گرانترین بازیگر زن نداریم؛ پژمان جمشیدی گرانترین مرد است و گلزار اگر بازی کند، بیشتر میگیرد
گرانترین بازیگر مرد ایران پژمان جمشیدی؛ گلزار اگر بازی کند، بیشتر میگیرد + جزئیات
در سینمای ایران، پژمان جمشیدی گرانترین بازیگر مرد است و گلزار در صورت بازی، دستمزدی بیشتر از جمشیدی میگیرد؛ اما نمیتوان نام گرانترین بازیگر زن را مشخص کرد، چون بیشتر هزینهها به بازیگران مرد اختصاص دارد و سهم بخش فنی نیز در کنار هزینههای بالا، چالشزا است.

در روزهایی که موضوع هزینههای تولید در سینمای ایران به شدت مورد توجه قرار گرفته است، حضور افراد با تجربه و آگاه میتواند در درک بهتر وضعیت فعلی موثر باشد. در همین چارچوب، فرزاد مؤتمن، کارگردان شناخته شده سینما، و احسان ظلیپور، تهیهکننده، با حضور در برنامه تلویزیونی همشهری درباره واقعیتهای مالی پشت صحنه فیلمها صحبت کردند؛ از جمله سهم قابل توجه بازیگران در بودجه تولید و مشکلاتی که تهیهکنندگان با آن مواجه هستند.
در حال حاضر، گرانترین بازیگر زن و مرد در سینمای ایران چه کسانی هستند؟
احسان ظلیپور گفت: «نمیتوان نام بازیگر خانم را بهعنوان گرانترین بازیگر اعلام کرد، اما نکته مهم این است که عامل اصلی فروش فیلمها، بازیگران مرد هستند که دستمزدشان تعیینکننده است. در این روزها، پژمان جمشیدی با توجه به محبوبیت عمومیاش، گرانترین بازیگر است. البته برخی بازیگران مانند محمدرضا گلزار نیز در صورت حضور در فیلم، دستمزدی بالاتر از جمشیدی طلب میکنند.»
- کدام قسمت از بخش فنی فیلم بیشترین هزینه را دارد؟ فیلمنامه، تدوین، فیلمبرداری، طراحی صحنه یا لباس؟ نیمی از هزینههای تولید فیلم مربوط به بخش فنی است؛ این بخش چگونه با این وضعیت سازگار میشود؟
فرزاد مؤتمن معتقد است افزایش بیرویه دستمزد بازیگران باعث ایجاد فاصله عمیقی در اقتصاد جامعه سینمایی شده است و این وضعیت شرمآور است و دیگر چیزی برای گفتن باقی نمیگذارد.
احسان ظلیپور نیز این موضوع را محدود به بازیگران نمیداند و میگوید شرایط کلی در سینما نقش دارد. او مثال میزند که کارگردانانی مانند مسعود اطیابی، با فروش مداوم فیلمهایشان، دستمزدشان نسبت به بازیگران بالاتر رفته است. در مواردی، کارگردانانی که قرارداد میبندند، از فروش فیلم سهم میگیرند و در پروژههایی که فیلمها فروش خوبی دارند، دستمزدشان افزایش مییابد. اما در وضعیت فعلی، این روند تعادل ندارد. دستمزد بازیگران در فیلمها بهطور چشمگیری افزایش یافته و این روند در سینمای ایران رایج شده است. با این حال، اگر کارگردانی در نخستین تجربهاش در گیشه شکست بخورد، پیدا کردن فرصت برای ساخت فیلم مجدد بسیار دشوار میشود، در حالی که این مشکل برای بازیگران وجود ندارد. ظلیپور اشاره میکند که هرچند تورم در کشور بر هزینههای فنی تاثیر میگذارد، اما این تاثیر در میان عوامل فنی چندان قابل توجه نیست، مگر اینکه شخص خاصی در میان آنها نقش برجستهای ایفا کند.
- در گذشته، تصور بر این بود که فیلمنامه باید توسط کارگردان خاصی ساخته شود، اما طی دهه اخیر، هر سناریویی توسط هر کارگردانی ساخته شده است و این مسأله تاثیر قابل توجهی بر اهمیت نقش کارگردان در تولید فیلم گذاشته است. افزایش هزینههای تولید چه میزان بر روند تشخیص و هویت سینمای ایران تأثیر گذاشته است؟
فرزاد مؤتمن هماکنون چند موضوع مهم در سینمای ایران را مورد بحث قرار میدهد؛ یکی دیجیتالی شدن سینما و دیگری گرانی تولید. او معتقد است سیاستهای سازمان سینمایی در بیست سال گذشته، قدرت زیادی را در اختیار تهیهکنندگان قرار داده و نقش کارگردانان در پروژهها کمرنگ شده است. این وضعیت زمانی شروع شد که علیرضا رئیسیان مجبور شد از کانون کارگردانان خارج شود؛ فردی که بر حقوق کامل کارگردانان تأکید داشت. خروج رئیسیان از مدیریت کانون، نقطه عطفی بود که باعث ضعف این نهاد شد و حتی مردم عادی نیز متوجه شدند که در پوسترهای فیلمها، نام تهیهکننده به اندازه کارگردان برجسته میشود و این دو کنار هم قرار میگیرند.
در سالهای اخیر، با شعار جوانگرایی در کانون، روندی آغاز شده که هدف آن تولید ۶۰ تا ۷۰ فیلم در سال است، اما در واقع، تنها حدود ۵۰ فیلم در سال اکران میشود. از زمان شیوع کرونا تاکنون، بیش از ۲۰۰ فیلم سینمایی ساخته شده است که هنوز اکران نشدهاند. در حالی که جامعه سینمایی نیازمند حضور جوانان است، اما این وضعیت بحرانآفرین شده است. هر سال حدود ۴۰ فیلمساز نوپا وارد عرصه میشوند، اما سرنوشت بیشتر آنها چه میشود؟ چند نفر از این کارگردانان جوان ادامه میدهند و به فعالیت خود ادامه میدهند؟ این عوامل، سینما را در وضعیت بحرانی قرار دادهاند. در حال حاضر، سینما به دو شاخه اصلی تقسیم شده است: فیلمهای کمدی و نوعی درام اجتماعی، ژانری که مؤتمن معتقد است در این کشور به نوعی اختراع شده است.
- برای نمونه، اگر فیلمی با هزینه ۵۰ میلیارد تومان ساخته و اکران شود، اولین چالش اقتصادی که در مسیر اکران قرار میگیرد، چه چیزی است؟
احسان ظلیپور توضیح میدهد که بخش مهمی از ماجرا در فرآیند اکران فیلمها نهفته است. از دیدگاه بیرونی، تصور میشود که فیلمی با فروش 100 میلیارد تومان سودآور است و این سود کارگردان را برای ساخت فیلم بعدی آسان میکند، اما در واقعیت، اتفاقاتی که در زمان اکران رخ میدهد و ضربههای بزرگی به تهیهکننده وارد میکند، هزینههای تبلیغات است.
در ایران، تلویزیون به دلیل کمبود بیننده و محدودیتهای سختگیرانه در پخش تیزر، نقش چندانی در تبلیغات ندارد و بنابراین، تبلیغات عمدتاً در شبکههای ماهوارهای انجام میشود. گروههای تلویزیونی مانند جم، برای تبلیغات هفتگی و ماهانه پکیجهایی ارائه میدهند که هزینه آنها در هفته بین 10 تا 20 هزار دلار است و در ماه به حدود 70 هزار دلار میرسد، یعنی معادل 5 تا 10 میلیارد تومان.
در این فرآیند، پخشکننده حدود 10 درصد از فروش را برمیدارد، سینمادار نیمی از هزینهها را میگیرد و صاحب فیلم نیز 10 درصد دیگر را دریافت میکند. با این حساب، تنها حدود 20 درصد از درآمد فروش فیلم به صاحب اثر میرسد، بنابراین اگر فیلمی 100 میلیارد تومان فروش داشته باشد، تنها 20 میلیارد تومان نصیب سازنده میشود.
در سال گذشته، 62 فیلم اکران شدند که تنها 8 فیلم از آنها به سود رسیدند. پنج فیلم توانستند هزینههای تولید را از طریق گیشه جبران کنند و بقیه ضرر کردند، حتی فیلمهایی که توسط ارگانهای دولتی ساخته شده بودند، فروش برایشان اهمیت چندانی نداشت. با توجه به هزینههای تولید، هر فیلمی که بیش از 60 میلیارد تومان فروش کند، با وضعیت فعلی ضرر میکند. در نتیجه، نباید تصور کرد که سرمایهگذاران با فروشهای بالا، سود زیادی کسب کردهاند.