کد خبر: 11071

منوچهر هادی از تجربه بی‌نظیر ۴۸ ساعتی بدون غذا در نقش یزدان

منوچهر هادی از تجربه بی‌نظیر ۴۸ ساعتی بدون غذا برای نقش در سریال یزدان و رازهای ساخت آثار اجتماعی تاثیرگذار

منوچهر هادی از تجربه بی‌نظیر ۴۸ ساعتی بدون غذا برای نقش در سریال یزدان و رازهای ساخت آثار اجتماعی تاثیرگذار را روایت می‌کند.

منوچهر هادی از تجربه بی‌نظیر ۴۸ ساعتی بدون غذا برای نقش در سریال یزدان و رازهای ساخت آثار اجتماعی تاثیرگذار

سریال «یزدان» که در قالب ساختاری اپیزودیک و با تمرکز بر مسائل اجتماعی و شهری تولید شده بود، در مجموع ۲۳ قسمت از شبکه سه سیما پخش شد و اواسط هفته گذشته پایان یافت.

منوچهر هادی، کارگردان، پژمان بازغی، بازیگر، و سلیم ثنائی، تهیه‌کننده، در نشست خبری خود درباره معیارهای انتخاب بازیگران، نحوه همکاری با شهرداری، پرداختن به معضلات شهری و اجتماعی بدون سیاه‌نمایی، اهمیت دادن به جوانان و راهکارهای تقویت رقابت بین شبکه‌های تلویزیونی صحبت کردند.

در این نشست عنوان شد که می‌توان فصل جدید سریال «یزدان» را با تمرکز بر موضوعات کلان‌شهر تهران و چالش‌های مهاجرت به پایتخت ادامه داد.

پژمان بازغی در این باره گفت: در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، تلویزیون میزبان مجموعه‌هایی بود که بهترین بازیگران ایران در آن‌ها نقش‌آفرینی می‌کردند، چراکه خودشان را بخشی از مردم می‌دانستند و تلویزیون به عنوان سرگرمی اصلی جامعه شناخته می‌شد. اما امروزه رقابت نابرابر بین تلویزیون و پلتفرم‌های دیجیتال باعث شده است که بازیگران زیادی از تلویزیون روی برگردانند.

منوچهر هادی نیز بیان کرد که تلویزیون با وجود محدودیت‌هایش می‌تواند آثار تاثیرگذاری تولید کند، مشروط بر اینکه مدیران جسارت لازم را داشته باشند.

سلیم ثنائی راه موفقیت در ساخت آثار نمایشی را تنوع در تولیدات دانست و گفت: اگر چند کارگردان با ژانرهای مختلف فعال شوند، رقابت سالمی شکل می‌گیرد. مخاطب امروز به دنبال روایت واقعیت است، نه شعار.

پژمان بازغی درباره ساخت آثار سفارشی و نقش شهرداری در آن، اظهار داشت: بسیاری از سریال‌ها در تلویزیون به صورت مشارکتی ساخته می‌شوند. تفاوت «یزدان» این بود که شهرداری در آن مشارکت داشت و به صراحت اعلام شد که موضوعات شهری در آن مطرح می‌شود. ما با افتخار این پروژه را پذیرفتیم چون دغدغه‌های اجتماعی داشت. شهرداری متولی معضلات شهری است و ما این مسئولیت را با آغوش باز پذیرفتیم. اما مشکل زمانی شروع می‌شود که سفارش‌دهنده پس از چند قسمت، خود را مالک اثر می‌داند و در امور تخصصی دخالت می‌کند، در حالی که شهرداری به حریم هنری اثر احترام گذاشت.

بازغی همچنین افزود: در اثر قبلی من با عنوان «غریبه»، نقش یک مامور امنیتی را بازی می‌کردم که کسی متوجه سفارش بودن آن نمی‌شد؛ اما در واقع این اثر نیز از جایی سفارش داده شده بود، همان‌طور که بسیاری از کارهای دیگر من هم سفارشی هستند. معمولاً نهادهای مختلف مانند ناجا یا وزارت نیرو سفارش می‌دهند، اما دوستان دیگر زیر بار نمی‌روند که این سریال‌ها مشارکتی هستند، هرچند ساختشان بدون مشارکت ممکن نیست.

منوچهر هادی در پاسخ گفت: توافق ما با شهرداری بر این بود که در بخش‌هایی مانند دکوپاژ و فیلمنامه دخالت نکند، و خوشبختانه این تعهد رعایت شد و نتیجه اثری شد که هم رضایت سفارش‌دهنده و هم رضایت مخاطب را جلب کرد.

وی در پایان تصریح کرد: مشکل زمانی رخ می‌دهد که متولی اثر پس از چند قسمت احساس کند که مالک کامل اثر است و هر اتفاقی در آن افتاده، متعلق به اوست. اگر وظایف مشخص تقسیم شود، نتیجه مثبت است و در «یزدان» این تجربه را داشتیم که کار به خوبی پیش رفت.

تفاوت بین درخواست و اجبار در فرآیندهای ساخت و ساز مشترک

ثنائی با اشاره به تجربیات همکاری با سازمان‌های مختلف در زمینه ساخت فیلم و سریال، اظهار داشت: شهرداری مشکلات را به ما معرفی کرد اما تبدیل آن به داستان درام بر عهده نویسنده و کارگردان بود. این تفاوت میان سفارش و تحمیل کاملاً مشخص است.

او در ادامه توضیح داد: اغلب تولیدات تلویزیونی بر اساس سفارش مستقیم از سازمان‌ها و نهادهای مختلف ساخته می‌شوند؛ به ویژه زمانی که موضوعات جامعه‌ای در میان باشد. این پروژه نیز ششمین یا هفتمین همکاری من با یک دستگاه دولتی بود. ما با بیمه مرکزی چند اثر ساخته‌ایم، از جمله سریال «پلاک ۱۳» و «چشم‌بندی»، و برنامه «دور برگردون». همچنین با وزارت راه و راهداری برنامه «رو به راه» برای شبکه یک تهیه کردیم، و برای پلیس، «فرهنگ ترافیک» ساخته شد. فصل اول برنامه «شب خوش» با اجرای مهران غفوریان و مشارکت پلیس نیز دیگر نمونه‌ها هستند.

تهیه‌کننده «یزدان» در این‌باره گفت: سازمان‌ها اصولاً در فرآیند ساخت سریال‌ها مشارکت دارند. وقتی سفارش ساخت سریال «یزدان» به ما داده شد، شهرداری چندین اولویت و دغدغه اجتماعی داشت. در نتیجه، زمانی که تصمیم گرفتیم به این موضوعات بپردازیم، نیاز بود داستانمان حول یک قهرمان شکل گیرد و درام بر محور او بنا شود. در کارهای پلیسی، قهرمان معمولاً یک پلیس است و این امر باعث می‌شود تماشاگر احساس نکند که کار مشترکی صورت گرفته است، چون پلیس در داستان بسیار ملموس است.

در پروژه‌ای که با شهرداری داشتیم، قهرمان داستان حتماً یک مامور شهرداری است. وقتی این مامور قصد دارد به مشکلات شهری رسیدگی کند، باید در محل کار، در شهر و در ارگان‌های مختلف حضور داشته باشد. بنابراین، نشان دادن اقدامات شهرداری بسیار واضح و مشخص بود. به طور قطع، سازمان مسئول در مسائل و معضلات شهری، شهرداری است. با نظارت و همکاری نزدیک با همکاران شهرداری، موضوعات مختلف به ما ارائه شد و نویسنده سریال، آقای امیر محمد عبدی، آن‌ها را در قالب درام بازنویسی و به تصویر کشید.

مخفی بودن ماهیت عماد و اجتناب از ستایش‌های شعاری درباره او

در یکی از مباحث نشست، بر اهمیت خلق شخصیت‌ها و قهرمانان جذاب در فیلم‌ها و سریال‌ها تأکید شد؛ اصولی که هنوز در تولیدات داخلی به سطح ایده‌آلی که باید برسد، نرسیده است.

بازغی، بازیگر نقش مامور شهرداری، در پاسخ به سوال درباره میزان آرمانی بودن و واقعی بودن شخصیت مامور در سریال «یزدان»، و اینکه چه میزان قصد داشتیم شخصیت جذابی خلق کنیم، گفت: اولین چیزی که برای من اهمیت داشت، لباس یا شغل شخصیت نبود، بلکه نقش یک پدر تنها بودن بود که نوه دارد. با این چالش باید عاقلانه رفتار می‌کردم، نه هیجانی. چون فرد عجولی هستم، از منوچهر هادی خواستم که سرعت اجرای مرا کنترل کند تا این شخصیت باورپذیر باقی بماند.

این بازیگر سینما و تلویزیون بر اهمیت پرهیز از کلیشه‌ها در بازیگری تأکید کرد و افزود: عماد نه قهرمان آرمانی است و نه فردی کاملاً عادی. او مردی است مانند هر انسان دیگر، با لغزش‌های انسانی؛ گاهی در تصمیم‌گیری اشتباه می‌کند، با پسرش ماهی‌تابه به دست تخم‌مرغ می‌پزد، و در کار، هم مهربانی پدرانه دارد و هم صلابت حرفه‌ای. همین چندگانگی، او را قابل باور می‌کند.

بازیکن نقش عماد در سریال «یزدان» ادامه داد: تمام تلاشم این بود که شخصیت «عماد» مانند بسیاری از کاراکترهای امروزی در حوزه تصویر و نمایش، پرهیاهو، عصبی و پر از زد و خورد نباشد. فکر کردم او فردی است که با تعقل تصمیم می‌گیرد، پاسخ سریع نمی‌دهد، فکر می‌کند و سپس پاسخ می‌دهد، مکث می‌کند، دیالوگ‌هایش را مزه‌مزه می‌کند و با هدایت صحیح منوچهر هادی این ویژگی‌ها در طول شش یا هفت ماه همکاری ما شکل گرفت. خدا را شکر که مردم هم این شخصیت را پسندیدند و کاراکتری یک‌دست و قابل باور ساختیم.

تمام تصاویری که در دنیای هنر تصویر خلق می‌کنیم، ریشه در فیلمنامه دارند.

پژمان بازغی در ادامه این نشست درباره جنبه‌های پارادوکسیکال شخصیت «عماد» در سریال «یزدان» که این ویژگی‌ها باعث جذاب‌تر شدن کاراکتر برای مخاطب می‌شود، ابتدا به موضوع فیلمنامه اشاره کرد و توضیح داد: هر چیزی که در دنیای تصویر خلق می‌کنیم، ریشه در فیلمنامه دارد. اگر فیلمنامه‌ای مناسب و خوب نباشد و ساختارهای شخصیت‌ها به درستی نوشته نشده باشد، در نتیجه هنگام بازیگری با کاراکتری سطحی و بدون عمق مواجه خواهیم شد. در ابتدای ساخت سریال «یزدان»، در بخش‌هایی سوالاتی برایم پیش می‌آمد و با منوچهر هادی در میان می‌گذاشتم؛ مثلا می‌پرسیدم چرا باید این بخش‌ها در داستان وجود داشته باشد و او می‌گفت که باید به فیلمنامه‌نویس اعتماد کنیم.

این روند ادامه داشت و حتی توانستیم یک سکانس را حذف نکنیم؛ هر بار که به این فکر می‌رسیدیم که چرا باید فلان سکانس باقی بماند، هادی می‌گفت که این متن از آن دسته فیلمنامه‌هایی است که حذف بخش‌هایی از آن می‌تواند مشکل‌ساز باشد، چون در آینده برای آن برنامه‌ریزی شده است و واقعاً هم همینطور بود. به‌خصوص در خط داستان اصلی که مربوط به یزدان و خانواده آقای عرفانی است، تلاش کردیم وفاداری کامل به فیلمنامه داشته باشیم. تمام قسمت‌های فیلمنامه را با دقت کار کردیم و از هیچ بخشی نگذشتیم. پس از مطالعه فیلمنامه، اولین کاری که انجام می‌دادم صحبت با کارگردان بود؛ اگر نظری داشتم، حتماً به اطلاعشان می‌رساندم و اگر ایشان هم نکته‌ای درباره بازی شخصیت داشتند، با من در میان می‌گذاشتند تا درک مشترکی پیدا کنیم و سپس فیلمبرداری را آغاز می‌کردیم.

او درباره تضادهای درونی شخصیت عماد نیز گفت: فکر می‌کنم این پارادوکس‌ها عمدی در فیلمنامه نوشته شده بود و آقای هادی تلاش کرد این تضادها به‌درستی به تصویر کشیده شود تا در ذهن مخاطب باقی بماند. نمونه‌اش این است که در قسمت اول، دست عماد قطع می‌شود، اما در قسمت‌های بعد، مورد تحسین قرار می‌گیرد؛ یعنی اجازه نمی‌دهد تماشاگر فراموش کند که چه اتفاقاتی افتاده است و نباید تصور کند که این داستان را دیده و کنار گذاشته است. شخصیت‌ها به هم پیوسته‌اند، مانند زندگی واقعی‌مان؛ اگر از کسی ناراحت باشیم، اثرات آن ناراحتی در زندگی‌مان باقی می‌ماند و نمی‌توان آن را نادیده گرفت.

اگر فیلمنامه ضعیف باشد، فیلم‌ساز نمی‌تواند به تنهایی معجزه کند.

هادی درباره روند شکل‌گیری توافقات اولیه برای ساخت فیلم «یزدان» و اهمیت فیلمنامه، گفت: این عبارت خیلی کلیشه‌ای است که بگوییم اول فیلمنامه، سپس فیلمنامه و بعد فیلمنامه. در واقع، اهمیت این موضوع در این است که اگر فیلمنامه‌ای خوب، با موقعیت‌های جذاب و دیالوگ‌های قوی در اختیار فیلمساز قرار نگیرد، هیچ فیلمسازی نمی‌تواند معجزه کند. اگر نویسنده‌ای که کار می‌کند، خودش کارگردان باشد و متنش مشکل داشته باشد، حتماً در کارگردانی هم ضعف خواهد داشت و نمی‌تواند نتیجه مطلوبی بگیرد.

او افزود: من به امیر عبدی اعتقاد داشتم. قبل از آن، قرار بود سریالی برای نمایش خانگی بسازم که به دلایلی منصرف شدم و ناراحتی‌ام این بود که قصه‌ای خوب را از دست دادم. اما بلافاصله امیر عبدی با من تماس گرفت و پیشنهاد کار «یزدان» را داد. گفت قصد دارد ۲۳ فیلم سینمایی اجتماعی بنویسد و شهرداری را هم در نظر دارد، اما مطمئن است که قصه غالب است. من به این اعتماد کردم، اما گفتم اجازه بدهید سه یا چهار قسمت را بخوانم و بعد نظر بدهم. وقتی قسمت‌های اول و دوم را خواندم، واقعاً شیفته قصه شدم و متوجه شدم که یک چالش عجیب در راه است و حالا باید انتخاب‌های درستی برای بازی نقش‌ها انجام دهیم.

رابطه دوستی من با پژمان بازغی به «آژانس دوستی» بازمی‌گردد.

منوچهر هادی، کارگردان سریال یزدان، درباره همکاری با پژمان بازغی گفت: رابطه من و پژمان بازغی به بیش از ۲۵ سال قبل و بازی در سریال «آژانس دوستی» برمی‌گردد. تا قبل از سریال یزدان، فرصت نداشتم با او کار کنم و نمی‌دانستم که او تا این حد بی‌نقص، حرفه‌ای، وقت‌شناس و باهوش است. او پنج صفحه دیالوگ را با یکی دو بار خواندن، به صورت دقیق تحلیل و بازی می‌کند. همواره در فکر این بودم که پژمان باید در جایگاهی بهتر از آنچه اکنون دارد، قرار گیرد. دنبال علت این موضوع می‌گشتم و معمولاً علت‌ها را پیدا می‌کنم، اما در مورد پژمان هنوز این معما برایم باقی مانده است. تا حدی فهمیدم که او فردی بسیار منصف، منضبط و بی‌باک است و درگیر مناسبات و باج‌دادن برای نقش نمی‌شود.

کارگردان سریال یزدان بار دیگر به شخصیت «عماد عرفانی»، نقش‌آفرینی پژمان بازغی، اشاره کرد و گفت: برای ما مهم بود که این شخصیت ویژگی‌هایی داشته باشد که مخاطب دوستش داشته باشد و با آن همراه شود. پژمان بازغی از ابتدا تمرکز کامل بر این نقش داشت و هر آنچه گفت، درست بود. با توجه به داستان‌ها و موقعیت‌های جذابی که داشتیم، مطمئن بودم که سریال یزدان اثری است که مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند؛ مخاطبی که پای تلویزیون می‌نشیند و سریال را تماشا می‌کند. ایمان داشتم که این اتفاق حتماً رخ خواهد داد.

قهرمانی که هرگز اشتباه نکند، برای تماشاگران جذابیتی نخواهد داشت.

در ادامه، منوچهر هادی به این سوال پاسخ داد که تا چه اندازه کارگردانان ما توانایی خلق قهرمانان جذاب را دارند؛ شخصیت‌هایی مانند پلیس، مامور شهرداری، پزشک یا خبرنگار که بتوانند مخاطب را مجذوب خود کنند.

او در این باره گفت: هر گاه متولیان کار بیش از حد در فرآیند اجرا دخالت کنند، مسیر طبیعی کار را گم می‌کنیم. مثلاً، پلیس چه زمانی جذاب می‌شود؟ زمانی که دچار لغزش و اشتباه شود. پلیسی که همیشه بی‌نقص است، دیگر برای مخاطب جالب نیست. در درام باید شاهد لحظه‌هایی باشیم که شخصیت دچار ضعف یا خطا می‌شود. برای نمونه، وقتی آقای بازغی در نقش خودش چند وجه متفاوت نشان می‌دهد، تماشاگر همراهی می‌کند.

مثلاً وقتی با پسرش در خانه ماهی‌تابه برمی‌دارد و تخم‌مرغ می‌پزد، یا در گفت‌وگو با نوه‌اش و دخترش، رفتارهای متفاوتی دارد. حتی در صحنه مبارزه با قاچاقچیان و قمه‌کشان، او حالت دیگری از صلابت را نشان می‌دهد. در برخورد با کودکان کار، زنان بدسرپرست یا معتادان، شخصیت به شکل متفاوتی ظاهر می‌شود. بنابراین، کاراکتر باید در موقعیت‌های مختلف و با وجوه متفاوت دیده شود تا جذابیت ایجاد شود. این فرآیند باید در ابتدا بر روی کاغذ شکل بگیرد و سپس اجرا شود.

احساساتی که در فیلم‌های هندی به تصویر کشیده نشدند

منوچهر هادی در ادامه این مصاحبه درباره فضای احساسی سریال «یزدان» و هدف از خلق صحنه‌های عاطفی در آن گفت: این فضاها بر اساس اتفاقی بود که از قبل برنامه‌ریزی شده بود. ما کاملاً به متن وفادار ماندیم و تلاش کردیم تا در کنار موضوعات اجتماعی و معضلات سریال، فضاهای احساسی و لطیف نیز ایجاد کنیم.

در فرآیند اجرا، داستان اصلی شامل ماجرای آقای بازغی و خانم زنگنه، داستان آقای دارا حیایی و خانم فاطیما بهارمست، و همچنین اتفاقاتی که بین یزدان و نقش من و خانواده‌اش (خانم تیرانداز و آقای نفر) رخ می‌دهد، در نظر گرفته شد. این خط داستانی برای من اهمیت زیادی داشت، چون باید مخاطب را در طول سریال نگه می‌داشتیم و پیام‌های هر قسمت را منتقل می‌کردیم. اولویت‌های شهرداری نیز در طراحی این روایت‌ها لحاظ شده بود. برخی داستان‌ها با هم مرتبط بودند و برخی جداگانه؛ حتی در قسمت‌هایی که آقای بازغی حضور نداشت، داستان خودش را دنبال می‌کرد.

کارگردان سریال درباره فضاسازی‌های احساسی توضیح داد: وقتی موضوع یک کودک کار و درگیر قاچاق و جست‌وجوی خانواده مطرح می‌شود، طبیعتاً احساسات برانگیخته می‌شود. شاید نویسنده، امیر عبدی، این احساسات را به اندازه‌ای که در اجرا دیده می‌شود، ننوشت، اما من در حین فیلمبرداری این بعد را تقویت کردم، چون ضرورت داستان بود و مخاطب هم ارتباط برقرار کرد. شخصیت یزدان متفاوت بود؛ بار عاطفی فیلم از نقش‌هایی مانند دارا حیایی و آقای بازغی به این پسر بچه منتقل شده بود.

با وجود استعداد او، در ابتدای کار انرژی زیادی صرف کردم تا نقش را به خوبی بازی کند. نمی‌خواهم ادعا کنم، اما شخصیت او به شدت احساساتی بود. خانم فاطیما بهارمست نیز نقش مهمی داشت؛ او باید رضایت پدر بچه را جلب می‌کرد و زمانی که یزدان فکر می‌کرد او پدرش است، صحنه‌ها بسیار احساسی می‌شدند. رابطه عاشقانه فاطیما و دارا حیایی هم به جذابیت درام افزود. به نظر می‌رسد نویسنده به هوشمندی از این عناصر بهره برده است.

هادی درباره مدیریت این لحظات عاطفی در کار گفت: اگر درک درستی از متن نداشتم و موقعیت‌ها را نمی‌فهمیدم، نمی‌توانستم به درستی بر لحظه‌های کلیدی تمرکز کنم و آن‌ها را با زاویه مناسب ضبط کنم. مدتی طولانی با امیر عبدی در تماس بودم و سوال می‌پرسیدم: «منظورت اینجا چیست؟» اگر توضیحاتش کوتاه بود، باز هم برایم روشن می‌شد و در سر صحنه، با درک صحیح، تلاش می‌کردم اگر بازیگر مسیرش را گم کرد یا آن حس لازم را نداشت، راهنمایی‌اش کنم. هرجا احساس می‌کردم ممکن است حس صحنه بیش از حد اغراق‌آمیز یا هندی شود، این موضوع را مدیریت می‌کردم، در عین حال تأثیرگذاری واقعی آن را حفظ می‌نمودم.

هدف هنرمند در نگاه مخاطب در این روزها چیست؟

در یکی از بخش‌های این نشست، به بررسی چالش‌های ساخت سریالی که بتواند همزمان با مخاطب همراه باشد، پرداخته شد. این موضوع شامل نیاز مخاطب است که پس از یک روز پرمشغله، زمانی را در کنار تلویزیون بگذراند و به دنبال سریالی باشد که هم آرامش‌بخش باشد و هم با دغدغه‌ها و مسائل زندگی او ارتباط برقرار کند. در کنار این، رسالت هنرمند نیز طرح مسائل و موضوعات اجتماعی است؛ بنابراین، چگونه می‌توان این دو را تلفیق کرد؟

پژمان بازغی در این باره گفت که با ۳۰ سال تجربه در تلویزیون، معتقد است هر آنچه ساخته می‌شود، در شکل‌گیری ذائقه مخاطب نقش دارد. او همچنین اشاره کرد که در سال‌های اخیر، به‌ویژه با ظهور پلتفرم‌های خصوصی به عنوان رقیب، شاهد افزایش نمایش خشونت بوده‌ایم.

بازغی در ادامه تصریح کرد که برخلاف تصور عمومی، محدودیت‌های تلویزیون مانع از پخش برخی محتوا نمی‌شود و در واقع، پلتفرم‌ها نیز محدودیت‌هایی دارند. او نمونه‌ای از سریال «یزدان» را ذکر کرد که در آن، صحنه‌هایی مانند گفت‌وگوی پدری با دامادش، در گذشته غیرقابل تصور بودند، اما حالا با نتیجه‌گیری مناسب، می‌توان چنین صحنه‌هایی را به تصویر کشید بدون اینکه مخاطب را از محتوا دور کند. او تأکید کرد که باید به پیامدهای بعدی هر صحنه توجه کنیم و درباره آن قضاوت نکنیم.

بازغی همچنین اظهار داشت که تلویزیون بزرگ‌ترین پلتفرم رایگان نمایشی در کشور است و در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، سریال‌هایی ساخته می‌شد که بهترین بازیگران ایران در آن‌ها حاضر بودند، چرا که تلویزیون تنها منبع سرگرمی مردم بود و بازیگران آن زمان خود را بخشی از مردم می‌دانستند. اما امروزه، رقابت نابرابر میان تلویزیون و پلتفرم‌ها باعث شده است که تلویزیون در جذب بازیگر دچار مشکل شود. او به نمونه‌هایی مانند سریال‌های «پدرسالار»، «پاییز صحرا»، «میوه ممنوعه» و «زیرتیغ» اشاره کرد که نشان‌دهنده دوران طلایی تلویزیون بودند.

