شبکه آبی ایران باستان، نماد امید و تمدن در لندن
شبکه آبی ایران باستان؛ نمادی از امید، تمدن و پیوند تاریخ با بحران آب در نمایشگاه لندن
نمایشگاه لندن «شبکه آبی ایران باستان» نماد امید، تمدن و پیوند تاریخ با بحران آب است.

نوشین آذرنگ: در بحرانیترین روزهای آبی ایران و در غمانگیزترین دوره کمآبی تهران، نمایشگاهی با محوریت آب در لندن برگزار شده است. این نمایشگاه که عنوان آن «تشنه: در جستوجوی آب شیرین» است، بحران جهانی آب را به تصویر میکشد. موسسه «ولکام کالکشن» این رویداد را برگزار کرده و ۱۲۵ اثر از هنرمندان مختلف را در بر دارد تا بار دیگر مشکل جهانی کمآبی را به نمایش بگذارد.
جنیس لی، کیوریتور نمایشگاه «تشنه: در جستوجوی آب شیرین»، این رویداد را به عنوان یک ارتباط مهم میان انسان و آب معرفی میکند. او معتقد است که این پیوند در ذات خود تلاش میکند تا تصویر ناامیدکننده آب را به شکلی امیدبخش و مثبت بازتاب دهد. هدف اصلی این نمایشگاه، که شامل آثار هنرمندانی همچون گیدئون مِندل، کلوئی دوو متیوز و سوزان شوپلی است و از نقاشیها تا اشیای تاریخی را در بر میگیرد، رساندن پیامی قوی به جهان است.
جنیس لی درباره اهمیت آب میگوید: «آب، نماد حیات است و میان امید و ناامیدی قرار دارد؛ نمیتوان فقط جنبه منفی یا مثبت آن را دید. باید آب را چون زندگیای چندوجهی نگریست.» او ابراز امیدواری میکند که نتیجه این نمایشگاه بتواند رویکرد جهانی نسبت به بحرانهای آب و تغییرات اقلیمی را تغییر دهد. این کیوریتور باور دارد که با تکیه بر امید، میتوان بحرانهای زیستمحیطی را حل کرد. مجله «آ. استتیکا» با گفتوگو با جنیس لی، از انگیزهها و پیامهای پشت برگزاری این نمایشگاه پرسیده است.
سفری به دوران ایران باستان، تمدنی که جهان را تسخیر کرد
«تشنگی» مفهومی است که ریشه در تاریخ و فرهنگهای مختلف دارد و از سرزمینهایی چون میانرودان باستان تا لندن دوران ویکتوریا عبور کرده است. امروزه این مفهوم در نپال و سنگاپور نیز دیده میشود. من با نگاهی به ایران باستان شروع کردم و به تاریخ قنات، سامانهای زیرزمینی برای انتقال آب، که منشأ آن به خوزستان بازمیگردد، پرداخت. اولین شواهد ثبتشده از استفاده از قنات به حدود سههزار سال پیش برمیگردد.
پژوهشگران، مهندسان و معماران ایرانی تحقیقات زیادی درباره شبکه گسترده قنات انجام دادهاند. این شبکه، که سراسر کشور را دربر گرفته، از دل بیابانها عبور کرده و در بستر فرهنگهای مختلف تکامل یافته است. آنها همچنین بررسی کردهاند که چگونه سامانههای مشابه، با گسترش امپراتوری مغول و نفوذ اسلام، به جنوب آسیا، شمال آفریقا، بخشهایی از اسپانیا و جنوب ایتالیا رسیدهاند. برای من شگفتانگیز بود که فناوریای که دربارهاش کمتر صحبت شده، توانسته در طول هزاران سال، زیرساختی برای شکوفایی فرهنگی در مناطق مختلف باشد. در واقع، مفهوم «تشنگی» از همین علاقه به ایدهای شکل گرفت که توانسته مرزهای زمان و مکان را پشت سر بگذارد.
نوشتم شادی و امید، تا فراموش نکنم.
همانطور که نمایشگاه به شکل تأثیرگذاری نشان میدهد، آب شیرین همزمان منبع حیات و زمینهساز منازعه است. در مواجهه با این دوگانگی، چگونه میتوان بین امید و بحران تعادل برقرار کرد؟
در طول تحقیقات و پیگیری اخبار روزمره، متوجه شدم که داستانهای تلخ و نگرانکننده بسیار بیشتر از خبرهای مثبت هستند. ما همواره در معرض گزارشهایی از فجایع، بحرانها و تنشها قرار داریم.
به همین دلیل، روی تخته الهامبخش نمایشگاهم یادداشتی بزرگ چسباندهام که روی آن نوشته شده «شادی» و «امید». این یادآوری برای خودم است که در روایت این داستانها، نباید از این جنبهها غافل شد. امید وجود دارد، چون چرخه آب همواره ادامه دارد. ممکن است پاک شود و ناپدید گردد، اما دوباره بازمیگردد. باید به یاد داشته باشیم که ذات آب، پاکی و زندگیبخشی است و همواره نمادی از امید است.
در فرآیند طراحی و ساخت این نمایشگاه، هرگز به این فکر نکردم که هر روایت منفی را با نمونهای مثبت خنثی کنم. بسیاری از پروژهها ترکیبی از هر دو جنبه هستند. یکی از همکارانم، هنگامی که برای اولینبار نمایشگاه را دید، درباره اثر «ضبطهای یخی» سوزان شوپلی گفت که چقدر از نظر صوتی زیبا و لذتبخش است؛ اما وقتی فهمید که صدای آب شدن یخها را میشنود، احساس گناه کرد.
زیبایی در دل هر پدیده طبیعی، چه در روند فروپاشی و ویرانی، وجود دارد. این یعنی هنوز امکان بازسازی و زندگی دوباره هست. این دوگانگی، در واقع، بخش جداییناپذیر روایت ما است. نمیتوان درباره آب صحبت کرد و تنها به جنبههای مثبت آن پرداخت یا فقط از فجایع و کمبودها گفت.
زندگی واقعی در میان این دو قرار دارد. در این نمایشگاه، سعی کردیم ضمن نشان دادن بحرانها، از خشکسالیها، درگیریهای مرزی و نابرابریهای جنسیتی در دسترسی به آب، فرصتهایی را نیز به تصویر بکشیم که جوامع در پاسخ به این چالشها خلق کردهاند.
یک داستان درباره آب مقدس
این نمایشگاه در پنج بخش مجزا طراحی شده است که هر یک به جنبهای متفاوت از پویایی آب میپردازند: خشکسالی، باران، یخچالها، آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی. هدف از این ساختار، نشان دادن پیچیدگی موضوع و همچنین ایجاد انسجام در نمایش مطالب بود. در ابتدا، بخش «خشکی» قرار دارد؛ جایی که حس تشنگی در دل سرزمینهای خشک و بیآب به وضوح احساس میشود. این نقطه شروع طبیعی است، زیرا خشکسالی، گرما و کمبود آب از چالشهای اصلی محیطزیستی محسوب میشوند و درک این ارتباطات برای فهم بهتر موضوع اهمیت دارد.
در این بخش، نماد قنات نیز وارد شده است؛ نشاندهنده مهندسی سنتی و میراث کهن در مدیریت منابع آب. احساس تشنگی و تمنای باران، راه را برای ورود به بخش بعدی، یعنی «باران»، هموار میکند. در این قسمت، نقش باران بیش از حد و سیلابها مورد بررسی قرار میگیرد و در ادامه، مفاهیم مرتبط با یخچالها و یخها مطرح میشود.
بخش «یخچالها» به مدیریت نادرست منابع طبیعی و پیامدهای آن بر زمین اختصاص یافته است، موضوعاتی که ما را به سمت آبهای سطحی، از جمله تالابها و رودخانهها، سوق میدهد. در نهایت، بخش پایانی نمایشگاه، به جنبههای شفابخش و قدسی منابع طبیعی اختصاص یافته است، جایی که اهمیت و ارزش معنوی این منابع به تصویر کشیده میشود.
بازگو کردن داستان همواره تاثیرگذار است.
بحران کمآبی و تغییرات اقلیمی از مهمترین چالشهای جهانی امروز هستند، اما نمایشگاه شما علاوه بر هشدارهای مربوط به این مسائل، بر نوآوریها و مقاومتهای محلی با تمرکز بر جوامع مردمی تأکید دارد. چقدر برایتان اهمیت داشت که این نوع داستانها را روایت کنید؟
«مری رابینسون»، رئیسجمهور سابق ایرلند، در یکی از سخنرانیهایش گفت: «ما باید مردم را برانگیزانیم». برخی با دادهها و آمارها تحت تأثیر قرار میگیرند، اما بسیاری از ما بیشتر از طریق داستانها احساس میکنیم. در فضای نمایشگاه، روایتهای محلی و مردمی ممکن است در ظاهر ساده و بیپرده به نظر برسند، اما هر کدام به نوعی قابل لمس و همدلانهاند؛ یادداشتهای پراکنده، اشیای کوچک و نوشتههای جزئی، که هرکدام داستانی برای گفتن دارند.
هدف من این بود که کنار آثار بزرگ، مفهومی و مبتنی بر دادههای علمی یا باستانشناسی، داستانهای انسانی و ملموس نیز قرار گیرند تا هر بازدیدکننده بتواند بخشی از نمایشگاه را به راحتی درک کند و با آن ارتباط برقرار کند. ممکن است کسی از شنیدن اینکه رومیها چگونه امپراتوری خود را بر روی باتلاقها بنا کردند، شگفتزده نشود، اما دیدن پروژهای درباره کاشت درخت در کنار رودخانه یا باغی جمعی در منطقه کینگزکراس میتواند الهامبخش باشد.
ما نباید نگران تأثیر هنر باشیم.
هنر تنها محدود به موزهها و گالریها نیست؛ بلکه نقش مهمی در پیشبرد گفتوگوهای جهانی درباره بحرانهایی مانند تغییرات اقلیمی ایفا میکند. هر فرد به عنوان شهروند جهانی، صدایی دارد و فضایی برای اثرگذاری فراهم است، بنابراین باید از این فرصت بهرهمند شد. موضوع ساده است: شاید من نتوانم واکسن مقابله با تب دنگی تولید کنم، اما در حوزه تاثیر خود میتوانم صدای دیگران را تقویت کنم.
من این فرصت را دارم که تعیین کنم چه روایتهایی در فضای عمومی لندن شنیده شوند. منابع لازم را دارم تا از هنرمندانی مانند شرستا حمایت کنم. این کار مشابه ضبط صدای شاپلی است؛ هرچند روایتهایش دردناک هستند، اما در عین حال زیبا و تاثیرگذارند. نباید بیش از حد نگران نحوه اثرگذاری کارمان باشیم؛ بلکه باید صادقانه نقش خود در جامعه را ایفا کنیم و وفادار بمانیم.
بازاندیشی در سبک زندگی برای مقابله با «تشنگی»
دوست دارید بازدیدکنندگان از نمایشگاه «تشنگی» چه احساسی داشته باشند و آن را ترک کنند؟
امیدوارم پس از بازدید از این نمایشگاه، افراد با درک عمیقتری نسبت به رفتارهای خود، چه کوچک و چه بزرگ، دست یابند. در این مجموعه، روایتها و مطالعات موردی متعددی ارائه شده است که نشان میدهد تغییرات اقلیمی چه پیامدهای پنهان و غیرقابل پیشبینیای میتواند داشته باشد. برای نمونه، آب شور در سیستمهای شهری قدیمی ممکن است به سقطجنین و مشکلات گسترده در زنان منجر شود؛ یا برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی، به تدریج باعث تغییر شکل زمین و انحراف محور آن میشود.
در شهرها، اغلب رفتارهای کوچک و اشتباه را نادیده میگیریم یا توجیه میکنیم. امیدوارم نمایشگاه «تشنگی» نشان دهد که همه چیز به هم مرتبط است و ما را به بازاندیشی در سبک زندگیمان وادارد. همچنین، میخواهم بازدیدکنندگان با حسی از امید و انگیزه از این تجربه بیرون بیایند. لذت بردن از آب، زیبایی گیاهان، بازی کودکان و حس همبستگی اجتماعی باید یادآور باشد که هنوز راهی برای زندگی بهتر و ساختن آیندهای پایدار وجود دارد.