آمریکا در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی مخالف چرخه سوخت هستهای ایران
مواضع آمریکا در مقابل برنامه هستهای ایران: از زمان رژیم پهلوی تا دولتهای کنونی
آمریکا در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی هر دو مخالف چرخه سوخت هستهای مستقل ایران بودند، زیرا نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای بودند؛ شاه هم هدف نهایی خود را دستیابی به سلاح هستهای میدانست اما نتوانست توافق نهایی با آمریکا برقرار کند.

جلیل بیات در تحلیل خود بیان میکند که در پایان دور چهارم مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا، عباس عراقچی از نزدیک شدن مواضع طرفین خبر داد و این مذاکرات را رو به پیشرفت ارزیابی کرد. این در حالی است که پیش از آن، دونالد ترامپ و استیو ویتکاف اعلام کرده بودند که ایران نباید برنامه غنیسازی اورانیوم داشته باشد؛ موضوعی که خط قرمز جمهوری اسلامی محسوب میشود. در واقع، این موضعگیری آمریکا سابقهای در دولت جورج بوش پسر داشت و تنها در دوره اوباما بود که با پذیرش حق غنیسازی ایران، توافق برجام حاصل شد.
شایان ذکر است که آمریکا حتی در دوران پهلوی نیز با چرخه سوخت هستهای مستقل در ایران مخالف بود، چرا که این احتمال را میداد که هدف نهایی شاه از برنامه هستهای، دستیابی به سلاح هستهای است و مخالفت با این هدف داشت. در واقع، شاه در مصاحبهای با یک هفتهنامه فرانسوی گفته بود که «ایران خیلی زودتر از آنچه تصور میشود، به سلاح هستهای دست خواهد یافت.» هرچند او بلافاصله این مصاحبه را تکذیب کرد، اما بسیاری از نزدیکانش، از جمله اکبر اعتماد، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، بعدها در خاطراتشان اذعان کردند که هدف نهایی شاه، دستیابی به سلاح هستهای بود.
در زمان رژیم پهلوی، آمریکا نه تنها توسعه برنامه هستهای ایران را مخالفت میکرد، بلکه حتی مانع همکاری آلمانها با ایران در ساخت نیروگاه هستهای بوشهر شد. جرالد فورد، رئیسجمهور وقت آمریکا، پادمانهای شدیدی علیه ایران وضع کرد که خارج از تعهدات پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) بود. شاه این پادمانها را مغایر با حاکمیت ایران میدانست و با آنها مخالفت کرد، که در نتیجه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا شکست خورد.
با توجه به بحران نفتی و مشکلات داخلی و بینالمللی آن زمان، آمریکا نمیخواست بازار هستهای ایران را به رقبایی چون فرانسه و آلمان واگذار کند و تلاش کرد شاه را متقاعد سازد که با تضمینهای خاص، نگرانیهای واشنگتن را برطرف کند. آمریکا به ویژه بر «قسمت نهایی سیکل سوخت» تمرکز داشت، در حالی که ایران مخالف این موضوع بود. شاه معتقد بود چون ایران پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را امضا کرده، باید از تمام حقوق مندرج در آن، از جمله دستیابی به چرخه کامل سوخت و غنیسازی، بهرهمند باشد و حاضر نبود محدودیتی در این زمینه بپذیرد.
در نهایت، نیاز متقابل ایران و آمریکا در حوزههای مختلف باعث شد تا مواضع خود را تا حدی تعدیل کنند و زمینه برای توافق فراهم شود. بر اساس گفتههای اکبر اعتماد، در دولت کارتر، آمریکاییها پیشنهاد کردند که ایران شرایط آمریکا را بپذیرد و در عوض، ماده «کشور دوست بهرهمند» به قرارداد افزوده شود، به این معنا که هر امتیازی که آمریکا به کشورهای دیگر بدهد، شامل حال ایران نیز باشد. این پیشنهاد در سطح کارشناسان دو طرف امضا شد، اما با وقوع انقلاب اسلامی، فرصت نهایی برای تصویب و امضای آن فراهم نشد و در نتیجه، نهایتاً توافق نهایی درباره برنامه هستهای ایران حاصل نشد.
اکنون، مجدداً آمریکا مخالفت خود با چرخه سوخت هستهای در ایران را اعلام کرده و پیشنهادهای سابق، مانند تشکیل کنسرسیومی بینالمللی برای غنیسازی اورانیوم، دوباره مطرح میشود که تاکنون توسط جمهوری اسلامی تایید نشده است. در حالی که مذاکرات ادامه دارد، باید منتظر ماند و دید آیا دونالد ترامپ نیز همانند اوباما، حق غنیسازی اورانیوم ایران را به رسمیت خواهد شناخت یا خیر.