پنهان‌ترین فرضیه‌های مربوط به باب اسفنجی: آیا پرل دخترخوانده آقای خرچنگ است؟

در دنیای رنگارنگ بیکینی باتم، زیر سطح اقیانوس، یکی از روابطی که همواره توجه طرفداران را به خود جلب کرده، رابطه پدر و دختری بین آقای خرچنگ و پرل است. این رابطه غیرعادی از نظر زیستی، منجر به شکل‌گیری یکی از مرموزترین و در عین حال تلخ‌ترین نظریه‌ها در دنیای باب اسفنجی شده است؛ نظریه‌ای که ادعا می‌کند پرل در واقع فرزندخوانده آقای خرچنگ است و والدین واقعی او توسط شکارچیان نهنگ کشته شده‌اند.

داستانی که هرگز گفته نشد

این نظریه ابتدا توسط یکی از کاربران ردیت با نام HomeSchool-Winner مطرح شد و به تدریج در میان مخاطبان محبوبیت یافت. بر اساس این دیدگاه، آقای خرچنگ در گذشته دوست نزدیک خانواده نهنگ‌ها بوده است. پس از مرگ غم‌انگیز والدین واقعی پرل، آقای خرچنگ تصمیم می‌گیرد سرپرستی این کودک نهنگ را بر عهده گیرد؛ تصمیمی که با توجه به شخصیت خسیس و محتاط او، جنبه‌ای انسانی و فداکارانه پیدا می‌کند.

این روایت نه تنها پاسخ قانع‌کننده‌ای برای عدم وجود پیوند زیستی میان این دو شخصیت ارائه می‌دهد، بلکه ابعادی تازه به شخصیت آقای خرچنگ می‌بخشد. او دیگر صرفاً یک مدیر رستوران طمع‌کار و خودخواه نیست، بلکه با وجود ضعف‌های شخصیتی‌اش، به میراث دوستان از دست‌رفته‌اش وفادار مانده و مسئولیت فرزند آن‌ها را بر عهده گرفته است.

علائم و شواهدی که این فرضیه را تأیید می‌کنند

در حالی که سریال به طور مستقیم به گذشته خانوادگی پرل اشاره نمی‌کند، اما نکاتی در قسمت‌های مختلف وجود دارد که از دید طرفداران می‌تواند این فرضیه را تایید کند. یکی از نشانه‌های بارز، نوع رفتار آقای خرچنگ با پرل است. هر چند او بارها از هزینه‌های زیاد او شکایت می‌کند، اما همچنان حاضر است برای خواسته‌های پرل هزینه کند؛ رفتاری که ممکن است نشانگر حس مسئولیت یا عذاب وجدانی پنهان باشد.

برخی از تماشاگران همچنین به تصویری مشکوک در خانه آقای خرچنگ اشاره می‌کنند که ظاهراً او را در کنار یک زوج نهنگ نشان می‌دهد. صحت این تصویر هنوز به طور قطعی تایید نشده است، اما همین حدس و گمان‌ها باعث شده است احتمال وجود رابطه قدیمی میان آقای خرچنگ و خانواده نهنگ‌ها بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

نظر سازندگان مجموعه تلویزیونی

با وجود تمایل طرفداران به کشف حقیقت، به نظر می‌رسد این راز هرگز قرار نبوده در خود سریال فاش شود. بر اساس گفته‌های وینسنت والر، یکی از انیماتورهای سریال، استیون هیلنبرگ، خالق باب اسفنجی، ترجیح می‌داد داستان ورود پرل به زندگی آقای خرچنگ همواره در هاله‌ای از ابهام باقی بماند. قبل از درگذشت هیلنبرگ در سال ۲۰۱۸، هیچ برنامه‌ای برای نشان دادن گذشته پرل وجود نداشت، زیرا او معتقد بود بخشی از جذابیت سریال در رازهای ناگفته آن است.

این تصمیم هنری، فضای بیشتری برای گمانه‌زنی و تفسیرهای شخصی از سوی مخاطبان فراهم کرده است؛ وضعیتی که طرفداران را به ساختن روایت‌های غیررسمی اما پیچیده و جذاب سوق داده است.

چه دلایلی سبب شده است که این تئوری توجه زیادی را جلب کند؟

دلیل اصلی ماندگاری این تئوری در ذهن طرفداران، لایه عاطفی است که به شخصیت آقای خرچنگ افزوده می‌شود. او در ظاهر فردی سودجو و خودمحور ظاهر می‌گردد و غالباً نماد خساست و منفعت‌طلبی است، اما رابطه‌اش با پرل نشان می‌دهد که ممکن است در پس این ظاهر خشک، انسانی‌تر و عمیق‌تر وجود داشته باشد. تصور اینکه او تنها به خاطر وظیفه اخلاقی، مسئولیت بزرگ کردن دختری یتیم را بر عهده گرفته، به شخصیت او ابعادی تازه می‌بخشد.

از سوی دیگر، این تئوری ناهماهنگی‌های قابل توجه در ساختار کارتون را با توجیهی منطقی و در عین حال تلخ روشن می‌کند. مفاهیمی مانند مرگ، فرزندخواندگی و تعهد در درون اثری جای گرفته‌اند که در نگاه اول بیشتر به عنوان یک اثر طنز و برای کودکان شناخته می‌شود، اما گاهی اوقات ظرفیت پرداختن به لایه‌های عمیق‌تر را نیز دارد.

نتیجه‌گیری

صرف‌نظر از اینکه این تئوری با دیدگاه خالقان اثر هم‌راستا باشد یا نه، بدون شک یکی از تأثیرگذارترین برداشت‌های غیررسمی درباره باب اسفنجی به شمار می‌رود. این نظریه، رابطه‌ای ظاهراً عجیب و غیرمنطقی را به داستانی پرمفهوم، تلخ و انسانی بدل می‌کند؛ روایتی که بسیاری از طرفداران آن را جدی گرفته و بر اساس آن درک خود از شخصیت‌ها را شکل داده‌اند.

همان‌طور که در بسیاری از آثار محبوب کودکانه مشاهده کرده‌ایم، نبود پاسخ‌های روشن از سوی سازندگان، فضایی را فراهم می‌آورد که در آن تخیل مخاطب می‌تواند خلأها را پر کند. تئوری فرزندخواندگی پرل نیز از همین نوع است؛ تلاشی برای تفسیر عمیق‌تر و متفاوت‌تر از داستان و شخصیت‌ها.