آب در ایران در آستانه فاجعه؛ نجات از بحران کمآبی
تحول آب در ایران: از نماد تمدن تا هشدار فاجعه ارغوانی مایل به سیاه
تحول آب در ایران، نماد تمدن و هشدار فاجعه ارغوانی مایل به سیاه، بحران کمآبی و نیاز به اقدام فوری برای نجات سرزمین است.

ما به تابستانهای پرتنش عادت کردهایم، بلکه به کلی به تنشها عادت داریم؛ از تنشهای سیاسی گرفته تا مشکلات کمآبی، بهویژه در تابستانهای گرم ایران که هر سال داغتر میشود. اما با این حال، این تنشها هر روز بزرگتر، بحرانیتر و ناگوارتر ظاهر میشوند. امسال نیز بحرانها بر سرمان بار شدند؛ از همان ابتدای سال تا همین روزی که این گزارش در روزنامه منتشر شده است. ما عادت کردهایم، جنگها را دیدهایم؛ تورمهای سرکش را تجربه کردهایم؛ و حالا صدای زنگ هشدار کمآبی برایمان به صدا درآمده است.
هیچ فاصلهای بین فاجعه ارغوانی مایل به سیاه وجود ندارد.
هنوز ماه اول تابستان به پایان نرسیده است و ذخایر آبی کشور به شدت کاهش یافته است. خبر از پنجمین سال خشکسالی در ایران که پیش از شروع تابستان منتشر شد، دیگر عادت همگانی شده بود؛ اما این بار وضعیت فراتر از عادت رفت و هشدار بحران آب به صدا درآمد. در طول یک ماه گذشته، هر گوشهای از کشور درباره کمبود آب صحبت میکند؛ وضعیتی که اینبار با رنگی ارغوانی مایل به سیاه، فاجعهای بیسابقه را نشان میدهد.
ما عادت کردهایم به هشدارهای قرمز و وضعیتهای بحرانی قبلی، مانند «کسری ۵۰۰ میلیون مترمکعبی سدهای تهران»، «تنش آبی در ۲۴ استان»، «تهران در معرض بحران آب»، «پایتخت در آستانه کمآبی»، «سدهای تهران تنها ۲۱ درصد پر است»، «توزیع محدود آب در مناطق معدودی از تهران»، «پیشنهادهای پزشکیان درباره جدی بودن بحران»، «آب به عنوان کالای لوکس در آینده» و «گروگان گرفتن آب توسط افراد و نهادها».
این وضعیت نشان میدهد که بحران آب در کشور ما به مرحلهای رسیده است که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت و نیازمند اقدام فوری و جدی است.
تیترهای هیجانانگیز و پرتنشی که پس از جلسات سازمان ملل منتشر میشوند
مدتهاست بحرانهای زیستمحیطی، به ویژه مسئله آب، به عنوان یکی از مهمترین موضوعات خبری در جهان مطرح میشود. از دههها قبل، آب با برچسب «بحران» در رسانهها و گزارشها مورد اشاره قرار گرفته است. در طی پنج دهه گذشته، سران کشورهای مختلف در جلسات سالانه سازمان ملل متحد تلاش کردهاند تا راهحلی برای عبور از بحرانهای زیستمحیطی بیابند و زمین را نجات دهند.
در این مدت، رؤسای کشورهای جهان به دنبال یافتن راهکارهای مؤثر برای مقابله با گرمایش زمین و بحران کمآبی بودهاند. اما نتایج عملی این جلسات، در اغلب موارد، چندان کارساز نبوده و زمین را نجات نداده است. برای مردم دنیا، این موضوعات همچنان تیترهای خبری پرتنشی هستند که بحرانهای گستردهتری را نشان میدهند و هشدار میدهند.
وسایل و بهانهها، انگشت اتهام و محرومیت را رفع نمیکنند.
این بحران، با تفاوتهای قابل توجه در مناطق غربی، شرقی، شمالی و جنوبی زمین، تنشهای ناشی از آن را نیز در مقیاسهای متفاوتی رقم زده است. بیتدبیریها و منفعتطلبیهای سیاسی قدرتهای جهانی، که بیشتر شبیه نمایشهایی بیثمر و بیفایدهاند، بار این بحران را بر دوش مردمی میگذارند که نقش چندانی در شکلگیری یا تداوم مشکلات ندارند.
حتی این آثار و پیامدها نیز در سراسر جهان متفاوت است. خواندن عبارت «تا فاجعه فاصلهای نیست» ممکن است ترسی عمیق در دلمان برانگیزد، اما در کنار این ترس، به جملهای کوتاه و تلخ پناه میبریم: «بحران آب نتیجه بیتدبیری مسئولان است، نه مصرف خانگی.»
این استدلال اما چندان عملی و موثر نیست و تنها احساس آرامش موقتی برای ما فراهم میآورد. نتیجه بیتدبیری در مدیریت منابع آب، تصمیمنگرفتن در مواجهه با بحران، گرمایش زمین، تغییرات اقلیمی، خشک شدن آبهای زیرزمینی، کاهش بارشها و خارج شدن سدها از مدار، تبعات سنگینی بر ما خواهد داشت. انگشت اتهامها که در هر سخنرانی و تیتر به سمت ما نشانه میروند، و محدودیتهایی که برای حفظ نظام آبی بر ما تحمیل میشود، همگی بر پایه بیتدبیری و ندانمکاری استوارند و قابل کنترل نیستند.
نماد از دست دادن تمدن دیروز، غمی هولناک و ترسآور در امروز است.
در حال حاضر، آب دیگر در حافظه هیچیک از ما نماد حیات نیست. برای مردم مشرقزمین و ساکنان قلب خاورمیانه، آب دیگر نشان امید نیست، بلکه نمادی از بحران، عذاب وجدان ناشی از رفتارهای نادرست، مصرف بیرویه و حقوقخواهیهای افراطی است. آب در نظر ما خطرناک، ناامیدکننده و فاجعهآفرین شده است، آغازگر جنگهای داخلی و جهانی.
آب، که زمانی نماد تمدن و فرهنگ این سرزمینها در قلب جهان بود، اکنون به بحرانی بیسابقه و غیرقابل کنترل تبدیل شده است. روزگاری این منبع حیاتی، میراث تمدن ایران و منبع اقتدار جهانی بود، اما حالا در غیاب مدیریت کارآمد، به منبع ترس و اندوه بزرگ برای مردم بدل شده است. این اندوه، که سیاستمداران از آن دور هستند، تنها با ناتوانی و بیکفایتی آنان تشدید میشود. آنان تنها مسببان گسترش ناامیدی و گردانندگان گردابهای بحران و فاجعهاند؛ آنها معنای آب را برای ما تغییر دادهاند و آن را به سمبلی از بحران و بیثباتی بدل کردهاند.
امید، کلید گشایش بحرانها
در دوران پرتنشی که هر روز با بحرانهای بزرگتر از گذشته مواجه میشویم، ایجاد امید و انگیزه راهی موثر و کلیدی است. بحران آب را نمیتوان تنها با منابع فیزیکی حل کرد، بلکه باید با باورهای امیدبخش و زندگیبخش به آن نگریست. فرهنگ آب، که ریشه در تاریخ دارد و فراتر از بیتدبیریهای کنونی است، میتواند چراغ راه ما باشد. در مواجهه با تصمیمگیریهای نادرست و وضعیت بیتصمیمی مسئولان، بازگشت به ارزشهای فرهنگی و تمدنی مرتبط با آب، قطعا راهگشا خواهد بود. بدون تردید، کاهش ناامیدی و تمرکز بر همیاری و مشارکت مردمی، که سهم کمی در بروز بحران داشتهاند، میتواند نتیجهبخش باشد و راهحلهایی پایدار ایجاد کند.
راه حل در اختیار کمگناهترین مجرمان بحران است
شاید اینبار به جای عناوینی مانند «فاجعه نزدیک است» یا «سناریوی آخرالزمانی در انتظار تهران»، بهتر باشد بگوییم: «آب را گروگان گرفتهاند؛ باید آن را آزاد کنیم». نه تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین، نه سوءمدیریتهای جهانی و داخلی، و نه حتی ناتوانی در حل مسئله، نمیتوانند ما را از مسئولیت برهانند. بحران آب باید به دست کمگناهترین عاملان ایجاد آن سپرده شود. باید آب را به ما بازگردانند، چرا که در میان زندگیبخش بودن و بحرانآفرینیاش، میتوانیم فاجعه را به فرصت تبدیل کنیم.