کد خبر: 6771

بهاره رهنما: خودشیفتگی مانع کتابخوانی شده است

چرا خودشیفتگی مانع از کتاب‌خوانی می‌شود؟ بهاره رهنما درباره فرهنگ کتاب‌نخوانی و راهکارهای ترویج مطالعه در کشور

بهاره رهنما: خودشیفتگی فرهنگی باعث کم‌توجهی به کتاب و مطالعه شده است.

چرا خودشیفتگی مانع از کتاب‌خوانی می‌شود؟ بهاره رهنما درباره فرهنگ کتاب‌نخوانی و راهکارهای ترویج مطالعه در کشور

بهاره رهنما از بازیگرانی است که چندین بار دست به قلم برده و داستان‌ها و نمایشنامه‌های خود را در قالب کتاب منتشر کرده است. او هم‌اکنون اجرای نمایش «دورهمی بانوی اول» را به عنوان بازیگر و کارگردان در سالن حافظ بر عهده دارد.

همزمان با برگزاری سی‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، این بازیگر را به مجموعه خبرگزاری ایرنا دعوت کردیم تا درباره این رویداد فرهنگی و موضوع کتاب و کتابخوانی گفت‌وگویی انجام دهیم که متن این مصاحبه در ادامه آمده است.

ایرنا: در نمایش «دورهمی بانوی اول» به زندگی سه دیکتاتور می‌پردازید. برای نگارش این اثر تاریخی از چه منابعی بهره بردید؟

رهنما: پدرم بسیار اهل مطالعه بود و مهم‌ترین یادگاری‌اش برای ما یک کتابخانه بزرگ با هزاران جلد کتاب است که بسیاری از آن‌ها را خوانده است. او ما را از کودکی تشویق می‌کرد تا مطالعه کنیم؛ مثلاً می‌گفت کتاب بخوانید و پس از آن خلاصه‌اش را برایش تعریف کنید. در نوجوانی کتاب «نبرد من» هیتلر را خوانده بودم.

برای من و امثال من، نخواندن کتاب احساس کمبود ایجاد می‌کند.

از دوستانم در نشر چشمه، مانند آقای مهدی یزدانی‌خرم و آقای بیژن اشتری و دیگر مترجمان، خواستم چند کتاب مرتبط با موضوع دیکتاتورها معرفی کنند؛ چون فرصت مطالعه همه کتاب‌ها را نداشتم. در یکی از این کتاب‌ها، درباره استالین، فصلی درباره موسولینی بود یا مصاحبه‌ای درباره زندگی موسولینی که آن‌ها را کامل مطالعه کردم.

وقتی اثری تاریخی می‌نویسید، لازم است به منابع متعدد مراجعه کنید. بسیاری از آثاری که ذکر کردم، در قالب اتوبیوگرافی یا مصاحبه هستند؛ یعنی بیشتر روایت زندگی افراد است تا متنی ادبی یا حاصل نویسندگی.

رابطه شما با نمایشگاه کتاب تهران چگونه است؟ امسال به این رویداد فرهنگی سر زدید؟

هر سال در نمایشگاه کتاب حضور داشته‌ام، اما امسال به دلیل مشغله کاری موفق نشدم بروم. اگر بخواهم چند عنوان کتابم را نام ببرم، باید بگویم یک کتاب با عنوان «چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس» در نشر چشمه دارم، سه عنوان در نشر نگاه و یک مجموعه چهارجلدی با نشر مروارید که به دلیل عدم فعالیت ناشر در حوزه نمایشنامه، تجدید چاپ نشده است.

نمایشنامه جدید من نیز توسط نشر ثالث در حال چاپ است. جالب است بدانید که یک کتاب شعر با نام من در فضای مجازی منتشر شده که خودم از وجود آن بی‌خبرم. اگر کسی نسخه‌ای از آن دارد،

حدود ۸۰ تا ۹۰ قطعه با نام من منتشر شده است که نه شعر است و نه نوشته‌ای معنادار، بلکه صرفاً کلمات بی‌ربطی هستند که کنار هم قرار گرفته‌اند.

نشر نگاه سال‌ها پیش مجموعه‌ای از قطعات ادبی کوتاه من منتشر کرد که بیشتر آن‌ها برای دخترم پریا نوشته شده است. من خود را شاعر نمی‌دانم، بلکه نویسنده‌ام. مشخصاً در حوزه داستان‌نویسی و نمایشنامه فعالیت داشته‌ام. داستان‌نویسی قبل از بازیگری برای من اهمیت داشت؛ از سال ۱۳۶۷، زمانی که نوجوان بودم، در کلاس‌های داستان‌نویسی شرکت می‌کردم و بعدها شاگرد آقای جعفر مدرس صادقی، حسین مرتضایی‌نژاد و امیرحسین چهل‌تن بودم. این مسیر همواره در زندگی‌ام ادامه داشته است.

