود اینکه فیلمنامه توسط تمامی ارگان‌ها خوانده و مجوزهای لازم صادر شده بود، انگار می‌خواستند این پروژه هم مانند «برادران لیلا» بی‌سر و سامان باقی بماند و سرمایه‌اش هدر رود.

این کارگردان درباره مشکلات نمایش «برادران لیلا» در جشنواره کن گفت: اتفاقات در جشنواره کن خارج از کنترل بود، مثل موضوع ب‌و‌س‌ه نوید محمدزاده و همسرش که اصلاً ربطی به ما نداشت. همچنین حادثه سینما متروپل که ما از ابعاد آن مطلع نبودیم، پس از وقوع، من جایزه را به قربانیان تقدیم کردم. وقتی به ایران برگشتیم، جریانات و حواشی شروع شد و من را مقصر همه اتفاقات دانستند؛ حتی معتقد بودند من به نوید خط داده‌ام، در حالی که من و نوید همزمان از این موضوع بی‌خبر بودیم. نوید هم می‌گفت، باید از من بپرسید تا جواب دهم! فضا تندتر شد و زمانی که نسخه قاچاق فیلم منتشر شد، تحلیل‌های سیاسی عجیب و غریبی شکل گرفت.

روستایی درباره تمایل به مهاجرت به اروپا و فیلمسازی در آن سوی مرزها گفت: من آدم مهاجرت نیستم و تمام عوامل فیلم‌هایم دوستان نزدیک من هستند. در روزهای غیرکاری هم با هم زندگی می‌کنیم و حتی در جشنواره‌های خارجی که حضور دارم، روز پنجم حوصله‌ام سر می‌رود؛ چون برای من، زندگی خارج از ایران بعد از کار معنا ندارد.

او تأکید کرد: برخی افراد ظاهرًا زندگی در خارج از ایران را بلدند، اما من چنین نیستم. مثلا روزی هشت تا ده ساعت کار می‌کنم و می‌دانم چه باید بکنم، اما بعدش را نمی‌دانم. زندگی من همین‌جا است و هیچ‌وقت به رفتن فکر نکرده‌ام و نخواهم کرد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار