۱۰ خطای پنهان و جالب در انیمیشن شرک که نمیدانستید!
۱۰ خطای پنهان و جالب انیمیشن Shrek که هرگز متوجهشان نشدهاید!
کشف ۱۰ خطای پنهان و جالب در انیمیشن شِرَک که هرگز متوجهشان نشدهاید!

فیلم Shrek 1 در واقع واکنشی استودیو Dreamworks به کلیشههای رایج دیزنی محسوب میشود. در مسیر زیر سوال بردن ارزشهای سنتی پرنسسهای همیشگی دنیای موشی، انیماتورهای Dreamworks از یاد بردند که برخی از اشتباهات خود را اصلاح کنند. در این مقاله، قصد دارم نگاهی دقیقتر به ده مورد از اشتباهات انیمیشن Shrek بیندازم.
سیندرلا نمیتواند فارکواد را به عنوان پادشاه برگزینند.
چرا آینه جادویی ما فردی را نشان میدهد که هنوز پرنسس نشده است؟
در دنیای انیمیشن شِرَک ۱، یکی از نکات جالب توجه مربوط به شخصیت لرد فارکواد و انتخاب همسرش برای ازدواج است. در یکی از سکانسها، آینه جادویی پرنسسهای مناسب را به فارکواد نشان میدهد که در میان آنها، سیندرلا نیز حضور دارد. اما این صحنه از نظر داستانی نادرست است، زیرا سیندرلا در اصل یک پرنسس واقعی نیست و تنها پس از ازدواج با شاهزاده، به مقام پرنسسی میرسد.
در داستان اصلی سیندرلا، او دختری است که توسط نامادری و خواهران ناتنیاش مورد ظلم قرار میگیرد و هیچ نسبتی با خاندان سلطنتی ندارد. فقط پس از پیدا کردن کفش بلورین و ازدواج با شاهزاده، به عنوان پرنسس شناخته میشود. بنابراین، در زمان معرفی توسط آینه جادویی در فیلم، سیندرلا هنوز پرنسس نبوده و نباید در لیست پرنسسهای قابل ازدواج با فارکواد قرار میگرفت.
این خطای داستانی احتمالا به دلیل محبوبیت سیندرلا به عنوان یک نماد کلاسیک دیزنی است. چون در ذهن عموم، او همواره به عنوان نماد پرنسسها شناخته میشود، سازندگان ممکن است بدون توجه به جزئیات داستانی، نام او را در لیست گزینههای فارکواد قرار داده باشند. اما از دیدگاه منطقی، این انتخاب تناقض دارد، زیرا فارکواد به دنبال ازدواج با یک پرنسس واقعی بود تا بتواند پادشاه شود، در حالی که سیندرلا در آن زمان هنوز به این مقام نرسیده بود.
این اشتباه کوچک اما جالب توجه نشان میدهد حتی در انیمیشنهای محبوب و پرفروش، گاهی خطاهای سادهای رخ میدهد.
شرک چه زمانی، در کجا و چگونه هدف تیر قرار گرفت؟
در صحنه دویدن شرک به سمت فیونا، هیچ اثری از تیر در بدن او مشاهده نمیشود، که نشاندهنده عدم پیوستگی در انیمیشن است.
یکی از خطاهای قابل توجه در این قسمت مربوط به صحنهای است که تیر به کمر شرک اصابت میکند. این اشتباه زمانی رخ میدهد که پرنسس فیونا مهارتهای رزمی خود را به نمایش میگذارد و شرک و دانکی از دیدن این صحنه شوکه میشوند. زمانی که شرک به خود میآید و به دنبال فیونا میدود، در آن لحظه، تیر در کمرش دیده نمیشود، اما به محض رسیدن به او، ناگهان تیر از پشت شلوارش بیرون زده است!
این تناقض بصری واضح، یکی از اشتباهات جزئی است که در نگاه اول توجه را جلب نمیکند، اما با دقت بیشتر، کاملاً مشخص میشود. در صحنهای که شرک و الاغ به فیونا نگاه میکنند و سپس شرک تصمیم میگیرد به دنبال او برود، هیچ نشانهای از تیر در بدن او نیست. حتی زمانی که شروع به دویدن میکند، پشتش سالم است، اما در لحظهای که به فیونا میرسد، تیر به وضوح از پشتش بیرون زده است.
احتمال میرود این خطای پیوستگی ناشی از تداخل بین صحنههای مختلف انیمیشن باشد. شاید تیم انیماتورها فراموش کرده باشد که تیر را در تمام نماها ثابت نگه دارند یا این تغییر عمدی بوده تا صحنه خندهدارتر به نظر برسد. در هر صورت، این اشتباه به یکی از نکات جالب مورد اشاره طرفداران فیلم تبدیل شده است.
اگرچه این خطا تاثیر چندانی بر روند داستان ندارد، اما نشان میدهد حتی در تولیدات بزرگ هالیوودی نیز ممکن است اشکالات کوچکی رخ دهد. این موضوع یادآور میشود که انیمیشنها، مانند هر اثر دیگری، ممکن است با مشکلات فنی مواجه شوند؛ حتی اگر اثری همچون شرک بسیار محبوب و موفق باشد.
در انتهای تابلوی هشدار، مشکل شرک کجا بود؟!
جزئیات اینچنینی معمولاً آنقدر پیچیده نیستند که نیازمند نظارت یک سرپرست باشند.
در صحنه آغازین انیمیشن Shrek 1، زمانی که شخصیت اصلی در حال کشیدن نقاشی با عنوان «مراقب اوگر باشید» است، یک اشتباه بصری ساده و جالب رخ میدهد که اغلب بینندگان متوجه آن نمیشوند. اگر با دقت به تابلوی چوبی که شرک در حال نقاشی کردن است نگاه کنید، متوجه خواهید شد که بخش بزرگی از گوشه بالای سمت راست صفحه شکسته و غیب شده است. اما زمانی که شرک نقاشی را کامل میکند و از صحنه دور میشود، این نقص به طرز عجیبی به گوشه بالا-چپ تابلو منتقل میشود!
این تغییر ناگهانی و غیرمنطقی در وضعیت تابلو نشاندهنده یک خطای انیمیشنی است، که احتمالاً به دلیل برگرداندن نادرست سل یا معکوس کردن تصویر به صورت تصادفی اتفاق افتاده است. در صنعت انیمیشن، برای کاهش زمان یا هزینهها، از تکنیکهایی مانند چرخش یا معکوس کردن سلهای انیمیشن استفاده میشود. در این مورد خاص، به نظر میرسد یکی از انیماتورها متوجه نشده که این کار ممکن است تغییر در محل شکستگی چوب ایجاد کند.
نکته جالب این است که این خطا آنقدرها هم برای بینندگان آشکار نیست و بیشتر افراد در نگاه اول متوجه آن نمیشوند. اما با دقت در صحنه، این تناقض بصری کاملاً قابل تشخیص است. این نوع خطاها در انیمیشنهای دیجیتال امروزی کمتر دیده میشود، اما در اوایل دهه ۲۰۰۰، زمانی که فناوری انیمیشنسازی هنوز در حال توسعه بود، چنین اشتباهاتی ممکن بود رخ دهند.
اگرچه این خطای کوچک تأثیر خاصی بر داستان اصلی یا کیفیت کلی فیلم ندارد، اما برای طرفداران تیزبین Shrek و علاقهمندان به جزئیات تولید فیلم، نکتهای جالب برای تحلیل است. این موضوع نشان میدهد حتی در یکی از بزرگترین انیمیشنهای تاریخ، خطاهای فنی کوچک و جالبی ممکن است رخ دهد و کشف آنها میتواند برای بینندگان یک سرگرمی جذاب باشد!
سپر آبی فارکواد کجا ناپدید شد؟
در یکی از صحنههای درگیری، فردی ظاهر شده و نماد سپر آبی رنگ فارکواد را از روی دیوار پاک کرده است.
یکی از خطاهای جزئی اما جالب در انیمیشن محبوب Dreamworks مربوط به ناپدید شدن مرموز سپر آبی رنگ در هنگام مبارزه با شوالیههای لرد فارکواد است. پس از آنکه شرک و الاغ به راحتی از دست گروه شوالیهها فرار میکنند، بینندگان میتوانند سپری آبی با حرف F (نماد فارکواد) را بر روی دیوار سنگی پشت سرشان ببینند. اما با دقت در محل قرارگیری این سپر، متوجه میشوید که به طور مرموزی در نماهای مختلف جابجا میشود!