در مورد آثار ادبی‌ام، باید بگویم حدود ۸۰ تا ۹۰ قطعه با نام من در دست‌به‌دست می‌شود که نه شعر است و نه نوشته‌ای معنادار، بلکه کلمات بی‌ربطی هستند که کنار هم قرار گرفته‌اند. اثر اصلی که به عنوان شعر منتشر شده، کتاب «زن باران» از نشر نگاه است که بیشتر شامل قطعات ادبی کوتاه است و آن‌ها را برای دخترم پریا سروده‌ام.

سال‌هاست در نمایشگاه کتاب حضور دارم؛ یا کتاب جدیدی منتشر کرده‌ام یا آثارم تجدید چاپ شده است. قبل‌تر در روزنامه شرق در صفحه آخر می‌نوشتم و حدود هشت سال در مجله چلچراغ فعالیت داشتم، هم ستون داشتم و هم مصاحبه می‌کردم. ستون معروفم درباره عشق و مرگ بود و با چهره‌هایی مانند آقای شمس لنگرودی و دولت‌آبادی گفتگو کرده‌ام. بنابراین، نمایشگاه کتاب برای من فضای آشنایی است، چه در نوجوانی و چه در دوران حرفه‌ای‌ام، اما امسال به دلیل اجرای تئاتر، احتمالاً تنها در روزهای پایانی حضور پیدا خواهم کرد.

در حوزه تئاتر، وقتی همزمان نویسنده، کارگردان و بازیگر هستید، هر شب اجرا دارید و صبح روز بعد باید یادداشت‌هایی برای بازیگران بنویسید. واقعاً برای فروش تئاتر باید تلاش زیادی کرد. تئاتر موضوعی است که به‌راحتی جدی گرفته نمی‌شود و باید مدام در حال معرفی اثر خود در مکان‌های مختلف باشید. این فرآیند زمان‌بر است و در حال حاضر، ۲۴ ساعت شبانه‌روز من صرف کارهای نمایش «دورهمی بانوی اول» می‌شود.

در مورد برگزاری نمایشگاه کتاب، چه پیشنهادی دارید؟

از روند برگزاری امسال چندان اطلاع ندارم، اما همین‌که تمهیداتی برای حضور افراد از شهرهای مختلف فراهم شده و اطلاع‌رسانی خوبی صورت می‌گیرد، اتفاق مثبتی است. با توجه به پایین بودن سرانه مطالعه در کشور، حتی اگر نمایشگاه به بهترین شکل برگزار شود، تأثیر چندانی بر افزایش کتاب‌خوانی نخواهد داشت.

چرا فکر می‌کنید آمار کتاب‌خوانی در کشور پایین است؟ شما فردی کتابخوان هستید و از رفاقت با کتاب لذت می‌برید. چرا این اشتیاق در بسیاری از افراد دیده نمی‌شود؟

این پرسش بسیار کلی است. یکی از دلایل اصلی این است که در فرهنگ ما، کتاب‌خوانی نهادینه نشده است. نوعی خودشیفتگی در فرهنگ ما وجود دارد؛ بسیاری معتقدند همه‌چیز را می‌دانند و نیازی به یادگیری یا مطالعه ندارند. کتاب‌خوانی باید از خانواده به کودک منتقل شود. من شخصاً بسیار مدیون پدرم هستم. نظام آموزش‌وپرورش می‌تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند، به‌ویژه اگر بتواند شیوه‌های جذاب و شیرین ترویج مطالعه را برای نوجوانان ارائه دهد تا این عادت تبدیل به بخشی روزمره و طبیعی شود، مانند مسواک زدن.

برای من و امثال من، نخواندن کتاب احساس کمبود می‌کند. حتی اگر تمام روز فرصت نداشته باشم، کتاب را در کیفم می‌گذارم تا یادم باشد باید آن را بخوانم. به نظر من، اگر قانون به صورت مداوم اجرا شود، می‌تواند به فرهنگ تبدیل گردد. مثلاً در کشورهای دیگر، جریمه‌های سنگین برای تخلفات رانندگی اعمال می‌شود و مردم رانندگی منظمی دارند. اگر در مدارس ما نیز با تشویق‌های مثبت و جایگزین، به جای دروس بی‌کاربرد مانند انتگرال، نویسندگان و کتاب‌ها را معرفی کنیم، کم‌کم این رفتار به عادت فرهنگی بدل خواهد شد. متأسفانه، سیستم آموزشی ما هنوز به این موضوع توجه کافی ندارد.

دیدگاه شما
پربازدیدترین‌ها
آخرین اخبار