تاریکی در عمق دریا؟ تئوریهای جنجالی نمادهای باب اسفنجی
تاریکی در اعماق دریا؟ بررسی تئوری جنجالی نمادهای سیاسی و تاریخی در سریال باب اسفنجی
بررسی تئوریهای جنجالی نمادهای سیاسی در سریال باب اسفنجی و تاثیرات فرهنگی آن

در ادامه مجموعه مقالات «تاریکترین تئوریهای باب اسفنجی»، به یکی از موارد بسیار عجیب و حتی جنجالی میپردازیم. مدتهاست که برخی از تماشاگران این انیمیشن معتقدند شخصیتهای آن، از جمله باب اسفنجی و همسایه غمگینش اسکوئیدوارد (اختاپوس)، تنها شخصیتهای کارتونی ساده نیستند، بلکه نمادهایی از شخصیتهای تاثیرگذار جنگ جهانی دوم و آلمان نازی هستند. اگرچه این نظریه بیشتر به نظر غیرواقعی و دور از ذهن میرسد، اما پایداری و ماندگاری آن نشان میدهد که چگونه مخاطبان حتی از آثار کودکانهترین هم میخواهند معانی متفاوت و عمیقتری برداشت کنند.
اسکوئیدوارد، هنرمندی که در مسیر سقوط، همچون هیتلر، شکستخورده و ناکام باقی ماند
در محور این نظریه، شخصیت اسکوئیدوارد قرار دارد؛ همان اختاپوس عصبانی که کلارینت مینوازد و به ندرت لبخند میزند. او علاقهمند به هنرهای تجسمی و موسیقی آوانگارد است که اغلب توسط اطرافیانش مسخره میشود، و این ویژگی با شکستهای اولیه آدولف هیتلر در دنیای هنر مقایسه شده است. بر اساس این تفسیر، باب اسفنجی نماد یهودیان است؛ شخصیتی پرانرژی، سختکوش و همواره خوشحال که همواره هدف خشم اسکوئیدوارد قرار میگیرد. پاتریک، دوست کمهوش باب اسفنجی، نماد مردم آلمان است که در مقابل رشد فاشیسم، با نادانی و بیتوجهی واکنش نشان میدهند. در طرف مقابل، سندی، اهل تگزاس، نمادی از مداخلهگری آمریکا در این فضا تعبیر میشود.
برخی قسمتها، مانند اپیزود «شهر اسکوئیدوارد»، که در آن او به منطقهای بینقص و یکدست مهاجرت میکند تا از دست باب اسفنجی خلاص شود، به عنوان اشارهای به رؤیای یک جامعه نژادی «پاک» در ایدئولوژی نازی تفسیر شده است. اما همین قسمت، در ادامه، این تصویر را میشکند؛ جایی که اسکوئیدوارد از یکنواختی و سکون خسته شده و دلتنگ همان هرجومرجی میشود که قبلاً از آن بیزار بود.
تفاوت دیدگاه خالق اثر با برداشتهای مخاطبان
اگرچه برخی طرفداران تمایل دارند این تفسیرها را جدی بگیرند، اما خود استیون هیلنبرگ، خالق مجموعه باب اسفنجی، بهطور صریح این برداشتها را رد کرده است. او در مصاحبهای در سال ۲۰۱۵ تأکید کرد که شخصیت اسکوئیدوارد صرفاً برای نشان دادن فردی متضاد با روحیه شاد و بازیگوش باب اسفنجی طراحی شده است، نه اینکه نماد یک دیکتاتور باشد. در میان شخصیتهای مجموعه، تنها آقای خرچنگ بر اساس فردی واقعی در گذشته الهام گرفته شده است؛ کسی که صاحب یک رستوران غذاهای دریایی است و نماد اروپا یا جنگ نیست.
علاوه بر این، در برخی قسمتها، اسکوئیدوارد نشاندهنده رفتارهای مهربانانهای است؛ برای نمونه در قسمت «تحویل پیتزا»، باب اسفنجی را دلداری میدهد، در مقابل زورگویی از او حمایت میکند و حتی در قسمت ویژه کریسمس، لباس بابانوئل به تن میکند تا شادی و امید را در شهر پخش کند. این لحظات، شخصیت اسکوئیدوارد را از یک هیولای سیاسی به فردی خاکستری و انسانیتر تبدیل میکنند.
تأثیر فرهنگی و تهدیدهای ناشی از تئوریهای مشابه
با وجود رد قاطع و کامل این نظریه، چه به صورت رسمی و چه غیرمنطقی، همچنان این تئوری در فرومهای اینترنتی و ویدیوهای یوتیوب مطرح میشود. شاید یکی از دلایل ماندگاری آن، تمایل مخاطبان به کشف داستانهای پنهان در پسزمینه آثار کودکانه باشد. سبک خاص و گاه سورئال سریال باب اسفنجی، این تفسیرهای افراطی را تقویت کرده است؛ از فرضیههای مربوط به اسکلتهای انسانی در زیر دریا گرفته تا تصورات خیالی باب اسفنجی که گاهی واقعیت داستان را شکل میدهد.
با این حال، این نظریه تنها در حد بحث و گفتگو باقی نمانده است. در سال ۲۰۲۵، هیئت نظارت شرکت متا (فیسبوک) بررسی پستی را آغاز کرد که در آن، کاراکتر اسکوئیدوارد در قالب یک میم اینترنتی، جملاتی حاوی انکار هولوکاست و ایدئولوژی نازی را بیان میکرد. این حادثه نشان داد که چگونه حتی تمثیلهای ظاهرا بیضرر کارتونی میتوانند به ابزارهای نفرتپراکنی و جنجالهای گسترده تبدیل شوند.
خلاصه و جمعبندی
نظریههای مربوط به باب اسفنجی و آلمان نازی بیشتر نشانگر خلاقیت و گاهی افراطگرایی طرفداران است تا واقعیتهای قابل قبول. در مواجهه با آثار ساده، اغلب تمایل داریم مفاهیم پیچیدهتری را در آنها ببینیم، همانطور که کودک در میان ابرها به دنبال چهره حیوانات میگردد. اما تبدیل شخصیت اسکوییدوارد به نماد هیتلر نه تنها نادیده گرفتن عمق شخصیت اوست، بلکه در تناقض کامل با نیت اصلی خالق اثر قرار دارد.
در نهایت، این نظریه بیشتر نشانگر ذهنیت مخاطبان است تا حقیقت اثر؛ تلاشی برای رمزگشایی از دنیای کودکانه با دیدگاهی بزرگسالانه. اما همانطور که خود باب اسفنجی میگوید، گاهی یک «کِرَبی پتی» صرفاً یک کرَبی پتی است – بیهیچ سس یا راز مخفی.