در یک نما، این سپر باید دقیقا بالای شانه چپ شرک قرار گرفته باشد، اما در نماهای بعدی یا کاملاً ناپدید میشود یا در جای دیگری ظاهر میگردد. این خطا، که به نظر میرسد کوچک باشد، در واقع نمونهای کلاسیک از خطاهای پیوستگی در سینما است که میتواند حس واقعگرایی فیلم را مختل کند.
به نظر میرسد این اشتباه، همانند مورد تابلو هشدار شرک، نتیجه بیدقتی در فرآیند انیمیشنسازی باشد. ممکن است تیم انیماتورها هنگام کار بر روی نماهای مختلف، موقعیت دقیق این عنصر را فراموش کرده یا در ویرایش نهایی، ترتیب نماها تغییر یافته باشد و انیماتورها متوجه آن نشده باشند.
این نوع خطاها نشان میدهند که حضور ناظر فیلمنامه (Script Supervisor) در فرآیند تولید فیلمها چقدر ضروری است. یک چشم دیگر در مرحله تدوین میتواند از بروز چنین اشتباهاتی جلوگیری کند. اگرچه این خطاها تاثیر زیادی بر روایت داستان ندارند، اما برای تماشاگران با دقت بالا، حس نقص در دنیای داستان را ایجاد میکنند.
این مورد، همراه با دیگر اشتباهات پیوستگی در شرک، به عنوان یادگاری جالب از چالشهای تولید انیمیشن در اوایل دهه ۲۰۰۰ باقی مانده است.
انیمیشن Shrek با رندر بسیار نامناسبی مواجه شد.
کجا رفتند، شرکت؟ برگها کجا شدند؟! کسی باید به من نشان دهد که برگها کجا هستند!
در یکی از سکانسهای جذاب فیلم Shrek، اشتباه جالب دیگری درباره برگهای ناپدیدشونده رخ میدهد. این اتفاق زمانی رخ میدهد که الاغ شاهد کشیدن تیر از کمر شرک توسط پرنسس فیونا است و از دیدن خون بیهوش میشود. برخورد بدن او با زمین باعث میشود چند برگ به هوا بلند شوند، اما وقتی نمای دورتر نشان داده میشود، به طرز عجیبی هیچ برگی در اطراف او روی زمین دیده نمیشود!
این تناقض بصری یکی از آن اشتباهات ظریف است که نیازمند دقت بالا برای تشخیص است. در نمای نزدیک، برگهای پراکندهای که در اثر سقوط الاغ به هوا پرتاب شدهاند، کاملاً واضح هستند و حس طبیعی و کمدی به صحنه میبخشند. اما در نمای گستردهتر، که لحظهای بعد نشان داده میشود، زمین اطراف الاغ کاملاً تمیز و بدون برگ است؛ گویی تمام برگها فقط در لحظه سقوط پراکنده شده و ناپدید شدهاند!
اگر بخواهم حدس بزنم، علت اصلی این اشتباه در طراحی پسزمینه بین نماهای مختلف است. ممکن است تیم انیماتورها در نمای نزدیک برای ایجاد حس طبیعیتر، برگهایی را اضافه کرده باشند، اما فراموش کردهاند که این جزئیات را در نماهای گستردهتر نیز رعایت کنند. شاید هم این برگها صرفاً عنصری موقت بودند تا شدت ضربه افتادن الاغ را نشان دهند.
این نوع خطاهای پیوستگی، هرچند کوچک، نشاندهنده چالشهای فنی تولید انیمیشن در آن زمان هستند. امروزه با پیشرفت نرمافزارهای انیمیشن، چنین اشتباهاتی کمتر دیده میشود، اما در اوایل دهه ۲۰۰۰ که فناوری محدودتر بود، کنترل جزئیات صحنه کار دشواری محسوب میشد.
جالب است بدانید که این صحنه در جنگلی اتفاق میافتد که باید پر از برگهای ریخته باشد، اما ظاهراً زمین اطراف الاغ به طور معجزهآسایی تمیز شده است! این اشتباه کوچک، برای تماشاگران تیزبین میتواند لحظهای خندهدار باشد و به یکی از جزئیاتی تبدیل شود که با دوستان و آشنایان خود به اشتراک میگذارند؛ همانطور که من هم با این متن انجام میدهم.
شوالیههای انیمیشن شِرِک مهارت خاصی در به نمایش گذاشتن طومار داشتند.
یکی از خطاهای جالب در انیمیشن شرک مربوط به ظاهر شدن ناگهانی طومار سلطنتی در دستان شوالیهها است. در صحنهای که گروه شوالیههای لرد فارکواد برای اولین بار با غول سبز مهربان روبهرو میشوند، اگر با دقت نگاه کنید، هیچ یک از آنها چیزی در دست ندارند. با توجه به لباسهای سنگین زرهی که پوشیدهاند، مشخص است که جایگاهی برای حمل وسایل ندارند! اما ناگهان و بدون هیچ توضیحی، یکی از شوالیهها شروع به خواندن طومار سلطنتی و شرح قوانین میکند.
این تغییر ناگهانی واقعاً تعجبآور است: این طومار از کجا آمده است؟ آیا از آسمان نازل شده؟ یا شاید جادوی پریخداوند آن را مستقیماً در دست شوالیه ظاهر کرده است؟ جالب این است که هیچ توضیحی درباره منشا این طومار ارائه نشده است؛ دوربین فقط کات میخورد و طومار به طرز معجزهآسایی در دستان شوالیه دیده میشود.
این خطای کوچک نمونهای از اشتباهات تداوم در فیلمسازی است. احتمالاً تیم تولید قصد داشتند صحنهای را نشان دهند که در آن شوالیه فرمان فارکواد را میخواند، اما فراموش کردهاند نشان دهند او این طومار را از کجا آورده است. در دنیای واقعی، چنین زرههای سنگینی اصلاً جایگاهی برای حمل این نوع وسایل ندارند… مگر اینکه طومار به زره وصل شده باشد، که در فیلم نشان داده نمیشود.
ماجرا زمانی جالبتر میشود که به دقت به دستکشهای زرهی این شوالیهها نگاه کنیم؛ حتی گرفتن و باز کردن یک کاغذ ساده با این دستکشها کار دشواری است! این صحنه نشان میدهد که گاهی فیلمسازان برای ادامه روایت، قوانین فیزیک و منطق را نادیده میگیرند. هرچند این اشتباه تأثیر زیادی بر داستان ندارد، اما برای ادامه ماجراجویی و خلق لحظهای خندهدار و بهیادماندنی ضروری است. حتی در انیمیشنهای محبوب هم گاهی جادوی سینما بر منطق داستان غلبه میکند!
موشهای نابینا تواناییهایی دارند که فراتر از دیدن است.
به نظر میرسد فاصله زمانی بین این دو صحنه حدود ۲۴ ساعت است، چرا که جادوی نیمهشب موشها از بین رفته است.
در صحنه پایانی انیمیشن شرک ۱، یک اشتباه جادویی نسبت به موشهای نابینا رخ میدهد. پس از ازدواج شرک و فیونا، پری مهربان با استفاده از جادوی خود، سه موش نابینا و یک پیاز را به یک کالسکه افسانهای تبدیل میکند. اما در صحنه بعد، که مهمانی عروسی در حال برگزاری است، همان موشها را میبینیم که روی پیانو مشغول رقص هستند!
این تناقض واضح سوالی بزرگ را مطرح میکند: چگونه موشهایی که تبدیل به کالسکه شدهاند، همزمان در مهمانی حضور دارند؟ آیا پری مهربان جادوی خود را لغو کرده است؟ یا شاید این موشها توانستهاند به طور معجزهآسا هم به عنوان کالسکه عمل کنند و هم به شکل اصلی خود برقصند؟
احتمالاً این اشتباه ناشی از عدم هماهنگی بین تیمهای مختلف انیمیشنسازی است. شاید تیمی که صحنه تبدیل شدن موشها به کالسکه را طراحی کرده، با تیمی که صحنه مهمانی را ساخته، ارتباط کافی نداشتهاند. یا شاید سازندگان عمداً این تناقض را ایجاد کردهاند تا حس فانتزی و غیرمنطقی دنیای شرک را تقویت کنند!
دانستن اینکه موشهای نابینا واقعاً جادویی هستند، نه فقط به خاطر توانایی تبدیل شدن به کالسکه، بلکه به این دلیل که میتوانند همزمان در دو مکان مختلف حضور داشته باشند، یک شوخی جذاب و خندهدار است! این اشتباه هرچند کوچک است، اما برای بینندگان تیزبین میتواند لحظهای خندهدار ایجاد کند.
با در نظر گرفتن تمامی جزئیات این اشتباه، درمییابیم حتی بهترین آثار هم نمیتوانند بینقص باشند. شاید این همان جادوی واقعی پشت صحنه فیلمسازی باشد؛ جادویی که گاهی باعث میشود قوانین فیزیک و منطق نادیده گرفته شوند! هرچند این خطا تأثیری بر محبوبیت فیلم ندارد، اما ثابت میکند حتی با استعدادترین تیمهای سازنده انیمیشن هم گاهی دچار اشتباه میشوند.
شیرهای تخلیه این بشکهها قابل جدا شدن میباشند.
در حالی که شیر بشکه اول توسط شرک شکسته میشود، اما بشکه دوم به طور مرموزی شیر خود را از دست میدهد.
یکی از آشکارترین اشتباهات در پیوستگی فیلم Shrek 1، ناپدید شدن معجزهآسای شیر درون بشکه نوشیدنی فارکواد است. در صحنهای که شرک با شوالیههای فارکواد درگیر میشود، اگر به بشکه سالمی که در کنار آن قرار دارد دقت کنید، میتوان یک شیر بزرگ را در مقابل آن مشاهده کرد. اما به محض شروع نبرد، این شیر به طور ناگهانی ناپدید میشود؛ انگار هرگز وجود نداشته است!
این تغییر ناگهانی بسیار تعجبآور است، چرا که شیر یکی از جزئیات قابل توجه در بشکه محسوب میشود. در یک لحظه حضور دارد و در لحظه بعدی کاملاً ناپدید میشود! این خطا آنقدر واضح است که به سختی میتوان آن را توجیه کرد. با توجه به اینکه چندین تیم انیمیشن در صحنههای مختلف کار میکنند، جای تعجب دارد که هیچکسی این تفاوت بزرگ را متوجه نشده است.
احتمالاً دلیل این اشتباه، تفاوت در مدلهای سهبعدی مورد استفاده برای بشکه در نماهای مختلف است. ممکن است یک تیم مدلی با شیر طراحی کرده باشد و تیم دیگر مدلی بدون شیر را به کار برده باشد. همچنین، ممکن است در فرآیند ویرایش نهایی، ترتیب نماها تغییر کرده و منجر به این تناقض شده باشد.
نکته جالب اینکه این اشتباه در صحنه اکشن اصلی فیلم رخ میدهد؛ جایی که تماشاگران بیشترین تمرکز را بر جزئیات دارند! این موضوع نشان میدهد که حتی در تولیدات استودیوهای معتبر مانند DreamWorks، نظارت دقیق و کامل برای رسیدن به نتیجهای بینقص ضروری است. هرچند این خطا، مانند سایر موارد ذکر شده، تأثیری بر روند داستان ندارد، اما برای تماشاگران تیزبین میتواند حس نقص در دنیای فیلم ایجاد کند و نشان میدهد هیچ انیمیشنی کاملاً بیعیب نیست و نمیتواند باشد!
در کلبه شرک، این شیء در فهرست اشیای جادویی قرار گرفته است.
شرک عزیز، چه جادویی در کلبهات استفاده کردهای که درهایش به هر سمتی باز میشوند؟
در روند ساخت انیمیشن شرک، به نظر میرسد تیم سازنده باید بیشتر بر روی جزئیات پیوستگی دقت میکردند. یکی از نکات جالب و عجیب مربوط به جهت باز شدن درهای کلبه شرک است. در اولین صحنهای که شرک و الاغ به کلبه در باتلاق میرسند، در به سمت داخل باز میشود. اما در صحنهای دیگر، هنگامی که موجودات افسانهای وارد میشوند، همان در ناگهان به سمت خارج باز میشود!
این تغییر ناگهانی و غیرمنطقی در جهت باز شدن در، واقعاً تعجببرانگیز است. ما میدانیم که این در از نوع درهای سالونی (دوطرفه) نیست، چون در صحنهای که شرک الاغ را بیرون میاندازد، به وضوح دیده میشود که در به سمت قاب میکوبد. این نشان میدهد که درهای کلبه باید تنها یک طرفه باشند. پس چگونه ممکن است درهای همان کلبه در صحنههای مختلف جهتهای متفاوتی داشته باشند؟
با بررسی دقیقتر، میتوان حدس زد که این اشتباه احتمالا ناشی از بیتوجهی تیم انیماتورها به جزئیات فنی بوده است. ممکن است انیماتورهای مختلف برای صحنههای متفاوت از مدلهای متفاوت در استفاده کرده باشند یا در فرآیند ویرایش نهایی، ترتیب نماها تغییر یافته و منجر به این تناقض شده باشد.
این کلبه متعلق به غولی است که توانایی انجام هر کاری را دارد، اما ظاهراً حتی در سادهترین موارد مانند جهت باز شدن در، دچار مشکل میشود! هرچند این خطا کوچک به نظر میرسد، اما برای تماشاگران دقیق و حساس، حس ناهماهنگی ایجاد میکند و اهمیت رعایت ثبات در جزئیات فنی، حتی در انیمیشنهای فانتزی، را نشان میدهد.
در کنار سایر اشتباهات پیوستگی در انیمیشن شرک، این موضوع نشان میدهد که ساخت یک اثر کاملاً بینقص چقدر چالشبرانگیز است، حتی برای استودیویی بزرگ مانند دریمورکس. اگرچه این خطاها تأثیر منفی بر محبوبیت کلی فیلم ندارند، اما برای طرفداران جزئیات، نکات جالب و قابل بحثی محسوب میشوند که نشان میدهد حتی در بهترین آثار هم نقصهایی وجود دارد.
من اطلاعی ندارم که اژدها زنجیر دارد یا خیر.
اژدهای عزیز یا قابلیت مخفی کردن زنجیر خود را دارد یا در میان صحنهها زنجیر را تغییر میدهد.
در یکی دیگر از اشتباهات جالب توجه در انیمیشن Shrek، با معمایی درباره زنجیر دور گردن اژدها روبرو میشویم. در صحنههای پایانی فیلم، زمانی که اژدها برای دومین بار ظاهر میشود، به وضوح مشاهده میگردد که زنجیری به گردن او آویزان نیست، اما هنگامی که نوبت سوار شدن شرک و الاغ میرسد، ناگهان زنجیر بلندی از هیچ ظاهر میشود تا آنها بتوانند از آن برای بالا رفتن استفاده کنند.
این تغییر ناگهانی واقعاً سوالبرانگیز است. زنجیری که در لحظهای وجود نداشت، چگونه در لحظه بعد ظاهر میشود؟ آیا اژدها به طور مخفیانه زنجیری داشته است که در ابتدا نشان داده نشده است؟ یا شاید لرد فارکواد آن را از راه دور به گردن اژدها انداخته است؟
به نظر میرسد این اشتباه ناشی از تغییرات آخرین لحظه در استوریبورد یا عدم هماهنگی بین تیمهای مختلف انیمیشن باشد. همچنین ممکن است کارگردانان در مراحل پایانی تصمیم گرفته باشند برای تسهیل سوار شدن شخصیتها، زنجیر اضافه کنند، اما فراموش کردهاند حضور آن را در صحنههای قبلی نشان دهند.
نکته خندهدار این است که اژدهای قدرتمند داستان ما که میتواند هر کسی را در یک چشم بهم زدن بخورد، ناگهان با ظاهر شدن زنجیر مرموز، به وسیلهای برای حمل و نقل تبدیل میشود! این اشتباه کوچک یادآور این است که حتی در محبوبترین انیمیشنهای تاریخ نیز خطاهای پیوستگی اجتنابناپذیر هستند. با در نظر گرفتن تمامی اشتباهاتی که در این فهرست ذکر شده است، نمیتوان تاثیر بیحد و مرز Shrek بر صنعت انیمیشن هالیوود را نادیده گرفت و آن را بیارزش دانست.