منوچهر هادی نیز بیان داشت که موفقیت سریال «یزدان» به دلیل حضور تیم کاربلدی است که در مراحل نگارش و تولید نظارت داشتند و این امر مانع از محدودیت‌های زیاد شد. او افزود که در این پروژه، اجازه داده شد که کارگردان و تهیه‌کننده در حوزه‌های تخصصی خود فعالیت کنند.

در ادامه، هادی مقایسه‌ای بین سریال‌های ساخته‌شده در تلویزیون و پلتفرم‌ها انجام داد و گفت که نباید زحمات و تلاش‌های سازندگان در هر دو حوزه نادیده گرفته شود، اما تفاوت‌ها در فرآیند تولید و قالب کار است. او توضیح داد که ساخت سریال در تلویزیون، با رعایت فرمول‌ها و محدودیت‌های خاص خود انجام می‌شود، در حالی که در خارج از تلویزیون، افراد خارج از حوزه تخصصی کارهای نمایشی وارد بحث می‌شوند و گاهی نقدهای قابل تأملی مطرح می‌کنند. هادی خاطرنشان کرد که باید در مقابل نقدها مقاومت کرد و نترسید، زیرا تنها با پذیرش انتقادهای سازنده است که می‌توان پیشرفت کرد. همچنین، او اشاره کرد که بین نمایش خانگی، تلویزیون و سینما، ملاحظاتی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود.

بدون شک، هر کار خوبی که از هر زمینه‌ای انجام شود، مردم به آن توجه خواهند کرد.

در بخش دیگری از این گفتگو، موضوعی مورد بحث قرار گرفت که گویی نادیده گرفتن تماشای سریال یا کل فعالیت‌های تلویزیونی و همچنین عدم شرکت در پروژه‌های تلویزیونی برای برخی افراد به یک نوع ژست و تابو تبدیل شده است؛ نکته‌ای که تهیه‌کننده «یزدان» آن را نمی‌پذیرد.

ثنائی با باور بر اینکه هر جا کار خوبی ساخته شود، حتماً مردم به تماشای آن می‌پردازند، در مورد دیدگاه خود توضیح داد: در جامعه‌ای که رنگ خاکستری دارد و نسل زد، شاید این موضوع با توجه به گسترش فضای مجازی و پلتفرم‌های متعدد تاثیرگذار باشد؛ اما از هر بستری که کار خوبی ارائه شود، مردم حتماً نگاه می‌کنند. حتی اگر به فوتبال‌های زنده اشاره کنم، مردم ترجیح می‌دهند فوتبال را از شبکه‌های داخلی خود تماشا کنند، نه شبکه‌های خارجی، و علاقه‌مند به تماشای سریال‌های خوب مانند «پایتخت» می‌شوند. بنابراین، مکان پخش اهمیت چندانی ندارد، اما با توجه به ملاحظاتی، وجود پلتفرم‌ها و آزادی بیشتر در برخی مسائل، این تمایل در میان مردم ایجاد می‌شود.

بازغی در ادامه افزود: «یزدان» در تلویزیون نخستین‌ها و ابتکارات زیادی داشت؛ از جمله تبلیغات محیطی و شهری. تلویزیون متوجه شد که با بهره‌گیری از تبلیغات در فضای بیرونی و شهری می‌تواند در فضای مجازی رکوردهای بهتری ثبت کند؛ یعنی با تخصیص بودجه مناسب و بهره‌برداری مثبت از نتایج، تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد.

یک گروه کوچک و محدود همواره در پروژه‌ها مشارکت دارند.

سلیم ثنایی، تهیه‌کننده، بر اهمیت ایجاد فضای رقابتی در عرصه تلویزیون تأکید کرد و گفت: زمانی که رقابت سالم میان تهیه‌کننده، کارگردان و بازیگر برقرار باشد، هر فرد تلاش می‌کند اثر بهتر و با کیفیت‌تر ارائه دهد. متأسفانه در حال حاضر چنین فضایی وجود ندارد؛ حتی در پلتفرم‌های مختلف، گروهی محدود همواره در پروژه‌ها حضور دارند. چرا باید فرصت برای دیگران محدود باشد؟ اگر منوچهر هادی در یک ژانر خاص فعالیت می‌کند، باید چند کارگردان دیگر در سبک‌های متفاوت وارد میدان شوند تا انگیزه‌ای برای رشد جمعی شکل گیرد.

وی همچنین بیان کرد: باید از آثار استقبال کنیم که واقعیت‌های جامعه را بدون سیاه‌نمایی بازگو می‌کنند. مردم به داستان‌هایی با ریشه‌های واقعی و ملموس علاقه‌مندند. وظیفه ما نشان دادن معضلات و سپس هدایت روایت به سمت راه‌حل و امید است.

ثنایی در ادامه، سریال «یزدان» را نتیجه همکاری تیمی خواند و افزود: فضای دوستانه و مدیریت منوچهر هادی که همه را مانند خانواده کنار هم جمع کرده بود، کلید موفقیت ما بود. امیدوارم دیگران نیز فرصت همکاری با چنین افراد بزرگی را پیدا کنند.

بازغی درباره فصل دوم «یزدان» پیشنهاد داد که باید مشکلات مهاجران به تهران را به دقت نمایش دهیم؛ به عنوان نمونه، همان‌طور که شخصیت «یزدان» در یکی از سکانس‌ها می‌گوید: «نمی‌دانی آدم شب زمستان کنار فن قنادی خوابیدن یعنی چه!».

این بازیگر سینما و تلویزیون همچنین اظهار داشت: ما تلویزیون را نقد می‌کنیم چون آن را مال خودمان می‌دانیم. بسیار خوشحالم و افتخار می‌کنم که در ۵۰ سالگی در سریال «یزدان» بازی کردم و امروز بیننده‌ها مرا تماشا می‌کنند و از طریق تلویزیون با من ارتباط برقرار می‌کنند. امیدوارم با سپردن پروژه‌ها به شبکه‌ها، رقابت در تولید محتوا افزایش یابد. این رقابت موجب رشد می‌شود و می‌تواند نتایج خوبی در حوزه بازیگری و دیگر زمینه‌ها داشته باشد.

بازغی با تأکید بر اینکه مردم تلویزیون تماشا می‌کنند، گفت اگر آثار خوب تولید کنیم، مخاطبان نیز تماشا خواهند کرد.

او درباره همکاری هنرمندان با تلویزیون افزود: اگر دستمزد مناسبی به هنرمندان بدهند، قطعاً در پروژه‌های تلویزیونی حضور پیدا می‌کنند. همه چیز در گرو مدیریت است؛ مدیریتی که باید سرمایه‌های هنری و تجربی را حفظ کند. سال‌ها برای رسیدن به این سطح زحمت کشیده شده است. اگر مدیریت سرمایه‌گذاری صحیح داشته باشد، تلویزیون می‌تواند در جذب مخاطب موفق باشد.

منوچهر هادی در پاسخ به سوالی درباره ویژگی‌هایی که او را ترغیب می‌کند تا علاوه بر کارگردانی، در نقش مقابل دوربین ظاهر شود، خاطراتی از بازیگری در این سریال تعریف کرد و گفت: قرار بود فقط در یک سکانس کوتاه حضور داشته باشم. برای نقش پدری که پس از ۹ سال پسرش (یزدان) را می‌بیند، ۴۸ ساعت غذا نخوردم تا حال و هوای زندانی بودن را درک کنم. حتی به خودم گفتم، تو در سه ماه دیگر اعدام می‌شوی؛ پس برای مرگت گریه کن! این تنها راه باورپذیری صحنه بود.

در پایان، این کارگردان از مدیریت تولید سریال ستایش کرد و گفت: همکاری با شهرداری تهران نمونه‌ای موفق بود. آن‌ها نه تنها در تبلیغات و تأمین بودجه کوتاهی نکردند، بلکه حتی در ساعتی ۴ صبح، بدون مزاحمت در صحنه حاضر می‌شدند تا همه چیز به بهترین شکل فراهم باشد. این نظارت حرفه‌ای، ما را وادار می‌کرد بهترین نسخه از کارمان را ارائه دهیم.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار