کد خبر: 36388

مفهوم مبهم فرهنگ در سند تحول سینما، حلقه مفقوده توسعه

مفهوم مبهم فرهنگ در سند تحول سینما؛ حلقه مفقوده توسعه فرهنگی و هنری

تحلیل مفهوم مبهم فرهنگ در سند تحول سینما، چالش‌های توسعه فرهنگی و هنری در ایران را بررسی می‌کند.

مفهوم مبهم فرهنگ در سند تحول سینما؛ حلقه مفقوده توسعه فرهنگی و هنری

در آخرین نشست شورای عالی سینما، معاون اول رئیس‌جمهور به بازشناسی و تحلیل اهداف و اولویت‌های کلیدی صنعت سینما که توسط دولت تعیین شده است، پرداخت. محمدرضا عارف در این جلسه با تأکید بر شناخت چالش‌های موجود در سینما و بررسی ریشه‌های آن، سؤالاتی اساسی مطرح کرد: «آیا سینما نقش خود را به درستی ایفا می‌کند؟ آیا توانایی اجرای آن را دارد؟ یا اینکه برخی موانع اجازه نمی‌دهند نقش خود را به‌درستی ایفا کند؟»

وی افزود که باید آسیب‌شناسی دقیقی صورت گیرد تا میزان سهم سینما در وضعیت کنونی مشخص شود و نقش دولت در وضعیت فعلی سینما مورد ارزیابی قرار گیرد. رئیس شورای عالی سینما این نشست را فرصت مناسبی دانست تا سند چشم‌انداز جدید سینمای ایران و راهکارهای خروج از وضعیت فعلی را معرفی کند و برنامه‌های راهبردی برای توسعه این صنعت ارائه دهد.

ارکان حاکمیتی سند چشم‌انداز شرح داده شدند.

این نخستین‌بار نیست که سخنانی درباره سند تحول سینما از زبان معاون اول رئیس‌جمهور مطرح می‌شود؛ پیش از این نیز معاونت سینمایی و دیگر نهادهای وابسته به وزارت ارشاد اقداماتی در جهت تدوین این سند انجام داده بودند. اما این‌بار، معاون اول رئیس‌جمهور به‌طور مستقیم رویکرد کلان حاکمیت را در مورد سینما و فرهنگ بیان کرد تا این موضوع در دستور کار سازمان‌های زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد قرار گیرد.

آنچه امروز در حوزه تدوین سند مورد توجه قرار گرفته، هم‌زمانی پایان یافتن سند چشم‌انداز بیست ساله‌ای است که در سال ۱۳۸۴ تدوین شده بود و با روی کار آمدن دولت پزشکیان، قرار بود نتایج این سند را به ثمر برساند. این سند هدف داشت کشور را در طول ۲۰ سال به سمت تغییرات عمده در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی سوق دهد و جمهوری اسلامی ایران را در منطقه به عنوان کشور پیشرو معرفی کند. نگاهی به این تجربه می‌تواند درک بهتری نسبت به تدوین چشم‌انداز جدید سینمای ایران فراهم آورد.

نوری که قرار بود امروز سینمای ایران را در منطقه در جایگاه برتر قرار دهد، اکنون در جلسات شورای عالی سینما به منظور بازتعریف و بازآفرینی جایگاه اصلی این صنعت مورد بحث قرار می‌گیرد. در همین راستا و پس از گذشت بیست سال، در سومین جلسه، مفهوم سینما از زبان معاون اول رئیس‌جمهور مجدداً تعریف شد. بر این اساس، پس از دو دهه، قرار است چشم‌انداز نوین سینمای ایران تدوین و مفهوم آن بازنگری و مشخص شود.

مکان و جایگاه سینما در کجاست؟

رئیس شورای عالی سینما بر حل مشکلات سینما، بازگرداندن آن به جایگاه واقعی‌اش در کشور، و همچنین برگشت هنرمندان ایرانی از خارج کشور تأکید داشت، و در کنار این موارد، جنگ ۱۲ روزه را در سند مورد توجه قرار داد. هر یک از اهدافی که در آخرین جلسه شورای عالی سینما به عنوان اولویت مطرح شد، سؤال برانگیز است؛ اینکه جایگاه اصلی سینما در کشور دقیقاً کجاست و چه تعریفی از آن باید ارائه داد؟

پس از گذشت بیست سال، هنوز سینما با این سوال اساسی مواجه است که چگونه پس از این مدت، در زمانی که باید از مزایای سند چشم‌انداز بیست‌ساله بهره‌مند شود، جایگاه واقعی‌اش مشخص نشده است. پاسخ‌های مبهم به این سوال‌ها، واقعیتی تلخ را نشان می‌دهد: نیاز است تا مفهوم سینما به صورت بنیادی تعریف شود، تا در تغییر دولت‌ها و تحولات سیاسی، این مفهوم دچار دگرگونی نشود. بیست سال پیش، زمانی که سند چشم‌انداز بیست‌ساله ایران تدوین و به تمامی نهادهای نظام ابلاغ شد، مسئولان سینمای آن زمان معتقد بودند که سینما در جایگاه مناسب خود قرار ندارد.

در آن زمان، جواد شمقدری، معاون سینمایی وقت، وضعیت سینما را رضایت‌بخش نمی‌دانست و امید داشت با روی کار آمدن دولت جدید، سینمای ارزشی ایران با رویکرد به اهداف عالی انقلاب اسلامی شکل گیرد و از جریان‌های جدا و دورکننده آرمان‌های انقلاب فاصله گیرد. او معتقد بود که شرایط و ویژگی‌های سینمای کشور چندان مطلوب نیست و باید مؤلفه‌های ارزشی آن تقویت شود. شمقدری در آن زمان انگیزه دولت و معاونت سینمایی را در بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و نیروهای متخصص می‌دید که می‌توانند سینمای ارزشی را هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی توسعه دهند.

موقعیتی که هنوز اثبات نشده و با خشم مردم مواجه شده است.

بیست سال از تلاش و به کارگیری تمامی ظرفیت‌ها برای توسعه سینمای ارزشی، که دغدغه اصلی دولت محمود احمدی‌نژاد بود، سپری شده است. دوران اجرای سند چشم‌انداز بیست ساله کشور به پایان رسیده و اکنون انتظار می‌رود حداقل مفاهیم مربوط به جایگاه سینمای ارزشی در جامعه تثبیت شده باشد. اما آنچه در عمل رخ داد، بسیار فراتر از انتظارات و آرزوهایی بود که در متن این سند و در میان دغدغه‌های مدیران وقت وجود داشت.

سینمای ارزشی هرگز به عنوان ژانری مستقل در سینمای ایران شکل نگرفت. با وجود آنکه تمام توان و بودجه سینما در آن دوران برای تولید آثار با مضامین ارزشی و پرهزینه صرف شد و انواع فیلم‌های متنوع ارزشی ساخته و روی پرده رفت، هیچ‌یک نتوانست پیام‌های ارزشمند موردنظر دولت و معاونت سینمایی را در میان مردم نهادینه کند. پروژه‌های متعدد در این حوزه شکست خوردند، و بدون تحلیل و آسیب‌شناسی صحیح، با تکیه بر بودجه‌های کلان دولتی که به جای توسعه زیرساخت‌ها، حمایت از هنرمندان و شناخت بهتر نیازهای فرهنگی جامعه، صرف تکرار شد، به نتیجه نرسیدند.

سند تحول نه تنها نتوانست تحولی ایجاد کند، بلکه با شناخت نادرست از سینما و نیازهای جامعه، تنها به نزدیکی به اهداف نزدیک شد و روزبه‌روز آسیب‌های بیشتری دید. سینمای ارزشی به نمادی از سینمای حکومتی تبدیل شد که نه تنها هنرمندان، بلکه مردم نیز نسبت به آن بی‌تفاوت شدند. سایر شاخه‌های سینما، که نه دغدغه مسئولان بودند و نه شناخت کافی از آن‌ها وجود داشت، در دوره‌هایی و بر اساس سلیقه مدیران وقت، در قالب اجرای این چشم‌انداز بیست ساله و تبدیل شکست‌ها به پیروزی، مدتی رونق گرفتند، مخاطب جذب کردند و در نهایت از دست رفتند.

همین مسیر اکنون نیز در سینمای امروز ادامه دارد. روزی سینمای ارزشی راه نجات بود، روزی سینمای اجتماعی پلی برای آشتی با جامعه و مردم محسوب می‌شد، و روزی سینمای کمدی راهی برای جذب مجدد تماشاگران و حفظ حیات اقتصادی سینما بود. اما در حالی که چشم‌انداز سند تحول باید در اختیار دولت قرار می‌گرفت، جایگاه سینما همچنان در ابهامات باقی مانده است. در نسخه جدید این چشم‌انداز، سوال همچنان همان است: سینما قرار است چه جایگاهی پیدا کند و چه مسیری را طی کند؟

فرهنگ، نقطه‌ای مبهم در سند چشم‌انداز از دیروز تا امروز

اما رکن نامفهوم باقی مانده در سینما، همان‌گونه که معاون اول دولت اشاره کرد، «فرهنگ‌سازی» است. محمدرضا عارف نقش سینما را در آسیب‌شناسی اجتماعی و فرهنگ‌سازی می‌دانست، نقشی که باید با تکیه بر فرهنگ‌سازی، پایه‌ای برای تقویت نیازهای فرهنگی و استحکام ملی فراهم آورد. واژه «فرهنگ» که بسیار پرکاربرد است، از مسئولان عالی‌رتبه گرفته تا کارشناسان، همواره از آن سخن گفته و هدف نهایی را فرهنگ‌سازی عنوان می‌کنند؛ اما سوال این است که مقصود از «فرهنگ» چیست؟

برای تعریف فرهنگ، باید به پارامترهایی رجوع کرد که در سراسر جهان ثابت است و پس از رسیدن به تعریف اصلی، به ویژگی‌های خاص هر کشور، به‌ویژه فرهنگ ایرانی، توجه نمود. اما در طول بیست سال گذشته، هدف‌گذاری سند چشم‌انداز در حوزه فرهنگ، متنوع و چندگانه بوده است. به گونه‌ای که در ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دوران تصدی هر وزیر، مفاهیم فرهنگی متفاوت بوده است.

همچنین در سازمان صداوسیما، در دوره‌های مختلف، فرهنگ در قالب ایده‌ها و رویکردهای متفاوتی ارائه شده است. این اختلافات پرسشی را مطرح می‌کند که هنوز هم پاسخ داده نشده است، همان‌طور که مرتضی آوینی در مقاله‌ای با عنوان «سینما و تلویزیون به مثابه رسانه گروهی» مطرح کرد. آوینی در آن مقاله می‌نویسد: «هر روز در رسانه‌ها و از زبان مسئولان می‌شنویم که باید فرهنگ شنوندگان و بینندگان را ارتقاء داد، اما خیلی کم پیش می‌آید که درباره ماهیت و مفهوم فرهنگ صحبت شود. اگر بپرسید مقصود شما از فرهنگ چیست؟ تصور می‌کنند که ما از یک سیاره دیگر به زمین آمده‌ایم! مفهوم فرهنگ و اطلاعات را ثابت فرض می‌کنند و تنها درباره نحوه انتقال و ارتقاء آن بحث می‌کنند.»

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار