بحران اعتماد و حمایت ناعادلانه در صنعت انیمیشن ایران
حکایت حمایتهای ناعادلانه و بیشفاف در صنعت انیمیشن ایران: پشت پرده بحران اعتماد و توسعه ناکام
تحقیقی درباره بحران اعتماد، حمایتهای ناعادلانه و بیشفافیت در صنعت انیمیشن ایران و تأثیرات آن بر توسعه مستقل و حرفهایسازی این حوزه

زهرا نورا نجفی: تولید انیمیشن در ایران در مسیر توسعه قرار گرفته و در حال گذار از رویکرد سنتی و بازاری به سمت تولید حرفهای با استانداردهای جهانی است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا لازم است سرمایهگذاران دولتی و خصوصی فعال در حوزه انیمیشن وارد تعاملات حرفهای شوند و از حمایتهای یکجانبه و صرفاً حمایتی دست بکشند.
در چند هفته گذشته، از طریق گفتوگو با تعدادی از برجستهترین فعالان حوزه انیمیشن در کشور، متوجه شدیم که سرمایهگذاران دولتی تاکنون نتوانستهاند سازوکاری ایجاد کنند که منجر به ثبات در فرآیند تولید، شکلگیری کسبوکارهای پایدار و سودآوری اقتصادی برای انیمیشنسازان شود. در نتیجه، اغلب انیمیشنسازان پس از اتمام پروژههای سفارشی، در وضعیت اقتصادی و حرفهای نامشخصی قرار میگیرند و ادامه مسیر برایشان دشوار است.
در حال حاضر، انیمیشنسازان قادر به فروش مستقل آثار خود یا شرکت در جشنوارههای بینالمللی نیستند، مگر با هماهنگی و موافقت نهاد سفارشدهنده. این وضعیت نه تنها مانع از کسب درآمد پایدار برای هنرمندان میشود، بلکه انگیزهای برای ادامه فعالیت و ماندن در کشور را کاهش میدهد. در واقع، آنچه امروز تحت عنوان «حمایت» ارائه میشود، بیشتر شباهت به رابطهای نابرابر دارد که در آن تمامی حقوق و امتیازات در اختیار نهاد سفارشدهنده است و خالق اثر صرفاً نقش مجری را ایفا میکند.
این رویکرد نه تنها استقلال حرفهای انیمیشنسازان را محدود میکند، بلکه باعث شده بسیاری از استعدادهای جوان به سمت مهاجرت یا تغییر رشته روی آورند، چرا که مسیر رشد در داخل کشور بسیار محدود و محدودکننده است. برای تحول واقعی در صنعت انیمیشن، نیاز است که این نهادها دیدگاه خود نسبت به «حمایت» را تغییر دهند. به جای کنترل کامل بر آثار، باید مسیر را برای استقلال اقتصادی و هنری خالقان هموار کنند و به جای مداخله در فرآیند پخش و ارسال بینالمللی، فرصتهایی برای تعامل و ارتباطات جهانی فراهم سازند. به همین منظور، با فعالان حوزه انیمیشن گفتگو کردیم تا مشکلات فعلی را بهتر درک و شفافسازی کنیم.
با کمال تاسف، باید اشاره کرد که بسیاری از انیمیشنسازان با وجود انتقاداتی که نسبت به نحوه حمایتهای دولتی دارند، از گفتگو و اظهار نظر رسمی با رسانههای خودداری کردهاند. آنان صراحتاً اعلام کردند که به دلیل ارتباطات مالی یا پروژهای با نهادهای دولتی، نگران عواقب احتمالی چنین مصاحبههایی هستند.
حتی انجمن صنفی کارگری انیمیشن، با وجود تلاشهای پیگیر برای بهبود وضعیت، اعلام کرد که در حال حاضر به دلیل مذاکرات جاری با این سازمانها، ورود رسانهای به این موضوع ممکن است روند گفتوگوها را مختل کند. بنابراین، در این گزارش تنها توانستیم با انیمیشنسازانی صحبت کنیم که یا به صورت مستقل فعالیت میکنند یا به دلیل شرایط فعلی تصمیم گرفتهاند دیگر وارد عرصه انیمیشن نشوند.
بیست سال فعالیت بدون امنیت: بحران اعتماد در حمایت دولتی از صنعت انیمیشن
ایرج محمدیرزینی، سازنده انیمیشنهای کوتاه «باغ پادشاه» و «دارزا»، درباره مشکلات حمایت از انیمیشن گفت: «من دیگر با هیچیک از این مراکز، چه کانون پرورش فکری و چه مرکز گسترش، همکاری نمیکنم. مشکل این است که انیماتورها افراد سرمایهداری نیستند که بتوانند با پرداخت فقط بخشی از هزینه ساخت انیمیشن، باقی مبلغ را تامین کنند.
مگر اینکه بخواهید کار تبلیغاتی انجام دهید و از طریق آن درآمد کسب کنید. همچنین، این مراکز در اختیار افراد خاصی هستند، به همین دلیل دیگر به سراغشان نمیروم.» وی در پاسخ به سوال درباره میزان اختیارات و حقوقی که این سازمانها در مقابل سهم مالی خود از فیلمها مطالبه میکنند، توضیح داد: «مسئله تنها حق مالکیت یا پخش و فروش اثر نیست. مشکل این است که حتی وقتی خودشان هم اقدام به تولید فیلم میکنند، اطلاعی به ما نمیدهند.»
یکی از فیلمهایی که با مرکز گسترش همکاری داشتم، برای یک جشنواره در تونس ارسال شد و موفق به کسب جایزه شد؛ اما تا دو سال هیچ اطلاعرسانی در این باره انجام نشد. این رویداد در دوران مدیریت آقای شفیع آقامحمدیان رخ داد. همچنین زمانی که انیمیشن کوتاه «باغ پادشاه» توسط گروه سینمایی هنر و تجربه اکران شد، حتی به اندازه سهمی که از فروش این فیلم داشتم، یعنی حدود ۲۰۰ هزار تومان، هیچ تماسی نگرفتند که به من اطلاع دهند از فروش و اکران این اثر سهمی دارم.
محمدیرزینی معتقد است حمایتهای ارگانهای دولتی بیشتر ضرر رسانده تا فایده، و میگوید: «به همین دلیل است که از سال ۲۰۲۱ تاکنون دیگر در حوزه انیمیشن فعالیت نکردهام. من خانواده دارم و باید برای تامین معاش کار دیگری انجام دهم.» او همچنین پرسید: «چرا کسی که بیست سال در حوزه هنر فعالیت میکند، باید طرحی ارائه دهد و درخواست بودجه کند؟ چند درصد از انیماتورهای نسل من در ایران باقی ماندهاند؟ اگر من نرفتم، به خاطر خانوادهام بود و نمیخواستم بروم.»
در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا کسب جایزه در جشنوارههای داخلی مانند جشنواره پویانمایی تهران که متعلق به کانون پرورش فکری است، تضمینی برای حمایت بیشتر از اثر بعدی است، او توضیح داد: «شاید باور نکنید، من برای انیمیشن کوتاه «خیمه خورشید» نامزد یکی از جوایز بخش اصلی شدم؛ اثری که در زمان تولیدش کلی از طرف آنها اذیت شدم. خودشان جایزه اصلی را به من دادند، اما وقتی پیشنهاد ساخت انیمیشن بعدی با موضوع اشعار مولانا را دادم، پاسخی ندادند.»
مشکلات مرکز انیمیشن سوره؛ زمانی که مدیران در پشت درهای تولید قرار میگیرند و هنرمندان در انتظار مینشینند
در سالهای اخیر، حوزه هنری تلاش کرده است تا مرکزی ویژه برای تولید انیمیشن راهاندازی کند، اما این تلاش با چالشهایی مواجه شده است که همکاری با آن را برای بسیاری از انیمیشنسازان دشوار ساخته است. بر اساس پیگیریهای انجامشده، گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد پس از دعوت از چهرههای باسابقه در حوزه انیمیشن برای ارائه طرح، این طرحها به دلایل نامشخص یا بهزعم برخی هنرمندان، بهدلایل غیرفنی رد شدهاند.
از جمله افرادی که تجربه مشابهی داشتهاند، میتوان به امیرمحمد دهستانی و امیرمسعود علمداری اشاره کرد. در حالی که دهستانی از اظهار نظر در اینباره خودداری کرد، علمداری با صراحت انتقاداتی را مطرح کرد. او گفت: «بسیاری از کسانی که در حال حاضر در تصمیمگیریهای مرکز انیمیشن سوره نقش دارند، مانند آقای امیررضا مافی و خانم فرزانه فخریان، با وجود سوابق در حوزه ادبیات کودک، دانش و تجربه کافی در زمینه ساختار و زبان انیمیشن ندارند. شناخت آنها بیشتر محدود به ادبیات داستانی است و از نظر فنی، تسلط لازم برای ارزیابی فیلمنامههای انیمیشن را ندارند. آنها هیچ سابقهای در حوزه انیمیشن ندارند. این در حالی است که بخش قابل توجهی از بودجههای عمومی صرف آموزش این مدیران میشود.»
علمداری همچنین اشاره کرد که در مواردی، طرحها نه به دلیل ایراد فنی، بلکه به دلایل مدیریتی یا اولویتهای غیرشفاف رد میشوند و حتی پس از رد شدن، فرصت اصلاح یا بازنویسی به هنرمندان داده نمیشود. او با سابقه پنج سال همکاری با معاونت صدا و سیما بهعنوان کارشناس، افزود: «احساس میشود برخی مدیران تنها برای حفظ ظاهر، از متخصصان دعوت به همکاری میکنند، اما تصمیمگیری نهایی بر اساس معیارهای حرفهای نیست. حتی در مورد طرح من، اصطلاحاتی به کار برده شد که در حوزه انیمیشن وجود ندارد.»
نویسنده کتاب «چگونه فیلمنامه انیمیشن بنویسیم» ادامه داد: «در ارزیابی یک طرح انیمیشن، سه گزینه وجود دارد؛ این طرح پذیرفته شد، رد شد یا نیازمند اصلاح است. اما عجیب است که در مورد طرح من نوشته شده است که باید اصلاح شود، اما اصلاحپذیر نیست. این چه معنایی میتواند داشته باشد؟ یعنی میگویند طرح شما قابل اصلاح است ولی اصلاح نکنید! این تناقض است.» وی همچنین اشاره کرد که مدیران بیشتر به طرحهای خودشان سرمایهگذاری میکنند، مثلاً با بودجه مرکز انیمیشن سوره، کتابهای خود را به انیمیشن تبدیل میکنند.
علمداری معتقد است این مشکل منحصر به مرکز انیمیشن حوزه هنری نیست و در مرکز پویانمایی صبا نیز این وضعیت مشاهده میشود. او گفت: «بارها از سوی مدیران این مجموعه دعوت به همکاری شده است، اما پروژهها به دست افرادی میرسد که ظاهراً با آنها ارتباط دارند. این وضعیت نه تنها دلسردی فعالان حوزه را در پی دارد، بلکه منجر به هدر رفت منابع و تولید آثاری میشود که از نظر کیفیت، قابلیت پخش ندارند.»
وی در ادامه، به مدیریتی در مرکز انیمیشن سوره اشاره کرد که با جستجو در اخبار، صحت آن تایید شد. در اخبار آمده است که کتابهای حوزه کودک تحت عنوان «با بابام» به قلم امیررضا مافی منتشر شده و با سرمایهگذاری مرکز انیمیشن سوره، به مجموعه انیمیشنی با نویسندگی او، تهیهکنندگی فرزانه فخریان و کارگردانی زینبسادات بدری تبدیل شده است. این روند در میان مدیران این مرکز، یا همان حوزه هنری، امری رایج به نظر میرسد.
در همین راستا، احسان کاوه، مدیر سابق مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری، پس از پایان همکاریاش، به عنوان تهیهکننده انیمیشن سینمایی «یوز» با سرمایهگذاری مرکز انیمیشن سوره فعالیت خود را ادامه داد و در گفتوگو با خبرگزاری مهر، اعلام کرد که سابقه تولید دارد و مدیریت در این حوزه نیازمند درگیر بودن مستقیم با تولید است. با این حال، هنرمندانی مانند امیرمحمد دهستانی، استاد دانشگاه و معاون سابق انیمیشن سازمان سینمایی، که در دوران مدیریتش آثار شاخصی ساخته شدند، برای دریافت بودجه به مرکز انیمیشن سوره طرح میفرستند، اما این طرحها رد میشوند.
به نظر میرسد سرمایههای حوزه انیمیشن، مانند امیرمحمد دهستانی، علیرضا گلپایگانی، سیاوش زرینآبادی، فرخ یکدانه، بهرام عظیمی و دیگر هنرمندان جوانتر، نیازمند حمایت واقعی هستند، نه اینکه پشت درهای اتاق مدیران بنشینند، دعوت به ارسال طرح شوند و در نهایت یا سرکار گذاشته شوند یا سالها از تولید دور بمانند. سوال این است که چه کسی باید پاسخگوی چنین سیستمی باشد که مدیران بیشتر از هنرمندان با سابقه و مورد تایید ارگانهای دولتی مورد حمایت قرار میگیرند؟
در پی این پرسش، خبرنگار با امیررضا مافی، رئیس مرکز انیمیشن سوره و دبیر رویداد رویازی، تماس گرفت، اما پس از پیگیریهای مکرر، پاسخی دریافت نکرد.
عدم وجود شفافیت و حمایتهای محدودکننده، انیمیشن مستقل را در مسیر بنبست قرار داده است.
اشکان رهگذر درباره توزیع منابع دولتی در حوزه انیمیشن و تأثیر آن بر بازار حرفهای توضیح داد: «از نظر من، توزیع منابع دولتی کاملاً ناعادلانه است. مشکل اصلی این نیست که آثار من حمایتی نگرفتهاند، بلکه فقدان سازوکار مشخص و شفاف برای تقسیم این منابع توسط نهادهای مسئول است. اگر چنین سازوکاری وجود داشته باشد، ما آن را ندیدهایم و اطلاعات مربوط به آن نیز عمومی نشده است.»
او با اشاره به تجربیات شخصی خود در مراجعه به این سازمانها گفت: «بارها به نهادهای دولتی مراجعه کردم و درخواست حمایت دادم، اما پاسخشان این بود که ما اصلاً از انیمیشن حمایت نمیکنیم چون در آییننامهشان ذکر نشده است. چند سال بعد دیدم همان نهاد حمایت از پروژههای انیمیشن سینمایی را آغاز کرده است. حتی نهادهایی که ارتباطی با سینما و انیمیشن ندارند، سرمایهگذاریهای قابل توجهی در این حوزه انجام دادهاند.»
رهگذر بر نبود شفافیت تأکید میکند: «وقتی پروژهای ارائه میدهیم، پاسخ واضح و مشخصی دریافت نمیکنیم؛ فقط گفته میشود حمایت نمیکنیم، بدون اعلام دلیل. مشخص نیست چرا برخی افراد و گروهها همیشه حمایت میشوند و دیگران هیچ فرصت ساخت فیلم ندارند. به عنوان یک فیلمساز با ۲۰ سال سابقه و ساخت دو انیمیشن سینمایی، امروز نمیدانم برای تأمین بودجه فیلم بعدیام باید کجا بروم. این وضعیت برایم گیجکننده است.»
کارگردان انیمیشن سینمایی «آخرین داستان» معتقد است که شفافسازی راهحل اصلی است: «اگر دستورالعمل و آییننامهای وجود داشت که منابع، میزان آن و نحوه تقسیمبندی مشخص باشد، و معیارهای ارزیابی پروژهها روشن باشد، شرایط بازار انیمیشن عادلانهتر و شفافتر میشد. نبود چنین شفافیتی باعث شده بازار انیمیشن به یک عرصه انحصاری تبدیل شود که فقط در اختیار چند گروه خاص است. آنها توانایی بهرهمندی از این منابع را دارند و بقیه باید تلاش کنند یا زیر چتر آنها قرار بگیرند تا شاید سهمی داشته باشند.»
رهگذر درباره تأثیر حمایتهای گسترده دولتی بر رقابتپذیری و خلاقیت در انیمیشن سینمایی گفت: «این حمایتها فقط محدود به تولید نیست، بلکه پس از تولید نیز ادامه دارد. در دریافت مجوز، اکران، عرضه، تبلیغات و رسانهها، این حمایتها نقش مهمی ایفا میکنند.»
او ادامه داد: «تصور کنید یک مجموعه خصوصی با زحمت زیاد اثری ساخته است، اما تأمین بودجه در بخش خصوصی بسیار دشوار است. این اثر قصد دارد از مسیرهای قانونی، مانند آنچه خانه سینما یا سازمان سینمایی تعیین کردهاند، اکران شود، اما در چنین شرایطی رقابتی واقعی وجود ندارد. تنها نتیجه آن، تماشای نابودی تلاشها است.»
کارگردان «ژولیت و شاه» افزود: «آثار تولید شده با حمایت نهادهای دولتی، آنقدر پشتیبانی وسیع دارند که فرصت نفس کشیدن برای فیلمهای خصوصی باقی نمیماند. با چه ابزاری قرار است رقابت کنیم؟ سرمایهمان چقدر است؟ در بخش خصوصی، امکانات ما محدود است و نمیتوانیم با امکانات دولتی رقابت کنیم. انیمیشن، برخلاف فیلمهای کمدی که فقط بر سلیقه عمومی تکیه دارند، نیازمند حمایتهای گسترده است و این رویکرد انحصاری، سینمای انیمیشن را به قالبی محدود و بسته تبدیل کرده است.»
رهگذر درباره آینده کارگردانان مستقل گفت: «اگر روند تمرکز سرمایهگذاری دولتی بر چند پروژه خاص ادامه یابد، نمیتوان امیدی به رشد کارگردانان جوان و جریانهای مستقل داشت. ساخت آثار کوتاه درخشان نشان دهنده پتانسیل این فیلمسازان است، اما کمبود امکانات مانع از ورود آنها به عرصه سینما میشود.»
او تاکید کرد: «مسئله اصلی، شیوه حمایت تمامعیار دولت از پروژههای خاص است؛ در حالیکه در کشورهای دیگر، نهادها تنها بخشی از بودجه را تأمین میکنند و این حمایتها میان پروژههای مختلف توزیع میشود. این مدل، به تشکیل جریانهای مستقل و پویا کمک میکند، اما در ایران، با دریافت یک نامه از یک نهاد خاص، کل بودجه تأمین میشود، رویکردی که نه تنها فضای رقابت را تضعیف میکند بلکه ناامیدی گستردهای در جامعه انیمیشن ایجاد میکند.»
در پاسخ به اینکه آیا برای دریافت حمایت به سازمانهای دولتی مراجعه کردهاید، گفت: «بله، چندین بار مراجعه کردم. البته این به معنای عدم دریافت حمایت نیست؛ من برای استودیو انیمیشن هورخش و پروژه «ژولیت و شاه» وام گرفتهام و آن را با سودش بازگرداندهام، حتی قبل از پایان پروژه. این روشی است که هر فعال اقتصادی میتواند انجام دهد: وام میگیرید، چک و سفته میدهید و بازپرداخت میکنید.»
او ادامه داد: «اما حمایتهای دیگری هم وجود دارد که در قالب وام نیست، مانند بودجههایی که بدون تعهد بازپرداخت به پروژههای خاص اختصاص مییابند. من هرگز به این نوع حمایتها دسترسی نداشتهام. زمانی که شناختهشده نبودیم، با برخوردهای تحقیرآمیز مواجه میشدم، مثلا میگفتند: «چرا باید از تو حمایت کنیم؟» و پس از کسب اعتبار، همچنان شاهد بیتوجهی و پیشنهادهای ناسازگار بودم که پذیرششان به اعتبار حرفهایام آسیب میزد.»
رهگذر در پایان خاطرنشان کرد: «مسئله اصلی این است که توزیع منابع تولید انیمیشن ناعادلانه بوده و هنوز هم هست. امیدوارم روزی سازوکار شفاف و منصفانهای برقرار شود یا حداقل اکران منصفانهای صورت گیرد تا فیلمسازان مستقل بتوانند از فروش آثارشان درآمد کسب کنند و پروژه بعدی را آغاز کنند. متأسفانه، ناعدالتی در تمامی مراحل تولید، تبلیغات و اکران دیده میشود. نکته عجیب این است که کسانی که از حمایتها بهرهمند شدهاند، اغلب این حقیقت را انکار میکنند. اما اگر منابع مالی آنها غیر دولتی است، سؤال این است که هزینه ساخت این پروژهها از کجا تأمین شده است.»
تحریمها، شفافیت و تضاد در فرآیند تولید انیمیشن
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی صنعت انیمیشن در ایران، تحریمهای خارجی است که باعث بروز رفتارهای دوگانه و کاهش شفافیت در این حوزه میشود. شرکت صنایع سرگرمی دیجیتال «مهوا»، که در سال ۱۴۰۲ با هدف جبران کمبود تجهیزات مدرن و کاهش هزینههای تولید آثار هنری دیجیتال مانند فیلم، انیمیشن و بازی تاسیس شده است، یکی از نمونههای این وضعیت است. به دلیل تحریمها، مالکیت و منبع تامین مالی این شرکت هنوز مشخص نیست و وضعیت مالی آن مبهم باقی مانده است.
مدیرعامل این مجموعه، مهدی جعفریجوزانی، در پاسخ به پیگیریهای رسانهها اعلام کرد که «مهوا» تحت نظارت شرکتی با همین نام فعالیت میکند. اما منابع موثق خبر دادهاند که این شرکت زیر نظر نهادهای بلندپایه قرار دارد و از آنها بودجه دریافت میکند. حضور مقامات ارشد نظامی در مراسم افتتاحیه این کارخانه و همچنین بازدید مسئولانی مانند سخنگوی دولت و سخنگوی شورای نگهبان، این فرضیه را تقویت میکند.
از سوی دیگر، تحریمهای بینالمللی ممکن است آثار تولید شده توسط نهادهای رسمی را در جشنوارهها و بازارهای جهانی با محدودیتهایی مواجه سازد. اما مهمتر از حضور این آثار در عرصه بینالمللی، حق شهروندان و رسانهها برای پرسش درباره منابع مالی و سیاستهای این نهادها است. در صورتی که مجموعهای با بودجه عمومی اداره میشود، انتظار میرود که رسانهها و منتقدان بتوانند درباره عملکرد و اولویتهای آن سوال کنند. زمانی که عنوان «مستقل» بر مجموعهای گذاشته میشود، مسیر نقدپذیری و شفافیت دشوارتر میگردد.
وقتی مجموعهای ادعا میکند مستقل است، پاسخگویی و شفافیت در کار آن سختتر میشود. سوالاتی مانند اینکه آیا «مهوا» فرصت برابر برای همه طیفهای فکری در حوزه انیمیشن قائل است؟ چرا آثار اولیه این مجموعه عمدتاً توسط تیمی ساخته شده که تخصصشان در بازیسازی است نه انیمیشن؟ و اینکه چرا این آثار که در داخل تولید شدهاند، کیفیت پایینتری دارند و در جشنوارههایی مانند فجر مورد انتقاد قرار گرفتند؟ آیا استعدادهای انیمیشنی نیازمند حمایت بیشتری نیستند؟ این سوالات در نبود شفافیت بیپاسخ باقی میمانند.
علاوه بر این، تحریمها منجر به رفتارهای دوگانه در تولیدکنندگان میشود. نمونه بارز آن انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» است، که کارگردان آن، محمدجواد جنتی، در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا تایید کرده است که نسخههای متفاوتی برای اکران داخلی و خارجی تهیه شده است. او توضیح داده که نسخه خارجی سادهتر است و نسخه داخلی بر پایه ذهنیت مخاطب ایرانی ساخته شده است. همچنین، تیزر انگلیسی انیمیشن «شنگول منگول» در یوتیوب شامل صحنههایی است که در نسخه فارسی وجود ندارد، که این خود نشاندهنده وجود رفتارهای دوگانه در تولید است.
هنر در سایه حمایت ناکافی؛ روایت امیر مهران درباره تلاش و مالکیت در صنعت فیلمهای انیمیشنی
امیر مهران، کارگردان انیمیشن، در سال ۱۳۸۸ موفق شد جایزه سیمرغ بلورین بهترین انیمیشن را برای اثر کوتاه «شهر خاموش» در جشنواره فیلم فجر دریافت کند. در پاسخ به این که آیا این موفقیت تاثیری در روند کاری او داشت یا خیر، گفت: «شاید عجیب باشد، اما زمانی که جشنواره فیلم فجر آن سال برگزار میشد، من در انتظار تصویب طرحم پشت در اتاق مدیریت بودم و پس از دریافت جایزه نیز همین وضعیت ادامه داشت. شرایط تفاوتی نکرد.»
او با اشاره به تقدیرهای مرکز گسترش از او خاطرنشان کرد: «نمیخواهم بگویم کسی از ما قدردانی نکرده است، اما گرفتن جایزه در هیچ جشنوارهای منجر به تغییر رویکرد سازمانهای دولتی در سرمایهگذاری بر روی آثار بعدی هنرمند نمیشود. فقط یادم میآید که در آن سالها، یک جایزه از جشنواره رویش گرفتم که دبیر جشنواره اعلام کرد قصد دارند از ساخت اثر بعدی برندگان حمایت کنند. بنابراین، انیمیشن کوتاه «روزنه» را در سال ۱۳۹۰ ساختم، اما بعد از آن، اتفاق خاصی برایم نیفتاد.»
در مورد میزان تطابق هزینههای حمایت سازمانهای دولتی با واقعیت تولید انیمیشن، توضیح داد: «تا کنون هیچکدام از این سازمانها به ارقام واقعی تولید انیمیشن نرسیدهاند. آنها هرگز حمایت صددرصدی از ساخت آثار نمیکنند و من به عنوان سازنده و کارگردان مجبورم بخشهای مختلف کار را خودم انجام دهم تا بودجهای برای بخشهایی که تخصص ندارم، مانند موسیقی یا صدا، باقی بماند.» مهران در پاسخ به انگیزه ساخت این انیمیشنهای کوتاه گفت: «اکثراً گروهها با این هدف کار میکنند که دارند فیلم خودشان را میسازند، زیرا از این بودجهها درآمدزایی نمیشود. من شخصاً همیشه هزینههای ساخت را خودم تأمین کردهام تا فیلمهایم ساخته شوند.»
در رابطه با حقوق مالکیت و میزان تطابق آن با بودجههای پرداختشده، او توضیح داد: «حدود سه سال است که با این سازمانها همکاری ندارم، اما بر اساس تجربهام، آنها مالک حدود ۹۰ درصد سهام فیلم میشوند و در بهترین حالت، ۷۰ درصد، که در مورد انیمیشن «شهر خاموش» هم همین اتفاق افتاد. مشکل این است که مالکیت در فیلم کوتاه تعریف مشخصی ندارد. مشخص نیست من چه چیزی از آن فیلم مالک هستم، چون حتی در نمایشهایی مانند گروه سینمایی هنر و تجربه، بابت این نمایشها پولی به من پرداخت نشده است، حتی با وجود حق مالکیت ۳۰ درصدی.» به نظر میرسد مشکل اصلی این است که این سازمانها با گرفتن حق مالکیت بیشتر از سازنده، بدون در نظر گرفتن هزینههای واقعی و تورم، مانع از فعالیتهای مستقل فیلمسازان میشوند، از جمله فروش خارجی و شرکت در جشنوارههای بینالمللی، و این موضوع راه مستقل شدن آنان را سد میکند.
عدم توجه به تورم در قراردادهای دولتی؛ ضرر رساندن به انیمیشنسازان
محمد زارع، کارگردان انیمیشن اهل تبریز، با بهرهگیری از حمایتهای دولتی، اقدام به تولید انیمیشنهای کوتاه کرده است. او تنها به این سوال پاسخ داد که آیا بودجههای اختصاص یافته برای حمایت از ساخت انیمیشنها کافی است و وضعیت اقتصادی و تورم در قراردادها چگونه لحاظ میشود یا خیر. زارع اظهار داشت: «ساخت انیمیشن کوتاه معمولاً بازگشت سرمایه ندارد، بنابراین تنها نهادهای دولتی در داخل و خارج، حامی آنها هستند.»
او معتقد است بودجهای که برای تولید این نوع انیمیشنها در نظر گرفته میشود، کافی نیست و افزود: «لازم است بخشی از هزینهها را خودتان تامین کنید یا حقوقتان را کاهش دهید تا بتوانید پروژه را به پایان برسانید. مشکل تورم بسیار جدی است، زیرا پس از شروع کار، با افزایش تورم، ارزش بودجهای که در اختیار دارید کاهش مییابد و عملاً از بین میرود.»