کد خبر: 35308

ده فیلم برتر و تاثیرگذار سینمای ایران که حتما ببینید

۱۰ فیلم برتر و تاثیرگذار سینمای ایران که حتما باید تماشا کنید + خلاصه داستان و نقد

ده اثر برتر و تاثیرگذار سینمای ایران؛ داستان‌ها، نقدها و بررسی‌های جذاب درباره فیلم‌هایی که باید ببینید.

۱۰ فیلم برتر و تاثیرگذار سینمای ایران که حتما باید تماشا کنید + خلاصه داستان و نقد

سینمای ایران از دهه شصت تاکنون با فراز و نشیب‌های فراوانی روبرو بوده است، اما در طول زمان توانسته است جایگاه خود را به عنوان یکی از جریان‌های مستقل در سینمای جهان تثبیت کند و بیش از هزار جایزه بین‌المللی را به دست آورد. این سینما در عرصه‌های مختلفی مانند اسکار، شیر طلایی ونیز، خرس طلا و نقره برلین و یوزپلنگ لوکارنو در سوئیس، افتخارات متعددی کسب کرده است.

در آستانه برگزاری مراسم انتخاب فیلم برای اسکار و همزمان با انتظار برای اعلام نامزدها، به مناسبت روز ملی سینما، تصمیم گرفتیم نگاهی بیندازیم به ده فیلم برتر و تاثیرگذار چهل سال اخیر سینمای ایران. آثاری که نه تنها در زمان خود مورد تحسین قرار گرفتند، بلکه گذر زمان نیز اعتبار و ماندگاری آن‌ها را بیشتر کرده است.

1- «هامون»

به کجای این شب تاریک آویزان شوم و لباس پاره‌ام را بپوشم

داریوش مهرجویی یکی از معدود فیلمسازانی است که به فلسفه اشراف داشت و بر ابزار سینما تسلط کامل داشت. آثار او با لایه‌های معنایی فراوان، نشانگر دغدغه‌های او نسبت به جامعه است، همانطور که در اثر درخشانش «دایره مینا» مشاهده می‌شود. اما بی‌تردید، اوج کارنامه حرفه‌ای مهرجویی، فیلم «هامون» است.

این فیلم درباره مردی است که در آستانه میانسالی قرار دارد و در حین نگارش پایان‌نامه‌اش دچار تردید و شک می‌شود و در عین حال زندگی زناشویی پرتنشی دارد. «هامون» پر است از ارجاعات فلسفی که با ساختار فیلمنامه هماهنگ شده‌اند تا هر بیننده‌ای، به ویژه آن‌هایی که در میان سنت و مدرنیته سرگردانند، را مجذوب خود کند.

2- «سرب»

کهن الگوی سینمای کلاسیک غرب

مسعود کیمیایی علاقه‌مند به شخصیت‌های تنها و جداافتاده است که زندگی‌ای متفاوت از جهان اطراف خود دارند و آرزوی مرگ باشکوه و درخشان را در سر می‌پرورانند. فیلم «سرب» تصویری است از چنین دنیایی، و داستانی است در بستر یکی از پرحادثه‌ترین دوره‌های تاریخ معاصر، اوایل دهه بیست شمسی، که به کوچ یهودیان ایران به فلسطین توسط سازمان هاگانا می‌پردازد و همچنین ماجرای قتل اسحاق یهودی و اتهام وارد شده به میرزامحسن خان، برادر نوری، روزنامه‌نگار، را روایت می‌کند.

این فیلم از الگوی سفر قهرمان با عناصر آشنا بهره‌مند شده است، که آن را به سینمای کلاسیک آمریکا نزدیک می‌کند، اما در عین حال، ارادت کیمیایی به شخصیت‌های تاریخی مانند دکتر مصدق و محمد مسعود را نیز نشان می‌دهد. نوری، شخصیت اصلی «سرب»، یکی از کامل‌ترین نمونه‌های قهرمانان آثار پس از انقلاب است؛ قهرمانی فعال و کنش‌گر که حاضر است برای دفاع از عدالت و حق‌طلبی، از جان خود بگذرد.

