بهاره رهنما: روایت سکوت زنان تاریخ در نمایش «دورهمی بانوی اول»
بهاره رهنما: روایت زنان صیغهای صدام حسین و داستان سکوت در تاریخ دیکتاتورها | نمایش «دورهمی بانوی اول»
بهاره رهنما در نمایش «دورهمی بانوی اول» به روایت زندگی زنان قدرتمند تاریخ میپردازد، سکوت و رنج آنان را به تصویر میکشد و نشان میدهد چگونه سرنوشت مشترک ریشههای مشترک در درد و هویت انسانی است.

در نمایش جدید بهاره رهنما با عنوان «دورهمی بانوی اول»، که این روزها در تالار حافظ روی صحنه است، داستان زندگی همسران دیکتاتورهایی مانند هیتلر، موسولینی و بن لادن روایت میشود. رهنما در گفتوگویی درباره انگیزهاش برای انتخاب این موضوع، چالشهای خلق شخصیتهای زنانه تاریخی، فرآیند انتخاب بازیگران و تأثیر موسیقی بر ساختار اثر صحبت کرد.
همچنین، او به دغدغههایش درباره جایگاه زنان در تاریخ و جامعه و تأثیر فضای مجازی بر تصویر عمومیاش پاسخ داد که در ادامه میخوانید.
در تئاتر جدیدتان با عنوان «دورهمی بانوی اول»، به سراغ همسران شخصیتهای تاریخی برجستهای چون هیتلر، موسولینی و بن لادن رفتهاید. چه شد که به این ایده رسیدید و چرا ترجیح دادید زندگی و داستان زنان این شخصیتها را روایت کنید نه خودِ آنها را؟
نظر بهاره رهنما درباره زنان صیغهای صدام حسین
رهنما گفت: یکی از دغدغههای اصلی من آسیبشناسی در حوزه زنان است و در طول ۱۳ نمایشنامهای که نوشتهام، همواره برایم جالب بود که بدانم زنانی که با افراد قدرتمند تاریخ زندگی کردهاند، چه تأثیری بر آنها گذاشتهاند. در این مسیر، چند کتاب به دستم رسید؛ یکی درباره همسر اسامه بن لادن و دیگری درباره یکی از زنان صیغهای صدام حسین. این کتابها به گونهای به من رسیدند که احساس کردم نه تنها تصادفی نبودهاند، بلکه پشت آنها دلایلی نهفته است. بنابراین تصمیم گرفتم بازگویی سکوت این زنان در صحنه، میتواند تأثیرگذار و جذاب باشد.
نمایش شما به سه اپیزود تقسیم شده که هر کدام نگاه زنانه به دیکتاتورهای تاریخ را روایت میکند. چطور این ساختار اپیزودیک در تقویت پیام اثر مؤثر است؟
رهنما توضیح داد: در ابتدا، ساختار نمایش به صورت دوقلو طراحی شده بود؛ یعنی دو زن از خاورمیانه و دو زن از اروپا در مرکز داستان قرار داشتند، اما با تمرینها و کشف جزئیات، متوجه شباهتهای سرنوشت کلارا پتاچی و اِوا براون شدم که در فاصله دو روز کشته میشوند. این نکته برایم بسیار جالب و تأملبرانگیز بود. در عین حال، احساس کردم باید یک اپیزود از زنان معاصر و یکی از زنان خاورمیانهای نیز به اثر اضافه کنم تا نشان دهم درد و رنج زنان در طول زمان و جغرافیا ادامه دارد.
در این نمایش که خودتان هم بازی میکنید، چه جنبهای از شخصیتهای زنان در مقابل دیکتاتورها برایتان مهمتر بوده است؟ آیا بیشتر بر ابعاد انسانی و درونی آنها تمرکز داشتهاید یا جنبههای سیاسی؟
رهنما گفت: بیش از هر چیز، آنچه اهمیت داشت، رنجهایی بود که این زنان در دل تاریخ و در جغرافیاهای متفاوت متحمل شدند. نوع انتخابها و شیوه زندگیشان در کنار دیکتاتورها و تأثیری که این زندگی بر هویت و درونشان گذاشته، نکته اصلی بود که در اثر به آن پرداختم.
در مورد روند انتخاب بازیگران، چه گفتنی دارید؟
رهنما افزود: در ابتدا، هفت یا هشت بازیگر را در مرحله تمرین و گفتگو بررسی کردیم، اما نتوانستیم به توافق برسیم. مهمترین مشکل، مسائل اقتصادی بود که در تئاتر تأثیر زیادی داشت. انتخاب بازیگر دیگر کار سادهای نیست؛ به خصوص که نقشها بسیار پیچیده و مونولوگهای طولانی و در هم تنیده بودند. برای نقش همسر بن لادن، السا فیروزآذر را در نظر داشتم، اما برای نقش اِوا براون، به بازیگری نیاز داشتم که ایست، بدن و بیان متفاوتی داشته باشد. در نهایت، هدیه محقق را برای این نقش انتخاب کردم. معتقدم، بازیگر هر نقشی را خودش انتخاب میکند.
مدت زمان تمرین با گروه چقدر بود؟
رهنما گفت: حدود یک ماه و نیم تمرین داشتیم و در نهایت، اثر حاضر شکل گرفت.
شما همواره آثار با محوریت زنانه ارائه میدهید. این تمرکز چه معنایی برایتان دارد و چرا اهمیت میدهید که این موضوع در آثار شما برجسته باشد؟
رهنما توضیح داد: همانطور که ابراهیم حاتمیکیا درباره جنگ میگوید و جنگ را بهصورت شاعرانه مطرح میکند، من هم در حوزه زنان امضای خاص خودم را دارم. به عنوان زنی با آرزوها و ایدهآلهای بزرگ، در کشوری به دنیا آمدهام که از دوران دبستان با سوالات و پرسشهای زیادی روبهرو میشدم. وقتی میخواستم نظر بدهم یا سوالی بپرسم، نادیده گرفته میشدم. بعدها فهمیدم در جوامع خاورمیانه، زنان برای سکوت تربیت میشوند، نه برای بروز ویژگیهای انسانی و فردی. در کارهای سینمایی و تئاتریام، به خشونت علیه زنان هم پرداختهام، چون معتقدم باید ابتدا به سراغ خودمان برویم و پرسش کنیم چرا زنان در کشور ما چندان متحد نیستند. متأسفانه، ما زنان به خوبی یاد نگرفتهایم که با هم اتحاد داشته باشیم و این اختلافات حتی در محیطهای زنانه هم دیده میشود.
خودتان چه تاثیری در شکلگیری این تصویر داشتهاید و چرا این حواشی به وجود آمده است؟
رهنما گفت: این سوال برای خودم هم پیش آمده است. میدانم که بخش زیادی از ساعات روزم را صرف مطالعه، یادگیری و فعالیتهای مفید میکنم، اما ذاتا فردی شاد و برونگرا هستم. در کنار آن، باید بگویم که نسل ما، دهه پنجاهیها، با رسانههای جدید، مانند فضای مجازی و اینستاگرام، چندان آشنا نبود و شیوه استفاده صحیح از آن را نمیدانست. این را «مبالات نسلی» مینامم، یعنی ناآشنایی طبیعی با ابزارهای نوین. با گذر زمان، افراد نشان میدهند که دغدغهها و دلمشغولیهای واقعیشان چیست.
من به «جهان کوچک من» باور دارم؛ یعنی دایرهای از افراد که تعدادشان کم است اما صدای من را میشنوند و به آن اعتماد دارند. این افراد، تلاشها، مسیر و دغدغههای اصلی مرا میبینند و همین جهان کوچک برایم ارزشمند است. خروجی این باور، کارهایی است که معتقدم باید برای آیندگان باقی بماند.
در پایان، چرا سالن حافظ و صحنه سهسویه را برای اجرا انتخاب کردید؟
رهنما گفت: سالن حافظ یکی از بهترین سالنهای ایران است. شیوه مدیریت آن بسیار منظم و آرام است و وجود پارکینگ و مسیر راحت برای رفت و آمد، باعث شد که تصمیم بگیرم در این سالن «دورهمی بانوی اول» را اجرا کنم.