افشاگری رهبریفرد از برنامهریزی برای شکست ایران مقابل بحرین
افشاگری بهروز رهبریفرد درباره برنامهریزی از پیش شکست ایران مقابل بحرین و نقش دستورات سیاسی در نتیجه بازی
افشاگری بهروز رهبریفرد درباره برنامهریزی از پیش شکست ایران مقابل بحرین و نقش دستورات سیاسی در نتیجه بازی، جزئیات و حواشی دیدار تاریخی تیم ملی فوتبال ایران را بخوانید.
بهروز رهبریفرد، بازیکن سابق تیم ملی فوتبال کشورمان، در برنامه «پنجرهای رو به جام» درباره دیداری که تیم ملی مقابل بحرین با نتیجه ۳ بر ۱ شکست خورد، اظهار داشت: در آن مسابقه من روی نیمکت نشسته بودم، در حالی که در دیدار قبلی جز بازیکنان اصلی بودم. برای ما این موضوع بسیار تعجبآور بود، چون رفتارهایی مشاهده میکردیم که با رویکرد همیشگی بلاژویچ تفاوت داشت.
رهبریفرد افزود: بلاژویچ فردی بسیار منضبط و سختگیر بود. به عنوان نمونه، در اردوهای تیم ملی، ساعت ۱۰:۳۰ شب به صورت ناگهانی درِ اتاقها را میزد و اگر حتی یک چراغ روشن میدید، جریمهای برای بازیکنان در نظر میگرفت؛ یعنی از نظر او، بازیکنان باید در آن ساعت خوابیده باشند. اما در روز بازی با بحرین، تمرینات به گونهای بود که انگار برای پیروزی قطعی برنامهریزی نشده بود. برداشت ما این بود که بلاژویچ تصور میکرد به راحتی میتوانیم بحرین را شکست دهیم، و این موضوع در تمرینات روز قبل و رفتارهای شب مسابقه کاملاً مشهود بود.
بلاژویچ اعلام کرد که میتوانید تا ساعت دو نیمهشب بیدار بمانید!
رهبریفرد افزود: شب قبل از مسابقه، آقای بلاژویچ پس از صرف شام به کنار میز آمد و اعلام کرد که بازیکنان مجاز هستند تا ساعت دو بامداد خارج از هتل باشند! این رفتار که کاملاً با روال همیشگی او تفاوت داشت، ما را به شدت غافلگیر کرد.

او توضیح داد: در شب قبل از دیدار با بحرین، وضعیت اردو کاملاً متفاوت از روال عادی بود. در بازی قبلی، طبق قوانین همیشگی، باید ساعت ۱۰:۳۰ شب به خواب میرفتیم، اما در این مسابقه که مهمترین و حساسترین مرحله مقدماتی بود و حتی تساوی هم ما را راهی جام جهانی میکرد، رفتارهایی دیده شد که با اصول شناختهشده مربی تیم، میروسلاو بلاژویچ، همخوانی نداشت.
بلاژویچ همواره مربیای منضبط و سختگیر بود، اما شب مسابقه با بحرین هنگام صرف شام اعلام کرد که بازیکنان میتوانند تا ساعت دو نیمهشب بیرون از اردو باشند؛ و این تصمیم با لحنی عصبی و نه به عنوان یک مجوز دوستانه اعلام شد. این رفتار برای همه ما عجیب بود و به نظر میرسید چیزی به او «دیکته» شده باشد. تا آن لحظه تصور میکردیم که او بیش از حد به پیروزی ایران اطمینان دارد، چون بحرین در آن زمان تیم قدرتمندی نبود. اما پس از پایان بازی متوجه شدیم که ظاهراً قرار نبوده تیم ایران این مسابقه را ببرد.
ما نباید پیروز میشدیم چون کنترل تجمعات امکانپذیر نبود!
بازیکن سابق تیم ملی در برنامهای که از آپاراتاسپرت پخش شد، اظهار داشت: بر اساس اطلاعاتی که بعدها در تیم مطرح شد، پیامهایی از داخل کشور به بلاژویچ رسیده بود مبنی بر اینکه «بهتر است این بازی برده نشود»، در واقع مسئله از نظر ماهیتی سیاسی بود. در آن زمان، بهویژه پس از موفقیتهای تیم ملی، تجمعهای مردمی در نقاطی مانند میدان نور شکل میگرفت و کنترل جمعیت برای نیروهای انتظامی دشوار میشد. به همین دلیل، پیغامی به کادر فنی داده شده بود که پیروزی در این بازی مطلوب نیست.
او افزود: پس از مسابقه، بلاژویچ با عصبانیت اعلام کرد که دیگر در ایران نخواهد ماند و تأکید کرد که پیامهایی مبنی بر «نباید ببرد» به او ابلاغ شده است. ترکیب تیم نیز به گونهای چیده شده بود که نشان میداد ارادهای برای پیروزی وجود ندارد. رفتار بازیکنان روی نیمکت نیز این موضوع را تأیید میکرد؛ در هنگام دریافت گل، برخی بازیکنان حتی به یکدیگر تبریک میگفتند. این رفتار برای ما که در زمین یا کنار زمین بودیم کاملاً غیرطبیعی و تعجببرانگیز بود. من کنار مهدی هاشمینسب نشسته بودم و کاملاً این انتقال رفتار را احساس میکردیم. با وجود اینکه تیم ملی ایران از کیفیتی برخوردار بود که اگر ده بار دیگر با بحرین بازی میکردیم، در اکثر موارد با اختلاف حداقل ۳ گل پیروز میشدیم، نتیجه مسابقه کاملاً برخلاف انتظار رقم خورد.

این بازیکن اعلام کرد که پس از پایان مسابقه، بازیکنان بحرین با حالت تمسخرآمیز، پرچم عربستان را نشان دادند، اقدامی که باعث خشم بازیکنان ایران شد. همچنین گفته شده است که علی دایی درگیر مشاجرهای با نیروهای امنیتی ورزشگاه شده بود. با توجه به برگزاری بازی در زمین حریف، واکنشهای شدیدتر ممکن نبود. درباره رابطه بلاژویچ با بازیکنان، گفته میشد او تنها با چند نفر، مانند علی کریمی و کریم باقری، ارتباط نزدیکی داشت. در مورد علی دایی نیز، بیشتر به خاطر جایگاه و نفوذ او، رفتار محتاطانهای نشان میداد، نه لزوماً به دلیل مسائل فنی.
رحمان رضایی از ترانسفر، درصد دریافت کرد.
رهبریفرد در توضیح رابطه بلاژویچ با بازیکنان گفت: سرمربی برخی بازیکنان را بهطور ویژه دوست داشت. به عنوان نمونه، رحمان رضایی و ابراهیم میرزاپور از جمله بازیکنانی بودند که توجه او را جلب میکردند. دلیل این علاقه برای من مشخص بود: او قبلاً با تعدادی از این بازیکنان توافقهایی داشت؛ مثلا، انتقال رحمان رضایی به ایتالیا با نقش مستقیم بلاژویچ انجام شد و احتمالا درصدی از این انتقال نصیب او شد. امیدوارم واقعاً حقش را گرفته باشد، چون در غیر این صورت در آن معامله ضرر کرده است، زیرا بازیکنانی که علاقهمند نبود بازی نمیداد و برخی دیگر را همواره به میدان میفرستاد.
تیم ملی مانند یک پادگان اداره میشد.
او افزود: بلاژویچ خصوصیات اخلاقی منحصر به فردی داشت که در هیچ مربی دیگری مشاهده نکردهام. جو تیم ملی زیر نظر او بسیار سختگیرانه بود، انگار در یک پادگان کار میکردیم. یک بار در تمرین در ورزشگاه آزادی، تأکید کرده بود که سانتر نکنیم و توپ را به بیرون پاس بدهیم. من دو بار سانتر کردم، او ساعتش را درآورد و با عصبانیت پرسید چرا حرفش را گوش نمیدهم. من هم کفشم را درآوردم و گفتم: مگر ما اینجا سرباز هستیم؟ من سرباز نیستم!
ارتباط میان بلاژویچ و بازیکنان، ترکیبی از عشق و نفرت
او اظهار داشت که بلاژویچ از برخی بازیکنان بسیار ناراضی بود، به ویژه با من هیچ سازگاری نداشت. همچنین، او با محمد نوازی و مهدی هاشمینسب مشکل داشت. در اوایل، مهدی هاشمینسب را «موشک» و «هلیکوپتر» مینامید، اما با گذشت زمان رابطهشان تیرهتر شد. در مقابل، علاقه بلاژویچ به علی کریمی کاملاً واضح بود؛ او برای کریمی اقداماتی انجام میداد که برای دیگران انجام نمیداد.

رپورتاژ آگهی مؤثر چه ویژگیهایی دارد و چگونه میتواند در بهبود سئو و دستیابی به نتایج پایدار نقش ایفا کند؟ مشاهده کنید.

رهبریفرد در مورد ادعای خود مثالهایی ارائه داد. او گفت: در یکی از اردوهای مقدماتی، علی کریمی اظهار کرد که دلش قیمهبادمجان میخواهد. بلاژویچ فورا دو نفر را فرستاد و برای او غذا تهیه کرد. همچنین در اردو در اتریش، وقتی اعلام شد فردا تولد علی کریمی است، بلافاصله دستور داد کیک تهیه شود و 200 دلار به عنوان هدیه پرداخت کرد. اما دو روز بعد، وقتی اعلام شد فردا تولد پژمان جمشیدی است، او به شدت اعتراض کرد و گفت اینجا جای تولد گرفتن نیست! پژمان هم با شوخی گفت من هم باید امشب 200 دلار بگیرم که با واکنش تند بلاژویچ روبرو شد.
دستور داده شده بود که به بحرین باخت داده شود.
رهبریفرد سپس به موضوع اصلی بازگشت و گفت: نباید از ماجرای ایران و بحرین فاصله بگیریم. بر اساس دستوری که دریافت کرده بودیم، قرار بود تیم ملی شکست بخورد و راهی جام جهانی نشود. حتی دعوت از بازیکنان به سفارت ایران در بحرین و برگزاری پذیراییهای غیرمعمول به نظر میرسید که برنامهریزی شده باشد. برخی از بازیکنان اظهار داشتند که احساس رخوت و بیحالی میکردند؛ وضعیتی غیرطبیعی. من روی نیمکت نشسته بودم و شاید کمتر متوجه میشدم، اما بازیکنان داخل زمین میگفتند که بدنشان حالت عادی را نداشت.
صفاییفراهانی اعلام کرد که نباید به برنامه 90 مراجعه کرد.
او دلیل دیگری نیز بیان کرد و گفت: پس از بازی، عادل فردوسیپور با من تماس گرفت و اعلام کرد که برای حضور در برنامه نود دعوت شدهام. اما در فرودگاه، آقای صفاییفراهانی من را کنار کشید و گفت نرو. وقتی پرسیدم چرا، پاسخ داد اگر بروی، درباره علت باخت از تو سوال خواهند کرد و تو هم میخواهی حقیقت را بگویی، این به نفع هیچکس نیست؛ بنابراین بهتر است نروی.
رهبریفرد افزود: از حرفهای آقای صفایی کاملاً متوجه شدم که او در جریان جزئیات ماجرا بوده است. به نظر من، تمامی مسئولان وقت در جریان قرار داشتند. تمام این رویدادها واقعی است و همان چیزی است که واقعاً اتفاق افتاده است.

بهروز رهبریفرد گفت: من تنها این وقایع را نشنیدهام، بلکه خودم آنها را تجربه کردهام. در روز و شب قبل از بازی، روز مسابقه و پس از آن در محل حضور داشتم و همه چیز را از نزدیک مشاهده کردم. عصبانیت بلاژویچ را دیدم و همچنین شادی عجیب تعدادی از بازیکنان روی نیمکت را نیز شاهد بودم. این شادی در نهایت باعث شد چند بازیکن پس از بازی مقابل بحرین کنار گذاشته شوند.
چرا میرزاپور جای برومند را تصاحب کرد؟
او درباره کنار گذاشته شدن پرویز برومند گفت: قبل از بازی، بلاژویچ برومند را اخراج کرد. من آنقدر ناراحت شدم که اردو را ترک کردم و برای گرفتن اجازه خروج به باشگاه رفتم. آقای نبی با من تماس گرفت و پرسید چرا اردو را ترک کردهام؛ گفتم پرویز بدون دلیل کنار گذاشته شد و من که رفیقش هستم نمیخواهم در تیم بمانم. در نهایت مرا برگرداندند و در بازی با امارات هم حضور داشتم. اما دلیل اصلی کنار گذاشتن پرویز چیز دیگری بود؛ بلاژویچ قصد داشت او را ترانسفر کند. من خودم در اتاق حضور داشتم. بلاژویچ به پرویز گفت تو دروازهبان اول من هستی، به شرطی که وقتی برایت پیشنهاد خارجی آمد، آن را بپذیری. پرویز گفت نمیتواند غربت را تحمل کند و به همین خاطر دیگر او را کنار گذاشتند. از آن پس، میرزاپور دروازهبان اصلی تیم شد.
داستان تراشیدن سبیل کریم باقری
رهبریفرد در مورد روابط میان بازیکنان نیز گفت: در اردوها معمولا بازیکنان استقلال و پرسپولیس همنشین بودند. برای نمونه، تلاش میکردند با سیروس دینمحمدی هماتاق شوند؛ حتی قرعهکشی انجام میدادیم تا ببینیم چه کسی با چه کسی هماتاق میشود.
او سپس درباره حواشی زمان سرمربیگری محمد مایلیکهن صحبت کرد و افزود: در مرحله مقدماتی 98، اتفاقاتی رخ داد. یکی از این موارد این بود که من و مهدی هاشمینسب برای شوخی سبیل آقای کریم باقری را زدیم. در آن زمان، تنها چند نفر در بین بازیکنان سبیل داشتند؛ از جمله کریم باقری و افشین پیروانی. ما به شوخی به کریم میگفتیم سبیلت را بزن. یک شب، با هماهنگی هماتاقیاش، حامد کاویانپور، وارد اتاق شدیم و من نیمی از سبیل او را زدم. کریم که بیدار شد و خودش را در آینه دید، مجبور شد بقیه سبیلش را هم بزند. طبیعی است که بعدها این داستان را تکذیب کرد؛ چون هیچکس دوست ندارد چنین چیزی را تایید کند.

برای اطلاع از جدیدترین اخبار ورزشی و رویدادهای مربوط به زندگی ورزشکاران، بر روی لینک کلیک کنید.
همچنین، صفحه اینستاگرام ما را دنبال کنید و از تازهترین مطالب و بهروزرسانیها باخبر شوید.