سفر به چزابه

سفر در زمان با جریان سیال ذهن

ژانر سینمای جنگ پس از انقلاب، همواره یکی از مهم‌ترین و پرفروش‌ترین شاخه‌های سینما بوده است که آثار درخشانی در آن ساخته شده است. اما «سفر به چزابه» به عنوان یکی از آثار ماندگار این ژانر، جایگاه ویژه‌ای دارد. داستان این فیلم درباره فیلمساز و آهنگسازی است که در حین فیلمبرداری، وارد ماشین زمان می‌شوند و به دوران جنگ در چزابه بازمی‌گردند. ملاقلی‌پور، کارگردان غریزی و بدون آموزش آکادمیک سینما، تجربه مستقیم خود از جبهه را با استفاده از تکنیک جریان سیال ذهن به تصویر کشیده و روایت می‌کند.

شخصیت‌های اصلی فیلم از دو طبقه متفاوت انتخاب شده‌اند تا تضادهایشان منجر به شکل‌گیری درامی قوی و تاثیرگذار شود. صحنه‌های جنگی آن چنان واقع‌گرایانه و زنده هستند که حس ترس و هولناکی فضا را به خوبی منتقل می‌کنند. ملاقلی‌پور در این اثر به بالاترین سطح از بلوغ فنی و هنری رسیده است، به گونه‌ای که پس از گذشت سی سال، تأثیر و قدرت اثر اولیه‌اش همچنان بر تماشاگران باقی می‌ماند.

۴- «کشتن سگ‌ها»

زنی تنها در میدان توطئه

یکی از فیلم‌های پرفروش اکران که ساختاری چندلایه، پیچیده و با شباهت‌های هیچکاکی است، تماشاگر را به شدت مجذوب می‌کند؛ اثری که منتقدان آن را نمونه‌ای موفق در جذب مخاطب می‌دانند. «سگ‌کشی» را می‌توان در دسته فیلم‌های معمایی قرار داد که سرشار از زیرمتن و استعاره است. بهرام بیضایی، تماشاگر عادی را به لایه‌های سطحی اثر دعوت می‌کند و تماشاگر نخبه را به کاوش در زیرمتن‌ها ترغیب می‌نماید. شخصیت‌های داستان با لایه‌های خاکستری و قطعات پازل، تصویر یک نقشه پیچیده را شکل می‌دهند؛ اما شخصیت اصلی داستان، گلرخ کمالی، از همان ابتدا مشخص است که در میان این همه پیچیدگی، چه هدفی دارد—زنی که در میدان توطئه قدم می‌زند تا به مقصد برسد.

۵- «بوتیک»

در اوایل دهه هشتاد و با ورود دوربین‌های کوچک دیجیتال به بازار، فیلمسازان جوان زیادی وارد عرصه کارگردانی شدند. حمید نعمت‌الله، که دستیار مسعود کیمیایی بود، یکی از آن‌ها محسوب می‌شود. فیلم «بوتیک» نتیجه تلاش این نسل است که حتی با وجود حضور محمود کلاری در پشت دوربین، همچنان تحت تأثیر فناوری‌های نوین قرار گرفت و لطمه دید.

با وجود این، «بوتیک» به یکی از فیلم‌های کالت پس از انقلاب تبدیل شد؛ فیلمی که ریشه‌هایش در سینمای خیابانی قبل از انقلاب و آثار مانند «کندو» و «تنگنا» قابل ردیابی است. این اثر، محصول زمانه خود است و نعمت‌الله شخصیت‌هایش را از دل جامعه بیرون کشیده است، کسانی که با آن‌ها کاملاً آشناست؛ از اتی با آرزوهایش گرفته تا جهانگیر و هم‌خانه‌هایش. نعمت‌الله، همانند استادش کیمیایی، از بازیگرانی بهره برده است که نقش مهمی در فیلم ایفا می‌کنند و آن‌ها را به عنوان مهره‌های کلیدی در روایت به کار گرفته است.

6- درباره فیلم «الی»

یک تلخی بی‌پایان

در سینمای ایران، فیلم‌های ماندگار تنها محدود به آثار حمید نعمت‌الله نمی‌شوند. «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی نمونه‌ای است که پیش از «جدایی نادر از سیمین» می‌توانست او را به موفقیت‌های جهانی برساند. فرهادی با فیلمنامه‌هایی که همواره ساختاری ظریف و هندسی دارند و شخصیت‌ها و موقعیت‌ها به دقت چیده شده‌اند، توانسته است مخاطب را درگیر داستان کند.

فیلمنامه «درباره الی» نیز با بهره‌گیری از همین ساختار، در دو بخش روایت می‌شود؛ ابتدا غرق شدن الی در دریا و سپس مواجهه کاراکترها با این واقعه که بر پایه قضاوت و تحلیل روایت می‌شود. فرهادی در این اثر به عمق درونی شخصیت‌ها نفوذ کرده است. این فیلم، که شباهت‌هایی با «ماجرا» اثر آنتونیونی دارد، سرشار از جزئیات است که با دقت و حوصله کنار هم قرار گرفته‌اند و در نتیجه یک اثر درخشان ساخته شده است. فرهادی همچنین از صدا به عنوان عنصری دراماتیک بهره برده است، نمونه آن را در صدای امواج خروشان دریا می‌توان دید.

7- «پروانه‌وار شنا کردن»

رنگ خون، پرشی بلند

قتل‌های ناموسی همواره یکی از موضوعات جذاب و پرتنش در سینماهای اجتماعی بوده است که قابلیت‌های دراماتیک فراوانی دارند. فیلم «شنای پروانه» ساخته محمد کارت نمونه‌ای بارز از این ژانر است که با شروعی پرتنش و هیجان‌انگیز، در همان ده دقیقه اول به قتل منتهی می‌شود.

در این اثر، الگوی سفر قهرمان به خوبی در فیلمنامه‌نویسی پیاده شده است و کارگردان در اولین تجربه سینمایی‌اش نشان داده که می‌تواند در آینده نیز در سینمای ایران تأثیرگذار باشد. اما متأسفانه، اکران عمومی «شنای پروانه» همزمان با شیوع کرونا، بزرگ‌ترین بدشانسی برای فیلم بود که مانع رسیدن آن به مخاطبان گسترده و میلیونی شد.

8- «متری شیش و نیم»

ناصر خاکزاد، ضدقهرمان محبوب و دوست‌داشتنی

قاچاق مواد مخدر یکی از موضوعات همیشگی در سینمای ایران است که در دهه‌های مختلف با رویکردهای متفاوت به تصویر کشیده شده است، و نسخه دهه نودی آن را می‌توان در فیلم «متری شیش و نیم» سعید روستایی دید. این فیلم با فیلمنامه‌ای کلاسیک و تمرکز بر شخصیت‌محوری، شخصیت ضدقهرمانی بی‌نظیر به نام ناصر خاکزاد را به تصویر می‌کشد؛ شخصیتی خاکستری که تماشاگر باورش می‌کند و از تضاد او با نیروهای قانون لذت می‌برد. مانند آثار قبلی روستایی، فیلم پر از دیالوگ‌های تاثیرگذار و صحنه‌های تنش‌زا است که جذابیت فیلم را دوچندان می‌کند. در همان سکانس‌های ابتدایی، با وقوع یک حادثه و انفجار در آشپزخانه مخفی که منجر به کشته شدن چند پلیس می‌شود، مخاطب را شوکه می‌کند.

۹- «پیرپسر»

درگیری عظیم میان خیر و شر

اکتای براهنی یکی از فیلمسازانی است که به شدت به اقتباس ادبی علاقه‌مند است و در دو اثر سینمایی خود از این رویکرد بهره برده است. او، در «پل خواب» تلاش‌هایی نیمه‌کاره در این زمینه انجام داد، اما در «پیرپسر» این مهارت را با تسلط کامل نشان داد. اقتباس معاصر او از داستان «برادران کارامازوف» با گره‌افکنی‌ای که از تراژدی «رستم و سهراب» الهام گرفته شده، متمایز است. غلام باستانی، ضدقهرمانی مرگبار و تاریک است که دو پسرش، قهرمانانی ناتوان در مقابل او، در مقابلش قرار دارند. براهنی در کارگردانی «پیرپسر» رشد یافته است، به طوری که با فیلمی سه ساعته توانسته تماشاگران را درگیر نگه دارد و آن‌ها را خسته نکند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار