کد خبر: 39836

پرویز پرستویی: من ایرانی‌ام، خواهان رفاه و عدالت اجتماعی

پرویز پرستویی به رهبری: من ایرانی‌ام، آزاداندیشم و از وضعیت اقتصادی مردم ناراضی‌ام

پرویز پرستویی در نامه‌ای به رهبری از نارضایتی مردم، ثروت کشور و نیاز به رفاه و عدالت اجتماعی سخن گفت و بر عشق و وفاداری به ایران تأکید کرد.

پرویز پرستویی به رهبری: من ایرانی‌ام، آزاداندیشم و از وضعیت اقتصادی مردم ناراضی‌ام

پرویز پرستویی در نامه‌ای به مقام معظم رهبری درباره حواشی سفر خود به آمریکا و نگرانی‌های امروز جامعه سخن گفت.

متن نامه این بازیگر سینما و تلویزیون به شرح زیر است:

سلام و درود بر محضر آیت‌الله سید علی خامنه‌ای، رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران.

حدود یک ماه پیش، به دعوت گروه‌های صلح‌طلب آمریکایی، برای نمایش فیلم مستندی به نام «قصه‌های هزار و یک روز» ساخته حبیب احمدزاده، راهی آمریکا شدم. این فیلم که پیام آن صلح است، در چندین شهر آمریکا به نمایش درآمد و خوشبختانه با واکنش‌های مثبت مردم، چه آمریکایی و چه ایرانی، مواجه شد.

البته در دو نوبت اکران، عده‌ای با لباس‌های کوتاه، بیرق در دست و جیره‌خوار، با فحاشی و شعار، مانع دیدن مردم شدند که نتیجه‌ای نداشت. حتی درگیری با یکی از آنان که قهرمان جعلی جودو و آواره در آمریکا بود، کار به پلیس کشید و هنوز پس‌لرزه‌های آن ادامه دارد. این موضوع حتی به کنگره هم کشیده شده است که چرا ویزای من صادر شده است، اما این مسائل اهمیت چندانی ندارد.

همچنین در رسانه‌های آن سوی آب‌ها، هم‌چنان برنامه‌هایی پر از توهین، سرزنش و نسبت‌های دروغین به من پخش می‌شود، از جمله اینکه عضو سپاه قدس هستم. با این حال، برای من مهم نیست.

چرا که همان‌طور که حاج کاظم در «آژانس شیشه‌ای» می‌گوید، من با خدای خود عهد بسته‌ام و پای آن خواهم ایستاد. من به هیچ ارگانی وابسته نیستم؛ نه دولتی‌ام، نه سپاهی، ولی با افتخار ایرانی‌ام. هنرمندم، آزاداندیشم و رسالت ۵۵ سال فعالیت هنری‌ام خدمت به مردم بوده و هست و خواهد بود.

نکته اصلی من این است که، من تمامی توهین‌ها و فحاشی‌هایی را که عده‌ای، خود را مدافع مردم می‌دانند، تحمل می‌کنم. اما باور دارم کشور ما از نظر ثروت غنی است؛ ما فقیر نیستیم، ندار نیستیم، بلکه کشور ثروتمندی هستیم، حتی اگر تحریم‌ها ادامه یابد.

بزرگ‌ترین ثروت این سرزمین، مردم آن هستند که همیشه با مدارا و ایستادگی، پای آرمان‌هایشان ایستاده‌اند و هرگز پشت به دولت‌ها نکرده‌اند. اکنون جای تعجب است که معلمی، به جای حضور در مدرسه، در خیابان‌ها شعار می‌دهد که «من رفاه ندارم»، در حالی که مردم در خیابان‌ها از نداری، گاز اشک‌آور و گلوله می‌خورند.

مردم پول ندارند، توان خرید مرغ، ماکارونی و روغن ندارند، سفره‌هایشان خالی است و شرمنده زن و بچه‌هایشان هستند. جای آن‌ها در کنار خانواده است، نه در زندان به خاطر نبود معاش.

به خون شهدا، زخم‌های جانبازان و قلب پاک مردم قسم می‌خورم، حاضرم در میدان شهر آویزان شوم، ولی مردم ایران باید آبرو دار و رفاه‌مند باشند.

مردم دل‌شکسته‌اند. از شما می‌خواهم حکم رفاه ملت را با خون من امضا کنید.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار