کد خبر: 18057

اسماعیل مقیمی: مسیر بی‌وقفه و صداقت در هنر ایرانی

اسماعیل مقیمی: از دف و سنت تا موسیقی تلفیقی معاصر؛ مسیر بی‌وقفه و صداقت در هنر ایرانی

مصاحبه با اسماعیل مقیمی، هنرمند تلفیقی موسیقی ایران، درباره مسیر، آثار و نگاه او به هویت و نوآوری در موسیقی معاصر.

اسماعیل مقیمی: از دف و سنت تا موسیقی تلفیقی معاصر؛ مسیر بی‌وقفه و صداقت در هنر ایرانی

اسماعیل مقیمی، متولد مرداد ۱۳۶۵، از نوجوانی با آشنایی اولیه با تمبک و دف شروع کرد و سپس به یادگیری آواز، سه‌تار، گیتار و موسیقی تلفیقی روی آورد. تجربیات او شامل اجراهای زنده و ضبط آثار رسمی است و حاصل دهه‌ها پژوهش، تمرین و تلاش در زمینه‌ای است که میان میراث غنی ایرانی و بیان‌های معاصر موسیقایی پل می‌زند. از آثار برجسته او می‌توان به «باران تویی»، «دلتنگی»، «از من نترس»، «دوستت دارم» و «به جان تو» اشاره کرد که هر یک نشانگر دغدغه‌های عمیق و هنرمندانه او در حوزه احساس، جامعه و هویت است.

در گفت‌وگویی صمیمی و تحلیلی با این هنرمند، درباره مسیر هنری، دیدگاه‌ها و نگرش او نسبت به موسیقی تلفیقی گفتگو کردیم.

۱.

از همان ابتدا، علاقه‌ام مرز نمی‌شناخت؛ نه مرزهای جغرافیایی، بلکه مرزهای هنری که معمولاً از آن‌ها عبور نمی‌کنند. موسیقی در خانه شروع شد؛ از صدای تنبک تا آلبوم‌های دهه‌ی هفتادی راک انگلیسی! و اگر حمایت مادرم نبود، شاید هرگز وارد این مسیر نمی‌شدم. موسیقی تلفیقی برای من نه یک ژانر، بلکه زبان است؛ زبانی برای بیان چیزهایی که با واژه‌ها قابل گفتن نیستند، ریشه در فرهنگ خودم دارند و شاخه‌هایی در آسمان معاصر را می‌پیمایند.

۲. در نظر شما، تلفیق صرفاً ترکیب سازها نیست. این مفهوم چه عمقی دارد؟

آنچه من می‌خواهم، نه بازگشت به گذشته است و نه هجوم به آینده. دنبال نقطه‌ای هستم که در آن هم تنبک شنیده شود، هم گیتار الکتریک؛ هم وزن عروضی نفس بکشد، هم ضرب‌آهنگ مدرن. البته این مسیر چالش‌هایی دارد؛ بارها متهم شده‌ام، هم به محافظه‌کاری و هم به جسارت افراطی. اما من به صداقت وفادارم؛ هر جا صدای راست باشد، آن‌جا وطن من است.

۳. در قطعه «باران تویی»، چه دغدغه‌ای را بیان کردید؟

«باران تویی» برای من نماد لحظه‌ای است که بغض، واژه نمی‌پذیرد. تنظیم آن با علی راد انجام شد و شعرش را مهدی کمانگر سرود. آنچه مرا جذب کرد، درهم‌آمیختگی تنهایی و امید بود. وقتی می‌خوانم «باران تویی...»، جهان را مخاطب قرار می‌دهم، نه فقط مخاطب خاص. این اثر نقطه بازگشت من به زبان شاعرانه‌تر موسیقی بود.

۴. درباره‌ی قطعه «دلتنگی» چه می‌گویید؟ چرا لحن آن شخصی و تأثیرگذار است؟

«دلتنگی» اثر شخصی است که از دل سکوت بیرون آمده. شعر از مریم فرزادی است و ملودی با میمن مرشد شکل گرفت. احساسات در این اثر پیچیده نیستند؛ دلتنگی برای من یعنی روحی که در جایی باقی مانده، در حالی که جسم دیگر نیست. در تنظیم علی جلیل‌زاده، سعی کردیم این غیاب را ملموس کنیم. بعد از شنیدن این قطعه، مخاطب خودش را تنها می‌بیند، و این نشان می‌دهد موفق بوده‌ایم.

۵. چه انگیزه‌ای در خلق قطعه «از من نترس» داشتید؟

در این اثر، هراس عاشقانه جاری است. شعر و ملودی توسط حسام جعفری نوشته شده و مهرشاد خنج تنظیم کرد. این قطعه روایت لحظه‌ای است که انسان می‌خواهد صادق باشد، اما از آسیب زدن می‌ترسد. برای من، «از من نترس» پیامی است که بارها خواسته‌ام به اطرافیانم منتقل کنم؛ چه در روابط انسانی و چه در دنیای موسیقی.

۶. اثر جدیدتان «به جان تو» چه حال‌وهوایی دارد و چه لحن تازه‌ای ارائه می‌دهد؟

«به جان تو» بازگشتی است به بیان عاشقانه بی‌پرده. با ترانه مریم فرزادی و ملودی میمن مرشد، این اثر را بسیار شخصی دیدم. احساس می‌کنم گاهی باید بی‌پرده گفت، و این قطعه چنین فرصتی است. در آن، نه از استعاره استفاده کردم و نه واژه‌ها را ترسیدم.

۷. نگرش شما نسبت به شعر، به عنوان خواننده و آهنگساز، چگونه است؟

شعر برای من اصل است، نه مقدمه. حتی در قطعات بی‌کلام، زبان شعری در بطن اثر جاری است. زبان فارسی ظرفیت دارد خشونت را با نجابت روایت کند. من با واژه‌ها زندگی می‌کنم؛ آن‌ها قهرمان‌اند. هر جا واژه راست باشد، موسیقی هم به خوبی می‌نشیند.

۸. در مسیر خلق آثار، ساختارهای سنتی موسیقی ایرانی شما را محدود کرده‌اند یا الهام بخش بوده‌اند؟

وقتی ساختارهای سنتی را درک کنیم، محدودکننده نیستند. من هرگز سنت را نفی نکرده‌ام، بلکه آن را بازخوانی کرده‌ام. سازهایی مانند سه‌تار و تمبک در من تنیده شده‌اند؛ بدون آن‌ها، شاخه‌ای نمی‌بود.

۹. جایگاه موسیقی تلفیقی در ایران معاصر چگونه است؟

برای زنده ماندن، باید خودش را با مردم هماهنگ کند، نه با بازار. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که صدها قوم و روایت دارد؛ این گنجینه‌ای بی‌پایان است. تلفیق باید تلفیق جهان‌ها باشد، نه فقط صداها.

۱۰. حضور شما در اجراهای زنده چه اهمیتی دارد و چه نقشی در هویت هنری‌تان ایفا می‌کند؟

اجرای زنده برای من آیینه‌ای است که هویت هنری‌ام را نشان می‌دهد. مخاطب، آیینه‌ی صدای من است. آنچه در استودیو پنهان می‌ماند، در صحنه آشکار می‌شود. من خودم را در اجرا می‌شناسم؛ همان‌قدر که مخاطب با من صادق است، من هم باید با خودم صادق باشم.

۱۱. نقش تنظیم‌کننده‌ها در هویت نهایی اثر چگونه است؟

تنظیم ترجمه‌ی روح اثر است. اگر تنظیم‌کننده زبان تو را نشناسد، اثر دچار سوءتفاهم می‌شود. همکاری با افرادی مانند علی جلیل‌زاده، مهرشاد خنج و علی راد نتیجه سال‌ها درک متقابل و گفتگو است.

۱۲. رابطه‌تان با مخاطب چگونه است؟ در حین خلق اثر، به او فکر می‌کنید؟

در لحظه خلق اثر، نه، اما در مرحله پالایش اثر حتماً. هنگام نوشتن و ضبط، باید از هر توقعی رها باشم. اما پس از آن، اثر را با گوش مخاطب می‌شنوم. این دوگانگی ضروری است: صداقت در خلق و دقت در انتقال.

۱۳. نقش تکنولوژی در آفرینش موسیقی شما چیست؟

تکنولوژی برای من ابزار است، نه مرجع. اگر تکنولوژی چیزی به محتوا اضافه نکند، صرفاً زرق و برق بی‌معناست. اما در صورت استفاده صحیح، می‌تواند همان چیزی را بگوید که ساز نمی‌تواند.

۱۴. چه چیزی باعث می‌شود اثر نهایی شود و دیگر روی آن کار نکنید؟

وقتی احساس کنم دیگر حرفی برای گفتن ندارم، اثر کامل است. بعضی قطعات، مانند «به جان تو»، ناگهان کامل می‌شوند. برخی دیگر، مانند «دلتنگی»، ماه‌ها زمان می‌برند تا بفهمم کجا باید پایان یابند.

۱۵. اگر بخواهید مخاطب را با یک جمله خطاب کنید، چه خواهید گفت؟

«از تو می‌خوانم، نه برای تو.» مخاطب من بخشی از اثر است. من آواز نمی‌خوانم تا شنیده شوم، بلکه برای گفتن چیزی است. اگر این صدا از دل برآید، به دل می‌نشیند.

به قلم / لی لا رضایی

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار