راز تاریک چاه مرموز باب اسفنجی و فاجعه اقیانوس
راز تاریک چاه مرموز باب اسفنجی؛ کشف داستانی ترسناک از گذشته بیکینی باتم و خطر نابودی اقیانوس
راز تاریک چاه مرموز باب اسفنجی، داستانی ترسناک از گذشته بیکینی باتم و خطر نابودی اقیانوس را فاش میکند.

در دنیای واقعی، معمولاً تمامی چاهها به سمت آبهای آزاد هدایت میشوند و در مسیر آنها قرار میگیرند. اما در دنیای خیالی باب اسفنجی، موضوع متفاوت است؛ جایی که چاهی وجود دارد که در صورت باز شدن، تمام آب اقیانوس را خالی میکند و آن را به یک بیابان خشک و بیآب و علف تبدیل مینماید.
The Main Drain، که میتوان آن را معادل چاه اصلی در نظر گرفت، یکی از عجیبترین سازههایی است که در دنیای باب اسفنجی دیده میشود. این چاه، که با یک دریچه آهنی بزرگ بسته شده، در اپیزود «The Main Drain»، در ویدئو تبلیغاتی SpongeBob Cheese Nips و همچنین در کتاب Legends of Bikini Bottom نیز ظاهر میشود. اما چرا در اقیانوس و آبهای آزاد باید چنین دریچهای وجود داشته باشد؟ پاسخ این است که در جهانی غیرمنطقی و خیالی زندگی میکنیم، بنابراین نمیتوان انتظار داشت که دلایل منطقی برای آن پیدا کنیم.
این چاه، یا همان The Main Drain، شبیه سوراخی است که در کف سینکهای ظرفشویی دیده میشود، با این تفاوت که بسیار بزرگتر است و به یک زنجیر بزرگ و زنگزده متصل شده است. طبق آنچه در سریال باب اسفنجی مشاهده میکنیم، این دریچه چاه اهمیت بسیار بالایی دارد. هنگامی که کسی به هر دلیلی آن را باز کند، تمام آب اقیانوس خالی میشود و زندگی دریایی نابود میگردد. بنابراین، همه باید مراقب باشند که هیچ اتفاقی برای این دریچه نیفتد.
در قسمت The Main Drain، زمانی که باب اسفنجی تلاش میکند دریچه چاه رستوران خرچنگی را بردارد تا آب تخلیه شود، آقای خرچنگ وارد میشود و او را متوقف میکند. سپس، او داستان ترسناکی درباره چاه اصلی اقیانوس برای باب و پاتریک تعریف میکند؛ داستان از این قرار است که سالها پیش، دو پسر بچه آن را کشیده و باعث نابودی بیکینی باتم شدهاند. پس از اتمام داستان آقای خرچنگ، باب و پاتریک قصد دارند درباره چاه اصلی اقیانوس اطلاعات بیشتری کسب کنند، اما آقای خرچنگ خیلی عصبانی میشود و پاسخی نمیدهد. او حتی به آنها هشدار میدهد که بهتر است این موضوع را فراموش کرده و هرگز سراغ The Main Drain نروند.
اگر دریچه این چاه برداشته شود، زندگی تمامی موجودات اقیانوس در معرض خطر قرار میگیرد.
باب اسفنجی و پاتریک که تازه کنجکاو شده بودند، برای پیدا کردن پاسخ به دنبال پلانکتون میروند. اما وقتی پلانکتون حرف این دو را میشنود، عصبانی میشود و همانند آقای خرچنگ، آنها را از جستوجو برای یافتن چاه اصلی منع میکند. در ادامه مشخص میشود که دو پسربچهای که آقای خرچنگ دربارهشان صحبت کرده بود، در واقع او و پلانکتون در دوران کودکی بودند. ظاهراً زمانی که سن کمی داشتند، دریچه چاه اصلی اقیانوس را بیرون کشیدند، و این اقدام باعث شد آب کلی بیکینی باتم خالی شود و جان بسیاری در خطر بیفتد.
در همین حین، باب اسفنجی و پاتریک به طور تصادفی به این دریچه میرسند، و پاتریک به دلیل نداشتن هوش کافی، فاجعه بزرگی رقم میزند. او باعث میشود دریچه برداشته شود و آب کل اقیانوس وارد چاه شود؛ فاجعهای که ممکن است منجر به مرگ تمامی موجودات اقیانوس گردد. اما در همان لحظه، پاتریک از رویا بیدار میشود و با فریاد، متوجه میشویم که در تمام مدت، باب در حال خواندن یک کتاب داستان بوده است.