کد خبر: 8963

۱۰ تغییر بزرگ در نسخه لایواکشن سفیدبرفی ۲۰۲۵

10 تغییر اساسی در بازسازی لایواکشن «سفیدبرفی» دیزنی؛ شخصیت‌ها، داستان و پیام‌های نوین در نسخه 2025

نسخه لایواکشن «سفیدبرفی» ۲۰۲۵ با شخصیت‌های نوین، داستان عمیق‌تر و پیام‌های مدرن، تحولی بزرگ در روایت کلاسیک دیزنی را رقم می‌زند.

10 تغییر اساسی در بازسازی لایواکشن «سفیدبرفی» دیزنی؛ شخصیت‌ها، داستان و پیام‌های نوین در نسخه 2025

در دهه‌های اخیر، استودیوهای دیزنی تلاش کرده‌اند بسیاری از آثار کلاسیک انیمیشنی خود را با بازسازی‌های لایواکشن به روز کنند. در بهترین حالت، این بازسازی‌ها موفق شده‌اند عناصر ثابت نسخه‌های اصلی را حفظ کرده و از دیدگاه‌های نو و عناصر مدرن بهره ببرند. نمونه‌ای از این روند را می‌توان در فیلم Snow White در سال ۲۰۲۵ مشاهده کرد که با افزودن دیدگاه‌های تازه و عناصر مدرن، هم‌زمان با نسخه‌ی ۱۹۳۷، یعنی Snow White and the Seven Dwarfs، هم‌خوانی دارد.

اما تغییرات این نسخه تنها به پایان داستان محدود نمی‌شود. شخصیت سفیدبرفی در این بازسازی عمق و گستره بیشتری یافته و ویژگی‌های جدیدی به او افزوده شده است. همچنین، تحولات قابل توجهی در رابطه‌ی عاشقانه‌ی او، شخصیت‌های فرعی، و حتی برخی از ترانه‌های خاطره‌انگیز نسخه‌ی انیمیشنی رخ داده است.

در ادامه، مهم‌ترین تفاوت‌های میان انیمیشن کلاسیک سفیدبرفی و هفت کوتوله و نسخه‌ی ۲۰۲۵ آن را بررسی خواهیم کرد.

۱۰. واژه «سفیدبرفی» معنای جدیدی به خود می‌گیرد

نام او دیگر به رنگ پوستش ارتباطی ندارد

فیلم جدید «سفیدبرفی» تغییرات قابل توجهی نسبت به روایت کلاسیک دارد، از جمله در نام‌گذاری شخصیت اصلی و دلایل آن. در افسانه‌ی اصلی برادران گریم، «سفیدبرفی» به خاطر پوست سفیدش که همچون برف است، این نام را گرفته بود. انیمیشن کلاسیک سال ۱۹۳۷ دیزنی نیز این ویژگی را حفظ کرد و شخصیت سفیدبرفی را دختری با پوست بسیار روشن و موهای سیاه نشان داد.

در نسخه‌ی بازسازی شده سال ۲۰۲۵، این تفسیر تغییر یافته است. بازیگر نقش سفیدبرفی، ریچل زگلر، با تبار لهستانی و کلمبیایی، نقش‌آفرینی می‌کند. این انتخاب، به‌ویژه در میان برخی گروه‌های محافظه‌کار، واکنش‌هایی برانگیخت چون با تصویر سنتی شخصیت متفاوت است. در پاسخ به این موضوع، فیلم دلیل جدیدی برای نام «سفیدبرفی» ارائه می‌دهد: او در میان طوفان برفی شدید متولد شده است، و به همین دلیل این نام را دارد.

این تغییر کوچک اما معنادار، به جای تمرکز بر ظاهر شخصیت، زمینه‌ای ساده و نمادین ارائه می‌دهد و به زگلر اجازه می‌دهد تا بدون محدود شدن به نژاد، نقش را به شکلی مدرن و درخشان اجرا کند.

جاناتان معشوقه جدید سفید برفی محسوب می‌شود.

در نسخه جدید، نقش جاناتان نسبت به شاهزاده در فیلم جدید سفیدبرفی برجسته‌تر شده است.

در نسخه ۲۰۲۵ فیلم سفیدبرفی، شخصیت معشوقه‌ی سفیدبرفی به‌طور کامل تغییر یافته و به‌جای شاهزاده‌ی بی‌نام و نشان نسخه اصلی، شخصیتی نوین به نام «جاناتان» وارد داستان شده است. در انیمیشن کلاسیک سفیدبرفی و هفت کوتوله، شاهزاده تنها حضور نمادینی دارد: او در ابتدای داستان عاشق سفیدبرفی می‌شود و در پایان، طلسم ملکه‌ی شرور را می‌شکند. اما شخصیت او غالباً سطحی و کم‌عمق است و حتی در برخی منابع از او با نام «فلوریان» یاد شده است، اما این نام در فیلم به کار نرفته است.

در مقابل، جاناتان با بازی اندرو برناپ، شخصیتی چندبعدی و نوآور است. او برای اولین بار زمانی ظاهر می‌شود که در حال دزدیدن غذا از قلعه است و در ادامه مشخص می‌شود که جاناتان یک بازیگر نیازمند و سرگردان در جنگل است که برای بقا، راه دزدی را برگزیده است. این پس‌زمینه، عمق بیشتری به شخصیت او می‌دهد و نقش او در داستان را بسیار مؤثرتر از نقش شاهزاده در نسخه‌ی اصلی می‌سازد.

جاناتان نه تنها در نجات سفیدبرفی نقش دارد، بلکه رابطه‌ی عاشقانه‌ی میان آن دو طبیعی‌تر، تدریجی‌تر و پررنگ‌تر از نسخه‌ی ۱۹۳۷ است. این روند تدریجی، عشق پایانی فیلم را باورپذیرتر و احساسی‌تر می‌کند و برخلاف نسخه قدیمی، تنها بر پایه‌ی نگاه گذرا شکل نگرفته است.

۸. کوتوله‌ها به منشا و توانایی‌های نوین دست یافتند

کوتوله‌ها اکنون به عنوان نژادی کاملاً جادویی و متفاوت شناخته می‌شوند.

در نسخه‌ی انیمیشنی کلاسیک «سفیدبرفی»، نقش کوتوله‌ها چندان پررنگ نبود و بیشتر به عنوان معدن‌چیان مهربان و همراه در جنگل ظاهر می‌شدند که به دلیل زیبایی و مهربانی سفیدبرفی، او را در خانه‌شان می‌پذیرند. آنها نقش کمرنگی در پیشبرد داستان داشتند و بیشتر جنبه‌ی حمایتی داشتند.

در نسخه‌ی جدید فیلم، شخصیت کوتوله‌ها بسیار عمیق‌تر و چندلایه‌تر تصویر شده‌اند. این نژاد فانتزی جدا از انسان‌ها معرفی می‌شود، که قادر است قرن‌ها زنده بماند و بدون اینکه ظاهرشان پیر شود، باقی بمانند. یکی از ویژگی‌های خاص آنها، توانایی بیرون کشیدن نوری از درون بدنشان است که از طریق سنگ‌ها و صخره‌ها منتشر می‌شود و به کشف جواهرات قیمتی کمک می‌کند. این قابلیت در صحنه‌ای که آهنگ «هیهو» اجرا می‌شود، به وضوح دیده می‌شود.

اگرچه این قدرت نقش اصلی در پیشبرد داستان ندارد، اما به درک بهتر رفتار کوتوله‌ها کمک می‌کند، به‌ویژه در زمینه‌ی بی‌اعتمادی‌شان نسبت به انسان‌ها. این موضوع نشان می‌دهد چرا آنها قرن‌ها در جنگل مخفی مانده و در دنیای انسان‌ها ناشناخته باقی مانده‌اند. این تغییر، عمق و واقع‌گرایی بیشتری به داستان می‌بخشد و ابعاد جدیدی به شخصیت‌های کوتوله‌ها می‌افزاید.

این بار «دوپی» سخن می‌گوید!

در این متن، نقش دُپی به عنوان راوی داستان سفیدبرفی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در نسخه‌های قدیمی، دُپی شخصیت سنتی و نمادین در انیمیشن‌های دیزنی است که تمرکز بر شخصیت‌هایی دارد که غالباً کم‌حرف یا بی‌کلام هستند. او به سرعت به یکی از نمادهای سفیدبرفی و هفت کوتوله تبدیل شد؛ سادگی معصومانه و تعهد خجالتی‌اش به سفیدبرفی باعث شد تا در فرهنگ عمومی جایگاه ویژه‌ای پیدا کند.

در نسخه جدید، نقش دُپی مشابه نسخه اصلی است، اما با ابعادی همدلانه‌تر. سکوت او به عنوان ویژگی شخصیتی واقعی بازسازی شده است؛ کوتوله‌های دیگر درباره‌اش نظر می‌دهند و گاهی او را به شوخی مسخره می‌کنند. سفیدبرفی به او یاد می‌دهد چگونه سوت بزند، و این لحظه نقطه‌ی عطفی در نشان دادن وفاداری او است.

در بخش پایانی فیلم، دُپی بالاخره صحبت می‌کند و صدای او را اندرو بارت فلدمن بر عهده دارد. در این قسمت، او جمله‌ای تأکیدی می‌گوید که نشان می‌دهد کوتوله‌ها در کنار سفیدبرفی خواهند ایستاد تا در مقابل ملکه‌ی شرور مقاومت کنند. در پایان مشخص می‌شود که دُپی از ابتدا راوی داستان بوده است و مخاطبان در تمام مدت صدای او را می‌شنیدند، هرچند تصور می‌کردند او بی‌کلام است. این تغییر، دُپی را به شخصیتی چندبعدی و مهم‌تر در داستان تبدیل کرده است.

6. آینده پادشاه متفاوت خواهد بود.

پایان مبهم نسخه اولیه در بازسازی لایواکشن تایید می‌شود

در انیمیشن اصلی، پدر سفیدبرفی شخصیتی کم‌اهمیت و حاشیه‌ای بود، اما در نسخه ۲۰۲۵ فیلم سفیدبرفی، نقش او کمی برجسته‌تر شده است. هدلی فریزر نقش پادشاه مهربان را در اولین قطعه موسیقی فیلم با عنوان «Good Things Grow» ایفا می‌کند، که زندگی اولیه سفیدبرفی و چگونگی علاقه‌مندی پدر داغدیده‌اش به ملکه شرور پس از درگذشت غم‌انگیز همسرش را نشان می‌دهد.

پس از فریب ملکه شرور برای وارد شدن به جنگ در جنوب علیه تهدیدی، پادشاه ناپدید می‌شود. سفیدبرفی مدتی تصور می‌کند که شاید پدرش هنوز زنده است، اما ملکه شرور به او می‌گوید که پدرش مدت‌ها پیش فوت کرده است. این روایت می‌تواند تاییدی بر نظریه‌ای باشد که طرفداران مدت‌ها درباره سرنوشت پادشاه در داستان سفیدبرفی و هفت کوتوله مطرح کرده بودند.

در انیمیشن اولیه، گفته می‌شد که پادشاه قبل از رویدادهای اصلی فیلم درگذشته و ملکه شرور جای او بر تخت سلطنت نشسته است. هرچند علت مرگ او هرگز به طور رسمی اعلام نشد، اما برخی منابع جانبی و نظریه‌های طرفداران معتقد بودند که ملکه او را کشته تا تاج و تخت را تصاحب کند. در نسخه ۲۰۲۵، این فرضیه زمانی به نوعی تایید می‌شود که ملکه شرور با تمسخر خبر مرگ پادشاه را به سفیدبرفی می‌دهد.

۵. ترانه‌های قدیمی و کلاسیک سفیدبرفی را با قطعات جدید جایگزین می‌کند.

فیلم جدید «سفیدبرفی» مجموعه‌ای از قطعات موسیقی نوین را در بر می‌گیرد.

در این اثر، حضور ریچل زگلر، یکی از برجسته‌ترین ستارگان موسیقی معاصر هالیوود، قابل مشاهده است. چندین ترانه از انیمیشن کلاسیک «سفیدبرفی و هفت کوتوله» در این فیلم جای گرفته‌اند، که بعضی از آن‌ها توسط زگلر اجرا شده‌اند. با این حال، برخی از قطعات اصلی در نسخه جدید حذف شده‌اند و به جای آن، بنج پاسک و جاستین پل چند قطعه جدید ساخته‌اند تا فیلم را به یک موزیکال جامع‌تر تبدیل کنند.

آهنگ‌هایی مانند «Heigh-Ho» و «Whistle While You Work» در هر دو نسخه قدیمی و جدید حضور دارند، اما در نسخه جدید، این قطعات توسعه یافته‌اند تا شخصیت کوتوله‌ها بهتر و بیشتر نشان داده شوند. این فیلم همچنین ساختارهای کلاسیک موزیکال را بیشتر در بر گرفته است؛ برای مثال، ترانه «I’m Wishing» جای خود را به «Waiting On A Wish» داده است تا نقش سفیدبرفی فعال‌تر شود، ملکه شرور یک آهنگ مخصوص به خود دارد، و رابطه رمانتیک بین سفیدبرفی و جاناتان از طریق چندین قطعه موسیقی روایت می‌شود.

۴. «زیباترین در سرزمین» معنایی نو و متفاوت می‌یابد.

تغییر آینه، معنا و پیام اخلاقی داستان را دگرگون می‌کند

در هر دو نسخه فیلم، یکی از عناصر مشترک، حسادت و کینه‌توزی مرگبار ملکه شرور نسبت به سفیدبرفی است؛ زیرا سفیدبرفی به تدریج به «زیباترین زن سرزمین» تبدیل می‌شود و این حسادت، پایه و اساس شخصیت خودخواه و مغرور ملکه را تشکیل می‌دهد. در انیمیشن «سفیدبرفی و هفت کوتوله»، ملکه برای حمله به سفیدبرفی نیازی به انگیزه‌ی پیچیده‌ای نداشت و حسادت ساده‌اش کافی بود.

در نسخه‌ی جدید داستان، این موضوع کمی پیچیده‌تر شده است. هرچند ملکه شرور همچنان به خاطر زیبایی و غرور خود شناخته می‌شود، اما لقب «زیباترین زن سرزمین» برای سفیدبرفی، همزمان مشروعیت و قدرت ملکه را به چالش می‌کشد. توانایی و همدلی سفیدبرفی، که او را به نماد وحدت و عدالت بدل می‌کند، در مقابل رهبری ظالمانه و خودخواهانه ملکه قرار می‌گیرد. این تغییر در سخنان آینه جادویی درباره‌ی «زیباترین زن سرزمین»، باعث می‌شود که ملکه شرور بیشتر از قبل خشمگین و واکنش‌پذیر شود.

در نسخه لایواکشن، مرگ ملکه بدجنس به شکل متفاوتی رخ می‌دهد.

ملکه شرور در هر دو نسخه از داستان «سفیدبرفی» نقش ضدقهرمان اصلی را بر عهده دارد، اما نحوه مرگ او در این دو فیلم تفاوت‌های قابل توجهی دارد. در انیمیشن سال ۱۹۳۷، ملکه موفق می‌شود سفیدبرفی را مسموم کند، اما پس از آن در پی نابودی کوتوله‌ها برمی‌آید. قبل از اجرای نقشه‌اش، بر اثر برخورد صاعقه‌ای به صخره، او از کوه سقوط می‌کند و می‌میرد. مرگ او به‌طور مستقیم نشان داده نمی‌شود و تنها با دیدن دو کرکس بر محل سقوط، نمادین بودن مرگش تایید می‌شود.

در مقابل، در نسخه جدید «سفیدبرفی»، مرگ ملکه به‌طور کامل و مشخص بر روی پرده نمایش داده می‌شود. پس از حمله خشم‌آلود او به آینه جادویی، این آینه می‌شکند و خرده‌های جادویی آن او را در بر می‌گیرند. در نتیجه، ملکه در برابر چشم سفیدبرفی به خاکستر تبدیل شده و از بین می‌رود. باقی‌مانده‌های جسم او سپس به دنیای دیگر و درون آینه کشیده می‌شود؛ موضوعی که رازآلود بودن آینه جادویی را بیشتر می‌کند و سوالات جدیدی درباره ماهیت و کارکرد آن مطرح می‌سازد.

