کد خبر: 17494

ترسناک‌ترین درام‌های ایرانی؛ خشونت و نقد جامعه مردسالار

ترسناک‌ترین فیلم‌های درام ایرانی؛ از خشونت‌های نوید محمدزاده تا نقد جامعه مردسالار در «ملی و راه‌های نرفته»

بررسی فیلم‌های ایرانی درام و خشونت، از «ملی و راه‌های نرفته» تا «لانتوری»، نقد جامعه مردسالار و نمایش خشونت در سینما.

ترسناک‌ترین فیلم‌های درام ایرانی؛ از خشونت‌های نوید محمدزاده تا نقد جامعه مردسالار در «ملی و راه‌های نرفته»

نشان دادن هر نوع خشونت در فیلم‌های سینمایی، از ابتدای ظهور هنر هفتم تاکنون، همواره مورد مناقشه قرار گرفته است. مخالفان عموماً معتقدند که نمایش خشونت ممکن است ترویج آن را در جامعه تشویق کند، در حالی که مدافعان بر نقش بازدارنده و هشداردهنده این نوع نمایش‌ها تأکید دارند. این مناقشه ریشه در تاریخچه سینما دارد. حدود نود سال پیش، اولین تحقیقات درباره تأثیرات و نگرانی‌های اجتماعی مرتبط با تصویرسازی خشونت در سینما انجام شد. نتایج این مباحثات که دربارهٔ ترویج یا هشدار بودن خشونت در فیلم‌ها بود، بعدها در مقالاتی با عناوینی مانند «سینما، بزهکاری و جنایت»، «محتوای فیلم‌ها» و «سینما و نگرش‌های اجتماعی کودکان» منتشر شدند. پاسخ این تحقیقات به سؤال اساسی «نشان دادن خشونت در سینما چه تأثیری بر میزان خشونت در جامعه دارد؟» هرچند مهم بود، اما نتوانست مانع انگیزه فیلمسازان برای محدود کردن صحنه‌های خشن در تاریخ سینما شود.

مرکز برتر برای استخراج مقاله از پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری و انتشار در مجلات معتبر ISI، علمی‌پژوهشی و Scopus + ارائه پاورپوینت آموزشی مشاهده

تفسیر و مفهوم خشونت در هنر سینما

در تاریخ هنر سینما، خشونت نقش‌های متنوعی ایفا کرده و در قالب‌های مختلفی به کار رفته است. گاه این خشونت با نشان دادن درد و رنج همراه است و احساس ترس را در تماشاگر برمی‌انگیزد، مانند فیلم‌هایی که در ژانر وحشت ساخته می‌شوند. به عنوان نمونه، در آثار تارانتینو، صحنه‌های بریدن و قطع اعضا به گونه‌ای طراحی شده است که خشونت و درد، حس وحشت را تقویت می‌کنند. در سینمای اکشن، خشونت بخش جدایی‌ناپذیر از روایت است و بدون آن، داستان معنا ندارد. در برخی آثار، هدف از نمایش خشونت، ابعاد فلسفی‌تر و نمادین است؛ همانطور که در فیلم‌های کارگردانانی چون کرانینبرگ مشاهده می‌شود. در این نوع آثار، خشونت لایه‌های پنهان‌تری دارد و به موضوعات تاریخی و فلسفی درباره انسان ارجاع می‌دهد.

در برخی فیلم‌ها مانند «مصایب مسیح» اثر مل گیبسون، نمایش خشونت احساس همدردی و همبستگی با اسطوره‌ها را برمی‌انگیزد، در حالی که در آثار میشل هانکه، صحنه‌های خشونت‌آمیز به طور مستقیم وجود ندارند، اما سبک فیلم، دیالوگ‌ها، میزانسن و نگاه خاص کارگردان، حس تنش و التهاب را در مخاطب بالا می‌برد و مرزهای ترس و خشونت را در او گسترش می‌دهد. اگرچه در سینمای جهان، دسته‌بندی‌های متعددی برای خشونت وجود دارد و می‌توان درباره آن‌ها به صورت کلی سخن گفت، اما در سینمای ایران، خشونت غالباً معنای ساده و اولیه‌ای دارد و بیشتر به صورت نمادین و بدوی ظاهر می‌شود.

فریدون جیرانی در زمینه فیلم «قرمز»

فیلم «قرمز» با بازی هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن و کمند امیرسلیمانی در دورانی ساخته شد که سینمای ایران عمدتاً تحت تأثیر فیلم‌های «جوان‌پسند» قرار داشت؛ فیلم‌هایی که اغلب با بازی محمدرضا گلزار و بهرام رادان در گیشه موفق بودند. برخلاف این آثار که غالباً داستان‌های عاشقانه سطحی داشتند، «قرمز» داستانی خونین و تاریک را روایت می‌کرد. در این فیلم، محمدرضا فروتن نقش مردی مبتلا به پارانویا را ایفا می‌کرد که سوءظن شدیدی نسبت به همسرش، هدیه تهرانی، داشت. این شک‌های مداوم و ترس‌های بی‌پایه، او را به مراقبت‌های افراطی و نگرانی‌های مفرط درباره شغل پرستاری همسرش سوق داد که در نهایت منجر به جدایی آن‌ها و آسیب زدن مرد به خانواده‌اش شد.

سینمای ایران با «قرمز» شاید برای نخستین بار شاهد تصویری عملی و ملموس از خشونت علیه زن بود. مرد در چندین صحنه زن را مورد ضرب و شتم قرار می‌داد و شکنجه می‌کرد. اگرچه چنین سطحی از خشونت در مقیاس جهانی سینما چندان غیرمنتظره نبود و بیشتر شبیه شوخی به نظر می‌رسید، اما در سینمای ایران، این اقدام قدمی رو به جلو و در عین حال تکان‌دهنده محسوب می‌شد. کارگردان فریدون جیرانی در فیلم‌هایی مانند «پارک وی» نیز همین میزان خشونت را با کمی عنصر دیوانگی به تصویر کشید؛ هرچند این آثار نتوانستند همان میزان توجه و واکنش را برانگیزند، اما نشان دادند که می‌توان فیلم‌هایی با محتوای خشن ساخت یا حداقل سعی در این کار داشت.

خانه پدری اثر کیانوش عیاری است.

خانه پدری یگانه اثر در سینمای ایران است که به شدت خشونت خانگی را به تصویر می‌کشد و آن را در بالاترین حد ممکن نمایش می‌دهد. این فیلم روایت قتل دختری توسط پدر و برادرش در اوایل دوره پهلوی اول است. هرچند صحنه قتل کمتر از یک دقیقه طول می‌کشد، اما تأثیر عمیقی بر تماشاگر می‌گذارد که تا همیشه با او باقی می‌ماند، و این ویژگی کار کیانوش عیاری را منحصر به فرد می‌کند. برخلاف بسیاری از فیلم‌های خشونت‌آمیز سینمای ایران که خشونت خانوادگی را محدود به رابطه زن و مرد می‌دانند، خانه پدری فاجعه‌ای را نشان می‌دهد که اعضای یک خانواده با هم رقم می‌زنند. این اثر همچنین با انتقادهای تندی روبه‌رو شده است، چرا که نشان دادن قتل دختری جوان به دلیل اتهام جنسی در سینما موضوعی حساس است که مخالفان را برانگیخته است. در نتیجه، فیلم توقیف شد و تنها چند روز در جشنواره فیلم فجر و یک سانس در گروه سینمایی هنر و تجربه نمایش داده شد. با وجود این محدودیت‌ها، اثر خانه پدری به چشم نمی‌خورد و ارزش‌های سینمایی آن نادیده گرفته نشد. بازیگران اصلی این فیلم آیناز آذرهوش، مهدی هاشمی و سید شهاب حسینی هستند.

سگ‌کشی اثر بهرام بیضایی

فیلم سگ‌کشی با بازی مژده شمسایی، مجید مظفری و رضا کیانیان، درباره فریبکاری و خیانت انسان‌ها در عصر هجوم سرمایه‌داری است. محور داستان، گلرخ کمالی است، زنی مستقل و روشنفکر که با تصمیمی جسورانه قصد دارد برای آزادی شوهرش از زندان، چک‌های او را از طلبکاران جمع‌آوری کند. این اقدام او را در معرض خشونت‌های متعدد قرار می‌دهد و وضعیت او را به چالشی سخت می‌کشاند. خشونتی که در سگ‌کشی نشان داده می‌شود، نه تنها مجروحیت فیزیکی بلکه نوعی خشونت ساختاری و روانی است که در تمام نماها و گفتگوهای شخصیت‌ها جاری است. در نتیجه، فیلم هم خشونت آشکار و هم خشونت پنهان را به تصویر می‌کشد، که هر دو در کنار هم، فضای تیره و پرتنشی را رقم می‌زنند.

بیضایی در سگ‌کشی زنی را نشان می‌دهد که در گرداب مشکلات قرار گرفته و تا آخرین لحظه، با تمام قدرت، مقابل این شرایط می‌ایستد و حتی در مسیر نابودی خود قدم برمی‌دارد. این رویکرد، جنبه دیگری از خشونت در فیلم است. گلرخ کمالی یکی از معدود زنانی است که در سینمای ایران از فضای فلسفی و روشنفکری خارج شده و وارد دنیای واقعی ایران می‌شود، همان‌طور که بیضایی آن را تصویر می‌کند. در این وضعیت، تصویری نزدیک از زنی دیده می‌شود که درگیر نبردی بی‌وقفه با دنیای اطراف است. همان‌طور که دیگر شخصیت‌های زن در سینمای بیضایی، ماهیتی اسطوره‌ای دارند، تلاقی این زنان با واقعیت، ناگزیر آن‌ها را به جنگ و مبارزه با محیط پیرامونشان می‌کشاند؛ جنگی که در آن خشونت، جزئی جدایی‌ناپذیر است.

در مقابل دیگر فیلم‌های این نوشتار که نمایش خشونتی آشکار دارند، فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی خشونت را در ذهن تماشاگر شکل می‌دهد. در ابتدای فیلم، تصویری از آپارتمانی در حال فروپاشی نشان داده می‌شود. عماد و رعنا مجبور می‌شوند خانه خود را ترک کنند و محل جدیدی اجاره کنند. این آپارتمان جدید پیش‌تر محل زندگی فردی به نام آهو بوده است که همسایه‌ها او را به بدنامی می‌شناختند. داستان از همین نقطه آغاز می‌شود: یکی از مشتریان، که قبلاً مستأجر خانه بوده، به آنجا می‌آید و رعنا و آهو را به اشتباه می‌گیرد، و در نتیجه اتفاقی رخ می‌دهد که نه عماد و نه تماشاگران شاهد آن هستند. این خشونت، بدون نمایش صحنه‌های آشکار، بدون فریاد و خون، به عمق جان بیننده نفوذ می‌کند. فرهادی در «فروشنده» از خشونتی صحبت می‌کند که قابل نمایش نیست و حتی گفتن از آن تابو محسوب می‌شود. چنین نوع خشونتی در سینمای ایران سابقه نداشته است و اگر کارگردانی غیر از فرهادی به چنین سوژه‌ای می‌پرداخت، احتمالاً نمی‌توانست فیلم خود را در معرض نمایش عمومی قرار دهد. اما او با هنر، زبری و تلخی، این خشونت را به شکل قابل درک و تأمل برای تماشاگران می‌چشاند. بازیگران اصلی این اثر، سید شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و بابک کریمی هستند که در ایفای نقش‌ها نشانگر توانمندی هنری بالایی هستند.

کتاب "ملی و مسیرهای نرفته‌اش" اثر تهمینه میلانی

آخرین اثر تهمینه میلانی با بازی ماهور الوند، میلاد کی‌مرام و السا فیروزآذر، ادامه مسیر همیشگی او در نقد خانواده و جامعه مردسالار است. میلانی با رویکرد همیشگی‌اش به موضوعاتی چون ساختارهای سنتی و تبعات آن، نتایج و پیامدهای این ساختارها را به تصویر می‌کشد. اما تفاوت بارز این اثر با فیلم‌های قبلی میلانی و دیگر فیلم‌های ایرانی، نمایش واضح و صریح خشونتی است که علیه زنان صورت می‌گیرد. در داستان، ملیحه دختری از خانواده‌ای سنتی است که تحت سلطه مردسالاری قرار دارد و در نتیجه با محدودیت‌ها و توهین‌های مکرر روبه‌رو می‌شود. میلانی بر این باور است که همین مردسالاری منجر به آشنایی ملیحه با برادر یکی از دوستانش می‌شود. سیامک، شخصیتی که برای پیشبرد داستان باید فردی قلدر و ناآگاه باشد، از همان ابتدا نشانه‌هایی از آزار و خشونت در رفتار خود نشان می‌دهد. این رفتارهای آزاردهنده پس از ازدواج منجر به خشونت مستقیم علیه ملیحه می‌شود. مشکل اصلی در «ملی و راه‌های نرفته‌اش» این است که همچون دیگر آثار میلانی، در سطح باقی می‌ماند و دلایل اصلی خشونت را به طور عمیق بررسی نمی‌کند. ایده اصلی فیلم بر این پایه استوار است که چون سیامک در خانواده‌اش مورد خشونت قرار گرفته، در مواجهه با مشکلات زندگی، خشونت را تکرار می‌کند؛ اما این تحلیل بسیار ساده‌انگارانه است. این نوع نگاه، که در بسیاری از آثار میلانی دیده می‌شود، منجر به نتیجه‌گیری سطحی و اغراق‌آمیز می‌شود: تماشاگر خشونت را در صحنه‌ها می‌بیند و احساس انزجار می‌کند، و در عین حال، یاد می‌گیرد که در مواجهه با خشونت خانوادگی، به‌ویژه از سوی همسر، چه باید کرد. این هدف میلانی است و با نادیده گرفتن مسیرهای پیچیده‌تر، به هدف خود رسیده است.

لانتوری اثر رضا درمیشیان است.

فیلم لانتوری یکی از آثار مهم در تاریخ سینمای ایران است که به طور هدفمند و با جزئیات فراوان، خشونت و پیامدهای آن را به تصویر می‌کشد. خشونتی که رضا درمیشیان به آن می‌پردازد، از نوعی است که زنان جامعه به طور معمول از آن هراس دارند، زیرا عواقب غیرقابل جبران و تلخی همیشگی دارد. اما نکته کلیدی در این خشونت، نوع و جنس آن است. یکی از ویژگی‌های متمایز لانتوری در همین نکته نهفته است. درمیشیان در این فیلم به موضوع اسیدپاشی می‌پردازد و قبل از وقوع فاجعه، تماشاگر با گروهی از افراد و نحوه گردهم‌آیی آن‌ها آشنا می‌شود. در بخش پایانی فیلم، زمانی که فاجعه رخ می‌دهد، در واقع نقطه اوج و محور اصلی فیلم آغاز می‌شود: تصاویری نزدیک از چهره‌های سوخته انسان‌ها و صحنه‌های تکان‌دهنده قصاص چشم در برابر چشم. در لانتوری، خشونتی که در سینمای ایران رایج است، وجود ندارد؛ بلکه فیلم چند لایه، پیچیده و عمیق‌تر است و تماشاگر را به تفکر وامی‌دارد. این اثر به جامعه می‌پردازد و در نهایت، با انسان‌ها سخن می‌گوید. در این فیلم، بازیگرانی مانند نوید محمدزاده، یسنا میرطهماسب و باران کوثری نقش‌آفرینی کرده‌اند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار