«یوز» ایرانی روی پرده؛ مسیر دشوار، فرصتها و آینده انیمیشن
«یوز» ایرانی روی پرده سینما؛ چالشها، فرصتها و آینده انیمیشن در ایران
انیمیشن «یوز» ایرانی؛ چالشها، فرصتها و آینده انیمیشن در ایران، داستان تلاش و استقامت در مسیر توسعه هنر انیمیشن ایران.

در چشمانداز سینمای ایران که غالباً درگیر کمدیهای پرمخاطب و درامهای اجتماعی است، انیمیشن همواره راهی دشوار و نزدیک به یک رویای دور را طی کرده است. هر اثر جدید در این حوزه نه تنها یک فیلم، بلکه نمادی از امید و تلاش قابل تحسین برای اثبات جایگاه خود محسوب میشود. انیمیشن «یوز»، ساخته جدید مرکز انیمیشن سوره، نیز از این قاعده مستثنی نیست.
برای درک صحیح جایگاه این اثر، نیازمند نگاهی واقعبینانه و دقیق هستیم. «یوز» با وجود تلاشهای فنی قابل احترام و پیام صمیمانهاش، همچنان از ضعفهایی رنج میبرد؛ فیلمنامه آن اگر چه ایدهای نوآورانه و خلاقانه دارد، اما روایت آن نسبتاً ساده و قابل پیشبینی است و میتوانست لایههای عمیقتر و پیچیدهتری داشته باشد. از نظر فنی، هرچند کیفیت آن در سطح داخلی نسبتاً بهتر شده است، اما فاصله زیادی با استانداردهای جهانی دارد که این تفاوت به وضوح قابل مشاهده است.
این کاستیها، لزوماً نشاندهنده کمبود استعداد نیستند، بلکه بازتابی از محدودیتهای ذاتی صنعت انیمیشن در ایران هستند: تیمهای کوچک، بودجههای محدود و تجربهای که هنوز در حال توسعه و آزمون و خطا است. بنابراین، داستان اصلی و شاید جذابتر «یوز»، نه فقط ماجرای روی پرده، بلکه فرآیند دشوار تولید و مسیر پرچالش ساخت آن است که سازندگانش طی کردهاند.
این انیمیشن، که روایتگر داستان یک یوزپلنگ ایرانی است که در خارج از وطن زندگی میکند، راهی پر از فراز و نشیب را برای رسیدن به صفحه سینما طی کرده است. به مناسبت اکران این اثر، با کارگردان و تهیهکننده آن گفتوگو کردیم تا از چالشها و تجربیات پشت صحنه این مسیر سخت مطلع شویم.
یک شعله کوچک از رویای فردی
هر پروژه بزرگ با یک جرقه کوچک شروع میشود. برای «یوز»، این جرقه در سال ۱۳۹۶ در ذهن رضا ارژنگی زده شد. او که ایدهای درباره یک توله یوزپلنگ دورمانده از وطن در سر داشت، تصمیم گرفت برای اثبات قابلیتهای این ایده، خودش وارد عمل شود.
ارژنگی توضیح میدهد: «شروع پروژه از سال ۱۳۹۶ بود. در آن زمان، من در حال ساخت یک تریلر برای معرفی این انیمه بودم.» او با سرمایهگذاری شخصی، تریلری به مدت یک دقیقه و ۲۰ ثانیه ساخت تا بتواند با پشتوانهای قوی به سراغ تهیهکنندگان برود. این تلاش فردی نتیجه داد. ایده اولیه پس از بررسیها و گفتوگوهای فراوان، توسعه یافت و به شکل کنونی خود رسید. این مسیر، اگرچه در سال ۹۶ آغاز شد، اما به دلیل وقفههای متعدد در فرآیند تولید، با چالشهایی روبهرو شد.
پیمایش ماراتن تولید در دل طوفانها
ساخت انیمیشن در ایران به تنهایی چالشی بزرگ محسوب میشود؛ اما تصور کنید که این مسیر همزمان با بحرانهای اجتماعی و جهانی طی میشود. رضا ارژنگی در این باره میگوید: «فیلم با مسیر بسیار دشواری روبرو شد. این انیمیشن همزمان با جنگ و دوران همهگیری کرونا ساخته شد، بنابراین تولید آن چندین بار با توقف مواجه شد.» این وقفهها باعث شد که فرآیند تولید در دو مرحله مجزا انجام گیرد.
احسان کاوه، تهیهکننده فیلم، اشاره میکند که «مرحله پیشتولید در بازه زمانی ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ انجام شد». پس از توقفی کوتاه، فاز نهایی تولید شروع شد. ارژنگی زمان تولید متمرکز و جدی را اینگونه توصیف میکند: «حدود دو سال و نیم پیش، کار تولید انیمیشن را به صورت جدی آغاز کردیم.» یکی از نکات قابل توجه درباره «یوز»، تیم کوچک و منسجم آن است. در دنیایی که استودیوهای بزرگ انیمیشنسازی صدها نفر را برای هر پروژه به خدمت میگیرند، این فیلم با تیمی محدود به نتیجه رسید.
ارژنگی در این باره توضیح میدهد: «تیم تولید ما بزرگ نبود. حدود ۳۰ انیماتور، مدیر تولید، سرپرست تکسچر و محیط، طراح و خودم در بخش فنی حضور داشتیم.» او اضافه میکند که با احتساب تهیهکننده و دیگر عوامل، کل تیم «به سختی به چهل یا پنجاه نفر میرسید» و تیم اصلی تولید انیمیشن (بدون در نظر گرفتن تیم دوبله) حتی کمتر از چهل نفر بود. این تلاش در شرایط منابع محدود، از نظر اقتصادی نیز قابل توجه است.
احسان کاوه اشاره میکند که به دلیل طولانی شدن فرآیند تولید و تأثیر تورم، تعیین رقم دقیق هزینه ساخت دشوار است، اما میتوان گفت هزینه تولید این انیمیشن «تقریباً یکچهارم تا یکپنجم هزینه ساخت یک فیلم رئال در شرایط فعلی بوده است». این مقایسه نشان میدهد که انیمیشنسازان ایرانی چگونه با محدودیتهای فراوان، جهانهای بزرگ خود را میآفرینند.
صداقت بینظیر ما: در مقایسه با پیکسار، جایگاهی متفاوت داریم
در فضای رسانهای ایران که اغلب سازندگان آثار خود را با اغراق در سطح جهانی قرار میدهند، رویکرد رضا ارژنگی نسبت به کیفیت «یوز» بسیار صادقانه و قابل تأمل است. هنگامی که از او درباره مقایسه کیفیت این فیلم با تولیدات روز دنیا مانند پیکسار پرسیده میشود، پاسخ میدهد: «این انیمیشن با کارهای استودیو پیکسار قابل مقایسه نیست.»
او دلیل این تفاوت را به وضوح بیان میکند: «چون افراد بزرگی که در آن آثار نقش داشتهاند، متعلق به صنعت انیمیشن غرب هستند و ما در واقع در حال تقلید و یادگیری از آنها هستیم.» این واقعگرایی اما به معنای ناامیدی نیست. ارژنگی این فیلم را یک تجربه ارزشمند میداند و معتقد است: «از ساخت این اثر درسهای زیادی گرفتم که مطمئناً باعث میشود فیلم بعدیام نه تنها دو برابر، بلکه صد برابر بهتر باشد.» با این حال، او ارزش کار خود را در قالب سینمای ایران ارزیابی میکند و میگوید: «میتوانم بگویم در میان آثار ایرانی، کار خوبی است و یک قدم رو به جلو محسوب میشود.»
یک آرزو برای فروشگاه: تنها هزار تومان بیشتر
این دیدگاه واقعگرایانه در زمینه پیشبینی فروش فیلم نیز قابل مشاهده است. ارژنگی هیچ ادعای عجیب و غریبی درباره شکستن رکوردهای فروش ندارد و معتقد است این حوزه «کاملاً غیرقابل پیشبینی است و به شرایط اجتماعی و سیاسی بستگی دارد». اما خواسته قلبی او بسیار نمادین و قابل توجه است: «همین که بتواند هزار تومان بیشتر از پرفروشترین انیمیشن قبلی سینمای ایران فروش داشته باشد، برای من یک پیشرفت و موفقیت محسوب میشود.»
این آرزوی کوچک، نشاندهنده دغدغه بزرگتری است: توسعه و رشد پایدار انیمیشن در ایران قدم به قدم. اگرچه مخاطب اصلی این فیلم کودکان هستند، اما تجربه نشان داده است که بزرگسالان نیز به واسطه همراهی فرزندانشان با داستان، درگیر میشوند و از تماشای آن لذت میبرند. ارژنگی از دیدن اینکه بزرگسالان نیز در سینما احساس هیجان میکنند، ابراز خوشحالی میکند.
رقابت ناسالم و هویتی کاملاً ایرانی
یکی از مهمترین چالشهای انیمیشن در ایران، رقابت با فیلمهای کمدی است که برای جذب تماشاچیان و فروش بالا از شوخیهای بزرگسالانه بهره میبرند؛ روشی که انیمیشنهای کودک از آن بینصیب هستند. ارژنگی بر این باور است که اگر اثری بتواند بدون اتکا به این نوع شوخیها به فروش قابل قبولی برسد، ارزش و اهمیت درونی خاص خود را دارد.
او همچنین به نکتهای مهم اشاره میکند: نبود رقابت با آثار خارجی. به نظر او، اگر انیمیشنهای خارجی در ایران اکران میشدند، سطح انتظارات مخاطبان و استانداردهای تولیدکنندگان ارتقاء مییافت. او میگوید: «اگر انیمیشنهای خارجی در ایران نمایش داده میشدند، این فیلم با استانداردهای بسیار بالاتر ساخته میشد؛ هزینه بیشتری صرف میگردید و کیفیت نهایی بسیار بهتر بود.» ارژنگی معتقد است که «رقابت سبب پیشرفت میشود» و حضور آثار بزرگ خارجی، تیمهای ایرانی را وادار به تلاش بیشتر برای ارتقای دانش و کیفیت تولید میکرد.
با وجود این چالشها، «یوز» اثری کاملاً ایرانی است. احسان کاوه با افتخار تأکید میکند که ساخت این فیلم با همکاری استعدادهای داخلی انجام شده و تنها عوامل غیرایرانی، نوازندگان ارکستر فیلارمونیک پراگ بودند که اجرای موسیقی اثر، ساخته افشین عزیزی، را بر عهده داشتند.
حتی بخش پایانی انیمیشن، که در آن خانواده یوزپلنگ به شهرهای مختلف ایران سفر میکنند و با تکنیک دوبعدی ساخته شده است، نتیجه تصمیمی هوشمندانه برای تقویت هویت ایرانی در کنار مدیریت هزینهها بوده است. این بخش در ابتدا در فیلمنامه وجود داشت و دلیل استفاده از تکنیک دوبعدی، هزینه سرسامآور ساخت فضاهای سهبعدی برای مکانهایی مانند ارگ بم یا منارجنبان بود که به گفته کاوه، «ممکن است هزینهای برابر با کل بودجه فیلم در بر داشته باشد.»
اکنون «یوز» روی پرده سینماها است و سرنوشت آن بیشتر از هر چیزی به قضاوت تماشاگران وابسته است. باید دید که آیا کودکان، به عنوان مخاطبان اصلی این اثر، میتوانند با «یوزپلنگ بامزه و تپل» ارتباط برقرار کنند و خانوادهها را برای تماشای یک داستان کاملاً ایرانی به سینماها بکشند. آیا این فیلم میتواند به هدف اصلی کارگردانش برسد و حداقل هزار تومان بیشتر از پرفروشترین انیمیشن قبلی سینمای ایران فروش کند تا نماد موفقیتی باشد؟
پاسخ این سوالها در هفتههای آینده مشخص خواهد شد، اما سازندگان آن تنها به گیشه داخلی محدود نیستند؛ چرا که برنامههایی برای پخش بینالمللی و فروش خارجی نیز دارند. «یوز» با تمام فراز و نشیبهایش، علاوه بر روایت بازگشت یک یوزپلنگ به وطن، داستانی از استقامت، صداقت و عشق به هنر انیمیشن در سرزمینی است که این هنر برای بقا میجنگد؛ همانطور که یوز ایرانی نیز چنین است.