پایان داستان سفیدبرفی کاملاً متفاوت است.

در نسخه‌ی جدید فیلم، سفیدبرفی یک پرده سوم کاملاً تازه و متفاوت را معرفی می‌کند.

در نسخه‌ی اصلی، پایان داستان با مرگ ملکه شرور و بیدار شدن سفیدبرفی توسط شاهزاده رقم می‌خورد و کوتوله‌ها در حالت شادی قرار می‌گیرند، در حالی که همه‌چیز به آرامش و خوشبختی می‌رسد. اما در نسخه‌ی ۲۰۲۵، این پایان نقطه‌ی شروعی برای مرحله‌ای جدید است و فیلم مسیر طولانی‌تری را برای رسیدن به یک پایان خوش طی می‌کند.

پس از آنکه جاناتان سفیدبرفی را از خواب مرگ بیدار می‌کند، او و همراهانش به همراه کوتوله‌ها به سوی پادشاهی بازمی‌گردند. در آنجا، سفیدبرفی توانایی خود را در جذب مردم نشان می‌دهد و حتی ارتش ملکه را قانع می‌کند تا سلاح‌های خود را کنار بگذارند. این پیروزی، دل‌های مردم را به دست می‌آورد و ملکه را به خشم می‌آورد؛ او در نهایت به آینه جادویی حمله می‌کند، اتفاقی که منجر به مرگ خودش می‌شود.

در پایان، سفیدبرفی به عنوان فرمانروای جدید تاج می‌زند و دوره‌ای از شکوفایی و صلح در پادشاهی آغاز می‌شود. این نسخه نه تنها خط داستانی اصلی فیلم کلاسیک را حفظ می‌کند، بلکه با توسعه‌ی بیشتر، تصویر یک رهبر عادل و محبوب را از سفیدبرفی به تصویر می‌کشد و داستان او را به شکل کامل‌تری روایت می‌کند.

مسیر داستانی سفیدبرفی برای زمان حال به‌روز شده است.

نسخه ۲۰۲۵ فیلم سفیدبرفی، بازنگری مدرنی است که عمق و ابعاد جدیدی به شخصیت اسنو می‌بخشد. در این نسخه، اسنو تنها به دنبال رسیدن به یک شاهزاده نیست، بلکه رؤیای رهبری عادلانه و الهام‌بخش را در سر دارد، الگویی که از تربیت خانوادگی‌اش گرفته است. اگرچه او همچنان فردی مهربان و کمک‌رسان باقی می‌ماند، اما این بار با جسارتی بیشتر برای مقابله با خطاهای اطرافیان، چه در مواجهه با جاناتان و چه در کنار کوتوله‌ها، ظاهر می‌شود.

این تغییرات نشان‌دهنده جایگاهی است که زنان در جامعه مدرن یافته‌اند، جایگاهی که در دهه ۱۹۳۰ هنوز به آن نرسیده بودند. قوس شخصیتی اسنو در این فیلم، همچنین زمینه‌ای سیاسی پیدا می‌کند، چراکه او معتقد است «انسان خوب بودن» و «پذیرا بودن نسبت به همسایه» اصول بنیادی یک جامعه سالم است. بنابراین، اسنو دیگر یک دختر معصوم و منفعل نیست، بلکه شخصیتی فعال، آگاه و آرمان‌گرا است.

با افزودن ویژگی‌هایی چون کنش‌گری، استقلال فکری و دغدغه‌های اجتماعی، شخصیت اصلی فیلم از قالب سنتی زن رؤیایی و نجات‌یافته خارج شده و به جایگاه یک رهبر مدرن ارتقا می‌یابد. این تغییر نه تنها به‌روز و مدرن است، بلکه تاثیرگذاری عمیقی دارد و نشان می‌دهد چگونه روایت‌های قدیمی می‌توانند با نگاه نو و پیشرو، بازتعریف شوند.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها